کد مطلب: 54664 / دوشنبه 26 اسفند 1398
بدون شک نوشتن روزانه مزایای زیادی دارد از جمله؛ شغل بهتر، عملکرد بهتر، بهبود کیفیت زندگی و از همه مهمتر، توانایی به اشتراکگذاری ایدهها با مخاطبین.
یک دهه بود که میخواستم نویسنده شوم ولی این خواستهی من فقط در حد یک تصمیم بود. گاهیاوقات باید به خودتان نگاه کنید و بگویید: «من یک نویسنده هستم» و بعد از آن با نوشتن روزانه، کار خود را شروع کنید.
«میتوانید از نوشتن برای الهامبخشیدن به دیگران یا رسیدن به اهدافتان استفاده کنید.» |
اینکه در زندگی فقط بهدنبال لذت بردن از لحظهها باشید، کار سادهای است. بهراحتی میتوان تمام اوقات را به استراحت و تفریح پرداخت. ولی این کارهای ساده موجب رضایت درونیتان نخواهند شد. دلیل اینکه ما با وجود وقت قبلی، هیچ کاری را بهطور مفید انجام نمیدهیم این است که فاقد خودنظمی هستیم. ولی وقتی به نوشتن روزانه مشغول میشوید، نظم خود را تقویت میکنید. شما میتوانید از این خودنظمی بهتر، برای رسیدن به همه چیز در زندگی استفاده کنید.
نوشتن یعنی اینکه مخاطب را با کلمات خود متقاعد کنید. ولی ابزارهای شما محدود هستند و فقط میتوانید از کلمات برای بیان یک داستان استفاده کنید. وقتی برای خودتان مینویسید سعی میکنید خودتان را با افکارتان متقاعد کنید. بنابراین هر چه بیشتر بنویسید، در متقاعدسازی بهتر میتوانید عمل کنید.
هیچ چیزی مثل تبدیل افکارتان به کلمات، نمیتواند به شناخت شما از خودتان کمک کند. وقتی خودتان را مجبور میکنید هر روز بنویسید، بهطور خودکار از افکار خودتان بیشتر آگاه میشوید. خودآگاهی یکی از مهمترین مهارتهایی است که موجب موفقیت شغلی میشود.
ما معمولا کاری را انجام میدهیم بدون اینکه کاملا درک کنیم چرا آن کار را انجام میدهیم. به این مسئله فکر کنید. تا به حال چقدر پیش آمده است که وقتی کسی از شما میپرسد چرا فلان کار را کردید، بگویید نمیدانم. این امر علامت تفکر ضعیف است. مطمئنا ما همه چیز را نمیدانیم. ولی باید از این ندانستن هم آگاه باشیم. وقتی شما دربارهی فرایند تصمیمگیری خود مینویسید، بهطور خودکار از دلیل و چرایی کارهای خود، آگاهی بیشتری کسب خواهید کرد.
وقتی شما کاری را هر روز انجام میدهید در آن لحظه متوجه هیچ تفاوتی نمیشوید. ممکن است از مزیت آن کار مطلع باشید، ولی وقتی به مدت طولانی به آن کار ادامه دهید، اثرات مثبت با هم ترکیب میشوند. نوشتن روزانه نیز مثل خیلی چیزهای دیگر، قدرت ترکیب را نشان خواهد داد.
نوشتن روزانه، مزایای دیگری هم دارد، مثلا برای تفکر، برخورد با اضطراب و طرح ایدههای جدید بسیار عالی است. فراتر از اینها میتوانید از نوشتن برای الهامبخشیدن به دیگران یا رسیدن به اهدافتان استفاده کنید.
نکات زیر، در انجام این کار به شما کمک میکنند:
با تقلید از سبکهای نگارش سایر افراد کارتان را شروع کنید. تقلید، روشی موثر برای توسعهی سبک خودتان است. تا جایی که میتوانید در مورد آن سبک تحقیق و مطالعه و از دورهها یا کارگاههای آموزشی استفاده کنید.
برای نویسنده، هیچ چیز مهمتر از داشتن روالی منظم نیست. ابتدا ببینید چه زمانی برای نوشتن بهتر است. صبح یا عصر؟ قبل یا بعد از بیداری بچهها؟ سپس روی تلفنتان یک یادآور روزانه تنظیم کنید و وقتی به صدا درآمد، بنشینید و بنویسید.
هدف این است که جملهای درست بنویسید، حتی یک جمله درست هم کافی است. زیبایی هدف در این است. اولین جملهای که به ذهنتان میآید، همیشه درستترین جمله است. هرگز سعی نکنید هدفتان نوشتن 1000 کلمه در یک روز باشد. در عوض سعی کنید یک جمله بنویسید و بعد از آن ادامه دهید.
در مورد عادت نوشتن روزانهتان با افرادی که در زندگیتان هستند، صحبت کنید. از آنها بخواهید درحالی که مشغول نوشتن هستید مزاحم شما نشوند. در زمان نوشتن تلفنتان را در حالت سکوت بگذارید، تماس نگیرید و به تماسها و پیامها جواب ندهید.
هرکسی میتواند یک یا دو یا سه روز این عمل نوشتن را انجام دهد. ولی تعداد بسیار کمی از افراد پیدا میشوند که به طور مستمر سالها به این کار ادامه دهند. ولی اگر میخواهید مزایای واقعی این کار را مشاهده کنید، باید مدتی طولانی به نوشتنتان ادامه دهید.
بنابراین فقط شروع کافی نیست. به این کار ادامه دهید
9تا دشمن زندگی زناشویی ازدید روانشناسی
برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بیخودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم.
ضمن اینکه باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچگونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد.
پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آن ها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا ۹ مورد از آن ها را در ادامه ی مطلب بیاوریم. البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.
