مهر برداشتن از لب

نمی نویسم.نمی تونم بنویسم.نوشتن را که بسیار دوست داشتم از خاطر برده ام نمی دونم چی شد نوشتن یادم رفت.نمی دونم کی زد تو ذوقم.میگن این توهمه دیگران رال مقصر بدونی میتونی بگی نمی دونم چی بود باعث شد ننویسم.خب من هم نقش کسان را انکار می کنم.نقش چیز ها را می نویسم.

سر ذوق می آمدم که می نوشتم.چیزی که باعث شد بخوره تو ذوقم حرفی بود که منو به خود آورد.قضاوتی که احتمال نمی دادم درباره ام بشه.کسی برایم چیزی نوشت که منو به خود آورد مث بیهوش ها که با یه کف دست آب بیدار میشن یا با یه سیلی به هوش میارند شون.کسی که دوست بود کسی که بارها به هوش آورده بود مرا.باورم نمی شد اینقدر چشمام دریده شود از تعجب.برام نوشت ای سر در برف کرده همچون کبک دری در زمستان چه معطلی که قضاوت من درباره تو چنین است.وخشت زده شدم.بند قلبم کنده شد.وای خدای من.واقعا چنین قضاوت ها صحیح است؟تو در پیشگاه خداوندگار ستار العیوب هرچه کنی اینقدر صریح به رخت نمی کشه که بنده هاش باهات چنین میکنند.اگر ما بودیم و خدا روی زمین هیچ کاری بعید نبود گناه نبود ما از آن روز که در معرض قضاوت مردم قرار گرفتیم شدیم نا نجیب و بدکار و گنه کار و عاصی و مستحق آتش.والله این خداوند ساتر العیوبه در حالی که علام الغیوب تر از همه هم هست.وقتی ساکت میشی به دامن خود خدا آویخته ای از مردمان بریده ای و به خدا رسیده ای.چه خداوند خوب و مهربانی از ما چه ها که نمی دونه ولی مث گربه ملوس نوازش میشیم به طوریکه فکر می کنیم کارهامون همش پسندیده است و ناپسندیده در کارمان نیست.این میشه که میگیم از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.چه خدای مهربونی اون روزایی که با هیشکی حرفامو نمی زدم نوازشم میکرد به حرفام گوش میکرد و میدونستم ناعادلانه درباره ام به قضاوت نمی نشینه.برام بس بود.کافی بود نیاز به غیر او نداشتم.شیرین تر از او نبود توبه شکستم و به سخن در اومدم حالا که دوباره رنجیده شدم بهش بازگشت کردم.من خلوت با او را به کسی نمیدم.به کسانی که وقتی حرف می زنند معلوم میشه چند مرده حلاج اند.واقعا اونا نمی ترسند واقعیت متعفن شان بر من آشکار بشه؟انسان ها که از گل بد بو،گل چسبیده به دنیا آمده اند چقدر مغروز می شوند که باز فکر میکنند باز هم مقبولند.

من این لوس شدن آدما را از جانب خود خدا میدونم که به شان فرصت میده عیوب شان را می پوشاند و ستار العیوبه وگرنه هم خودشان هم ما را ... فرض نمیکردند.

بد نیست یه نگاهی  بیندازید به اینجا  

یازده نکته راجع به ازدواج

۱۱ نکته خواندنی درباره ازدواج:

۱-برای یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی.

۲-تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن. (آره با این موافقم چون بیشر اخلاق های یه دختر ناخودآگاه به مادرش میره)

۳-اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. (ایول!...دمت گرم)

۴-اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار. (حالا که بیشتر پسرا دنبال پول دختران)

۵-ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (داره گریم می گیره)

۶-ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. (این حرف را خیلی توی خواستگاری ها از طرف خانواده ی داماد شنیدم...فکر کنم می خوان بگن اگه پسرمون گ... از آب در اومد ما بی تقصیریم...یقه ی ما را نچسبید)

۷-ازدواج زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است.

