نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

ملخک و جستن

سومین بار است که ملخک جست.آره بعد از تحمل دو ساعت بیهوشی و دوازده ساعت گیجی و منگی و بیست و چهار ساعت درد های بدنی ناشی از بد فرمی بدن حین بیهوشی و منگی حالا با حال نسبتا خوبی اینجا هستم.محل برداشتن بیوپسی کمی سوزش و درد دارد ولی حال عمومی ام خوبست.خدا را سپاس که بار دیگر میتوان کنار شما ها باشم.خداوند همه بیماران را شفا عطا فرماید.وای که چقدر شلوغ بود اتاق عمل.و چه خوب که اینهمه جراح حاذق داریم و چه بیمارستان تمیزی بود این بیمارستان شهید صدوقی

شاید تا فردایی دیگر

ساعت شیش و نیم در محل بیمارستان پذیرش میشم و تا ظهر به احتمال قوی عمل جراحی برداشتن بیوپسی تمومه.من با موفقیت از اتاق عمل خارج میشم در حالی که چشمای نگران همسرم ختم دلواپسی را اعلام میکنه.پسرم بعد از خوردن سحری نمیخواست بخوابه گفت میخوام باهات روبوسی کنم و گریه کنم وقتی داری میری.ولی من ازش خواهش کردم کمی دراز بکشه.همسرم معتقده من همه را تو هول و اضطراب نگه داشته ام.ولی نه، این لحظات هیجان بر انگیزی است که شاید تکرار نشه .برای خودم هم جالب و هم هراس انگیزه.اگر توفیق بود و به نزد شما بازگشتم بازم با هم بحث می کنیم وگرنه آرزو دارم دوستان جمع شده در اینجایم از هم دیگه احوال پرسی کنند و باهم رفقایی خوب باشند .

          بیا تا قدر یکدیگر بدانیم                                  که تا ناگه ز همدیگر نمانیم

         غرض ها تیره دارد دوستی را                            غرض ها را چرا از دل نرانیم

         کنون پندار مردم آشتی کن                               که در تسلیم همچون مردگانیم

         چو بر خاکم بخواهی بوسه دادن                        رخم را بوسه ده اکنون همانیم

داشتم فکر می کردم چطور غافل موندم؟و یه سری فرصتا ها از دستم رفت؟منکه فکر می کردم فعالم.گناه اینو انداختم گرد ن اعتیاد به اینترنت.که منو از چک آپ شدن و درس خوندن و موفق شدن باز داشته.بازم فکر کردم و متوجه شدم من تو این هقت سال که تو اینترنت هستم خیلی روابط را از دست داده ام.خیلی فرصت ها رو که میتونستم مطالعه کنم و عبادت کنم و جارو پارو کنم.البته نوع رفتارهام به گونه ای تغییر کرده که دیگه اون رضوان قبلی که با کامپیوتر آشنا نبود نیستم.

من متحول شده ام.مسخ شده ام.یه بیگانه .ولی معجون جالبی شده ام خودم که در عین راحتی و آرامش و دیگرانی را هم که ملاقات می کنم جور دیگه می بینم.منی که پوست پسرم را میکندم که نمونه و یگانه باشد دیگه کاری به کار بچه ها ندارم .منی که آسایش همسرم را سلب میکردم که اینگونه نکن آنگونه فکر نکن اصلا بی خیال او شده ام به طوریکه گاهی فکز می کنه نسبت به بود و نبودش بی اعتنا هستم و دل نگران میشه.منی که از زمین و زمان نکته به دل میگرفتم شده ام یه خانوم خونسرد که فقط براش دوستای ندیده اینترنتیش مهمند و بس و اونا هم که مث گل میمونند.با خودم گفتم متوجه نشدی که از دست رفتی رضوان.متاسفم واسه ات.تو فرد موثری بودی قوی عمل میکردی و خیلی ها چشم شون به حساب می اومد حالا از تو چی مونده؟یه جام خالی از شراب .ولی بعد باز به خودم پیام دادم نه در برابر چهل و دوسال آسیبی که تو جامعه در حال رشد دیدی این هفت سال ترمیم زخم های عاطفی شدی .حالا اگر خواستی بمیر که حقت را به کمال از دنیا گرفته ای.وقتی تو صف طویل بیماران بیمارستان هایی که این مدت رجوع کرده ام قرار گرفتم دیدم من دیگه شبیه آدمای جامعه ام نیستم با خود اندیشیدم کاش همه آحاد ایرانی یکی یک کامپیوتر داشتند مثل سفره که تو هر خونه پیدا میشه و سرش می نشینند و تغذیه میشن تا اونجا هم خوراک ذهن خودشان را تامین کنند.چه بسیار آدمای گل که اینجا دیدم و محال بود دور وبرم بیابم.من پشت هفت تا کوه سیاه بودم اینترنت منو گذاشت وسط یه شهر شلوغ و پر رفت و آمد و نازنین.من که جز سنگ و خار و خاشاک ندیده بودم آدمای متمدنی یافتم که بین من و خودشون هیچ مانعی را معتقد نبودند.کلماتی شیرین و دلنشین شنیدم که هرگز یه آدم اینقدر نزدیک و صمیمانه بهم نگفته بود.من خوی وحشی خود را از دست دادم و نرمخو ومهربان شذم.اونوقت بعضی از  کسان که به من می رسند احمقانه می پرسند خب چت کردن چه حالی میده؟نوشتن تو وبلاگ خودنمایی هاتو شفا داده؟بذار بگن.من و شما میدونیم که اینجا عجب باغ با صفاییه

خبر های جدید محله ما

emotin3.jpg

امروز قرار بود زیر بیهوشی عمومی باشم ولیکن چون در مشاوره داخلی تشخیص داد ند در نوار قلبم یه ایراد در موجp پیدا شده توصیه کردند اول اکو قلب شوم .بعد نظر میدن میشه بیهوشی دریافت کنم یا نه.

فعلا بدون هیچ هراس شاید هم کمی تا قسمتی خوشحال از اینکه برداشتن بیوپسی با تاخیر انجام میشه مشغول مراوده با خدا و خلوت کردن با خود هستم.پسرم به دلیل ممتاز بودن در دوران دانشجویی به کارشناسی ارشد رشته هوش مصنوعی راه یافت خبر خوب میتونه منو از زندگی راضی نگه داره .از دل نگران نمودن دوستان و همسرم و فرزندان و برادرانم شرمنده ام ولی همه  حق دارند بدانند  روزگار یه فامیل یه نزدیک یه دوست چگونه است.من شاد و با شهامتم.و راضی و خشنود

یه خبر خوب

امروز  در جشن تولد دو تا داداش هام باید کادو ببرم جالبه که یکی سال چهل و یک و دومی پنجاه در همین روز متولد شده اند.چقدر دوست شان دارم این پسرای خانواده را

امروز نوبت بیوپسی دارم از نوع بیوپسی از راه هدایت سونوگرافی

تعریف بیوپسی

Biopsy: با نمونه برداری از بافت و آزمایش میکروسکوپی بافت به وجود تومور و نوع آن پی می برند. این عمل به راههای گوناگون انجام می شود. بیوبسی از راه جراحی، بیوپسی سطحی، بیوپسی از راه هدایت ct اسکن، بیوپسی از راه هدایت سونوگرافی بیوپسی از راه هدایت فلورسکوپی و .... .