۱- تلویزیون
تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمیگذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آنقدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بودهاید که وقتی به رختخواب میروید، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید. تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سختگیری نکرده باشید، میتوانید موافقت کنید که در هفته، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلوزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.
۲- خانهنشینی
ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید! البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید. حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید. فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید. اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید. فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید. مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردشهای دونفره و شبنشینیهای رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را بهدستآورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شدهاید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلوزیون جدید شما باشد!
۳- ساعات اضافی
دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیتتان را با خود به خانه میآورید که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان وهمسرتان نیست! تنها کافیاست که کار، تمام زندگیتان را بهخود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی میشود که از آن در خانه حرف میزنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.
۴- رسیدگی به وضع ظاهر
فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان میگذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بیخیال شوید! چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد. پس بهتر است که دست از شوریدگی و نامرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریختوپاشکردن در خانه خودداری کنید و بهخودتان برسید! همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با اینحال چرا سعی نمیکنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟ به این ترتیب به او نشان میدهید که حضور او و تاثیری که بر او میگذارید برایتان مهم است!
۵- بیتوجهی
یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها، بیتوجهی است. در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد. زمانیکه همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ بهخصوص زمانی که او را شیک و زیبا میبینید و یا وقتی که او با تعریفهای بجا و مناسبش شما را تحتتأثیر قرار میدهد، از او تعریف کنید. زیرا تعریف و تمجیدها همیشه خوشایند هستند، اما تنها زمانیکه درست و بجا بهکار برده شوند.
۶- حسادت مفرط
دست از پاییدن و سینجین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی دو جانبه بنا میشود. شک و بدگمانیهای بیش از حد شما، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل میدهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.
۷- خانواده همسر
نه، مطمئنا تمام خانوادههای همسر آنگونه که در فیلمها بهصورت منفی نشان داده میشوند، نیستند. پس سعی کنید که از تلقین منقی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب میتواند گرم و صمیمانه باشد. اما نکته مهم آن است که بدانید زمانیکه این تفاهم به حد کافی وجود دارد، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس میکنید که همسرتان از رفتوآمدهای آخر هفته کمکم خسته میشود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانیهای همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق میکند.
۸- نبود برنامه
تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظرگرفتن آینده نیست. شما باید به اتفاق هم آیندهتان را بسازید. از برنامههای کوتاهمدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا میگذرانید، خرید اتومبیل و…) گرفته تا برنامههای بزرگتر (بچهدار شدن، عازم شهر دیگری شدن و…) بیدرنگ در مورد آیندهتان و اینکه چگونه با آن روبهرو میشوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجمتر و شور و شوق پیشروی در زندگی را در شما شعله ور میکند!
۹- سکوت
مطئمنا عدمگفتوگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بیتوجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام بردهایم. با اینحال، معمولا گفتوگو میان زن و مرد صورت میگیرد، اما هیچیک از طرفین به حرفهای یکدیگر گوش نمیدهند… در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابلتان را بفهمید. درصورت نیاز، بیدرنگ از یک رواندرمانگر کمک بگیرید. البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است… پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است......
سال۱۳۹۶ با پژوهشی میدانی و گسترده به دنبال دلایل و پیامدهای کودک آزاری برآمد.
اعتیاد، بیکاری و عدم سلامت روان از مهمترین عوامل آزار کودکان بود.
از میان ۱۱۷۵ مورد از انواع کودکآزاریهای ثبت شده در این پژوهش کشوری، ۱۳۴مورد کودک آزاری جسمی، ۳۸مورد کودک آزاری جنسی و ۱۴۳مورد غفلت مرتبط با کودکان پنج سال و زیر پنج سال بوده است.
میانگین سن اغلب کودکان آسیبدیده در این تحقیق بین ۶ تا ۱۰سال است. ۵۵
درصد از کودکانی که مورد آزار قرار گرفتهاند، کودکان در چرخه کار هستند.
۵۱ درصد از کودکانی که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند ناآگاهی از جمله عوامل مهمی بوده که آزار دیدن وی را تسهیل کرده است.
حدود ۶۰ درصد از کودکانی که مورد آزار جنسی قرار میگیرند، درک صحیحی از مسئله رخ داده ندارند.
۴۰.۵ درصد از خانوادهها دچار عادیانگاری پدیده کودکآزاری شدهاند.
محل سکونت ۳۱ درصد از این کودکان در پاتوقها و خانههای تیمی یا مکانهای عمومی و شلوغ بوده است.
تنها دو درصد از خانوادهها حاضر به طرح شکایت هستند
همچنین سن آزارگرها بین ۳۰ الی ۳۹ سال و ۴۰ الی ۴۹ سال است.
در ۱۱۷۵مورد ۶۹.۴۴ درصد آزارگران مرد و ۱۶.۱۷درصد زن بودند و در ۱۴.۳۹درصد نیز نامشخص است.
۱۸.۷۸درصد کودکان فکر میکنند اعمال جنسی روشی برای مورد توجه قرار گرفتن آنهاست و این محبت آزارگر است.
همچنین تعدادی از کودکان بعد از آزار، به این کار گرایش پیدا کرده بودند.
سه درصد از کودکان حاضر به بیان آزار به پلیس و مراجع قانونی بودند
و تنها دو درصد از خانوادهها حاضر به طرح شکایت و پیگیری قانونی هستند.
این مسئله میان مهاجران کمتر مورد پیگیری قرار میگیرد و در اکثر مواقع آنها به دلیل نبود مدارک هویتی از ترس رد مرز شدن، به دستگاههای قضایی مراجعه نمیکنند.
تا حالا چند تا زن و شوهر دیده اید که واقعا از هم راضی اند و اگر نه .چرا؟
چرا؟
چرا؟