۸-ازدواج کردن و ازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است.

۹-ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. (این که گفته جنگ را قبول دارم)

۱۰-ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد برای پول هم از بین می رود.

۱۱-ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (امیدوارم اینجور نباشه)

عیادتم کرد و با من چنین گفت

سلام:S صبح به خیردوست عزیز

R: صبح جمعه و اینجا؟

S: باید کجا بود؟

R: حرم حضرت معصومه ُدعای ندبه نداره؟

S: ای بابا شما اشتباه گرفتی من آن نیم که به تقوا جامعه پاره کنم به گوشه میخانه خوب و خوش باشم

R: یعنی در خرابات معان نور خدا می بینم؟

: واین عجبه؟

در خرابات مغان نیز نور خدا دیدن باعث تعجب میشه:

:S: به نظرت اینطوری بهتر نیس?

R: آره اینجوری عالیه

: با دوری پدر کنار اومدی؟

S: من ناراحت نبودم تو وبلاگم راجع به قرآن نوشتم خوندی؟

آره خوندم.میلیمتر به میلیمتر آیات را توضیح داده بودیR

S: می خوام خواننده یه دیدی وسیع پیدا کنه

R: خوبه میدونی ما نیاز به دانستن معانی قرآن داریم

R: رفته بودم عمره

S: خب

R: از یه پاکستانی پرسیدم میدونی معنی این آیه چیه؟: گفت فقط تلاوت

S: ولی قرآن را برای فهمیدن فرستادن

R: عربستانی ها که اگر میدیدند معنی میخونی میکشتندت شاید اونا فقط به ثواب قرائت می اندیشند: گویا از خدا اجازه ندارند تعمق و تفکر کنند فقط روخوانی میکنند و رد میشن

S: نه ازیه باب دیگه هس اونا این طورحالی شدن که قرآن های ترجمه دار تحریف شده به همین دلیل جمع آوری اونا را واجب می دونن

R: خب خودشان که عربندما چی؟

S: خب تعصب همه جا درد سر سازه. تعصب اونا درد سری برای ما شده

R: ما که ادبیات عرب نمی دانیم

R: شما خودتان چگونه متوجه معانی قرآن میشوید؟

S: ای بابا من که عربی بلدم قرآن زیاد سخت نیس. خیلی روانه

R: باید صرف و نحو عربی بدانیم؟

S: نه : زیاد نیاز نیس: یه خورده تمرین کنی متوجه میشی

R: من هم چیزهایی از قرآن میفهمم ولی کم

S: هدی للمتقین : هدایت است برای متقیان : چه سختی دارد: قرآن خیلی روان و ساده هس

R: پس اشکال در نداشتن تقواست

S: البته معانی اون خیلی عمیقه

R: تقوا یعنی چه؟

S: تقوا یعنی ترس از خدا : تقوا را پرهیزگاری معنی نکن: البته خدا ترس نداره

R: الان من از خدا میترسم؟: خدا به این مهربونی ترس داره؟

S: بلی خدای به این مهربونی : در حق انسان گفته : ظلوم و جهول

R: خدایی که به من اجازه میده با اختیار خودم

S: ظلوم و جهول میشه دیوانه : دیوانه را با ترس باید اصلاح کرد

R: انسان بسیار جاهل و بسیار ظلم کننده

: حالا ظلم را معنی کن

S: عاقل که شد نیاز به ترس نیس: یعنی چون نادان هس زیاد ظلم می کند

R: جالبه

S: ظلم یعنی تجاوز از حد

R: دیوانه ظلوم و جهوله؟و من پرستار ظلوم و جهول هام؟

R: میگن طرف حد خودش را نمی شناسه؟

S: آدمی که جاهل باشه کارش میشه کار دیوانه ها

S: درسته: مردمان نسبت به خود و دنیا عالمن نسبت به خدا و غیب جاهلن

R: خب جالب شد

S: به همین دلیل نسبت به غسب وخداوند کارهای دیوانه وار انجام میدن و خودنمی دانند ولی باید تاوان پس بدن به همین دلیل خدا با ترس یعنی نظم پلیسی می خواد این دیوانه را بترسونه که دیوانگی نکنه

