سلام
داشتم فکر می کردم وقتی آدما قلم دست می گیرند معمولا چه چیزایی را می نویسند؟
آیا آنچه خشم شون را در آورده ..........؟با آنچه سر ذوق شون آورده.
آیا آنچه به طور روز مره احاطه شون کرده....؟ یا آنچه در ایده آل هاشونه.
آیا از ریشه ها و علل می نویسن....؟ یا از پوسته ظاهری.
معمولا چطور انگیزه نوشتن به وجود میاد. ؟
آیا اگر نتونیم حرفامونو بزنیم می نویسیم؟.....یا اگر نتونیم اونجوری که می خواهیم حالی کنیم؟
آیا اگر می شد با صدای بلند مکنونات درون را فرباد کنیم باز انگیزه ایی برای نوشتن بود؟
نکنه فکر میکنیم هر آنچه من فکر میکنم یه روز یه شاهکار ادبی میشه که این چنین با انگیزه می نویسیم؟هان؟
نکنه داریم اثری بی همتا از همه آنچه اتفاق افتاده و باید اتفاق می افتاد خلق می کنیم و با پردازش جدید به خورد دیگران میدیم ؟
میگم نکنه با خودمون می اندیشیم آنچه دیگران می گویند همین است که من باعباراتی بهتر می گویم است هان؟
میگم چرا بعضی عمیق نمیشن؟
نکنه نمی خوان ما زیادی هم با مکنونات درون شان آشنا بشیم و ترجیح میدهند نقشفرد حاضر را بازی کنند که فقط از جمع عقب نمونند هان؟
خب بابا شخصیت آدما متفاوته. بعید نیس نوشته هاشون که عصاره وجودشان هست کاملا شبیه هم نباشه. آدما درد ها را متفاوت حس می کنند چون سیستم سمپاتیک همه مث هم کار نمیکنه. مزاج آدما متفاوته . بعضی ها بلغمی مزاجند٫ بعضی ها دموی مزاج و بعضی سوداوی مزاج
منم چه انتظارا دارم ها.خب بابا بعضی ها در عنفوان جوانی اند با یه دنیا امید و آرزو و یه دل پاک بعضی ها هم مث من آرد را بیخته و غربال رو آویخته .
بعضی ذهن های خلاق تری دارن.....و بعضی جگر های سوخته تر ... بعضی فضایی نیافته اند بهتر از اینجا امن و امان.. بعضی ها فرصتی نیافتن عالی تر از اینجا.
ببینم چرا من همه اش تو ذهنم این چیزا دور می زنه؟
من چی ام شده؟
دوباره اون پلیس درونیه جون گرفته؟
آخه میدونید دوباره ازین کتابای ضاله به دستم رسیده که میگه:
اشخاص پر گو فعال نیستند (به نقل از فرانسوی ها)
یا ..../.....انسان های عاقل دارای گوشهای دراز و زبان های کوتاه اند( به نقل از آلمانی ها)
یا...../.... انسان باید با دیگران کم و با خودش زیاد حرف بزند (......... دانمارکی ها)
یا .../...اندوه های کوچک حرف می زنند و اندوه های بزرگ خاموشند (........... لاتینی ها)
یا...../...........اونکه می خواد شناخته بشه حرف می زنه (......... اسپانیولی ها)
یا..../.....انسان پشت زبانش مخفی است (...............عربی)
یا/اسب تیز رو مواظب جلویش است و آدم حسابی مواظب حرف زدنش (....... آذربایجانی ها)
علاوه بر اونکه قبلا از قول سعدی خونده بودم
اگرچه پیش خردمند خامشی ادب است به وقت مصلحت آن به که درسخن کوشی
ولی اینجا هم چیزایی خوب هم نوشته
که اگر به سخن دیگران گوش کنی بهره می بری و اگر حرف بزنی دیگران را مستفیض می کنی ........
از دهان کسی که دلش گل سرخ است سخنان معطر بیرون میاد( ......... روسها)
آنچه امروز طلاست ممکن است فردا تبدیل به خاک شود (.......استونی)
دو چیز طیره عقل است لب فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
منتظر نظرات شما میمونم.