مدرسه ها وا میشه همهمه برا میشه
.دوباره سریال مدرسه ام دیر میشه میره رو آنتن
.و بعضی ها همپای بچه هاشون اضطراب شیرین آغاز مدرسه را مزه مزه می کنند.چهل و نه ساله خواهم شد بیست و نهم بهمن.
ولی هنوزم با آغاز ماه مهر دلهره شیرینی دارم.دوستای جدید ،تکالیف جدید بوی کاغذ و تراشه مداد و پاک کن.گچ و تخته و خانم معلم
.برنامه هایی که....چه کمکی میتونم بکنم؟تا بچه ها خوب آغازش کنند.بله سال تحصیلی را.به من راهنمایی کنید.من تو دانشگاه تدریس می کنم.همون روز اول واسه ام کلاس گذاشته اند.دانشجویان سال های یش را می بینم.بهشون میگم یادتونه؟وقتی اومدم سر کلاستون؟بهتون گفتم چه حسن تصادفی؟روز اول دانشگاه و مقطع جدید و بهترین استاد این دانشکده؟و بهترین درس دنیا؟و شماها از تعجب شاخ در آوردین چگونه اینهمه شهامت دارم بدون هراس از انگ ؛خودپسند؛ میگم بهترین معلم.و من برای شما یش بینی خودکام بخش را تدریس کردم؟و این دسته دانشجویانم همیشه بهترین های دانشکده بودند تا فارغ التحصیل شدند.اون روزها مصمم تر و جدی تر برخورد میکردم.ولی امسال هم یه جور دیگه مصمم هستم و مترصد فرصت
نمیدونم چه میزان میشه فعالیت داشت تا زخم جوش بخورد ولی برای من استراحت کردن بیش از حد سخته.میگن استرس نباید داشته باشی.منکه روز شنبه با وجود داشتن دو روز استعلاجی به دانشگاه محل کارم خواهم رفت نمیتونم دور از کار و دانشجو باشم بعد از مدتها هم که دانشگاه وا شد و دانشجو ها اومدن تو اتاق خونه ام محبوس باشم؟تا پایان روز یکم مهر ماه باید در استراحت باشم ولی به خودم و اطرافیان قول میدم تو بخش با بیماران روانی و دانشجو ها هم بدون استرس بگذرونم عصر روز شنبه هم برای دانشجویان مامایی ترم دو تدریس روان شناسی عمومی دارم میخوام با تمام وجودم مایه بذارم که روان شناسی خوندن را تبلیغ کنم .روز معرفی درس و خواص اونه.شما دعا کنید تا اون روز مثل یه آهو چست و چالاک بشم.چنین قفس( رختخواب )نه سزای چو من خوش الحان است. اینم خواهم گفت