R: عجب چه جالب

S: تا عاقل بشه: وقتی عاقل شد ازاده همون میشه بهشتی

R: تو میگی من دیگه آزاد شده ام؟

S: من از آن دم که بند توام آزادم

S: نه این ازادی به این راحتی به دست نمی یاد

R: چگونه به دست میاد؟

S: اینکه مردم بهت بگویند دیوانه شده : یعنی کارهایت در نظر آنان کارهای ادم دیوانه جلوه کنه: مثلا اونا بدی کنن تو خوبی کنی : اونا بهت ضرر بزنن: تو به اونا نفع برسونی

S: البته اینا سخته

R: اینجوری بگن؟این دیوانه است بابا

S: بلی : حالا بزار ازقرآن برات بگم: سوره فصلت آیه 30 : ان الذین قالوا ربنا الله کسانی که گفتند پروردگار ما خداست وبراین گفته استقامت ورزیدند

: پس از آن ملائکه نازل می شود: و به آنها می گوید دیگر ترسی بر شما نسیت و هیچ نگرانی نداشته باشید شما را بشارت بر بهشت باد یعنی خوف و ترس دیگه نیس بعد ملائلکه می گویند ما در دنیا و آخرت یاور شما هستیم و هرچی بخواهید بهش می رسید : بعد در آیه 33

: نمونه ای از استقامت را بیان می کند: اول می گوید بدی و خوبی برابر نیستند: یعنی این یه امر بدیهی است بعد می فرماید حالا که می دونید بدی و خوبی برابر نیستند: بدی را با خوبی دفع کنید

یعنی در برابر بدی ها خوبی کنید که اگه اینکا ر را انجام دادید کسی که به شما بدی کرده برای شما دوست مهربانی خواهد شد: بعد می فرماید البته این کار از هرکسی ساخته نیست: کسانی که خیلی صبور هستن

و حظ و بهره زیادی از ایمان دارند خب این یه نمونه از استفامت هست که خدای تعالی بیان نموده ما در زندگی تا به حال چن بار بهش عمل کردیم تا ملائلکه به ما نازل شود

R: من دلم نمیخواد دیگران فکر کنند خیلی زرنگند هی بدی کنند من هی خوبی کنم جنگیدن با اونا را عین مسلمونی میدونم

S: ولی مومنان دفاع از خود را به عهده خدا می زارن : و دفاع خدا خیلی شیرینه

R: منهم دفاع از خود را به عهده خدا میزارم: ولی وقتی با دیگران همین گونه کنند که با من کردند و من گذشت کردم و باورشان شده بود درست عمل کرده اند جلویشالن در میام به بهانه دیگران

S: بالاخره من ایه را برات معنی کردم

R: نمیدونم چرا تو فضاهایی که زندگی کرده ام احساس کرده ام طرف خرش بار منزل برده: تو روش در میام

S: همه جا همینطوریه به همین دلیل خدا هم فرموده این مسئله صبر زیاد می خواد : تمرین می خواد به راحتی میسر نیس

R: اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما

S: اون هم تاییدی برای همین ایه هست: که مومنان در برابر رفتارهای جاهلانه واکنشی مثبت نشون میدن و باسلام آن را اظهار می کنن

R:?

: ولی وقتی امر بر کسی مشتبه شود که همیشه حق با اوست کی باید حالی او کنه؟

S: ما مسئول نجات خود هستیم اون هم باید فکری به حال خودش بکنه

R: وقتی پای دیگران در میان باشه فرصت مناسبی است که به او بگیم ببین ممکنه من بخوام بگذرم ولی اینجا ایشون درست میگن نه شما

S: تازه وقتی با گذشت ما اون دوست ما شد می تونیم تاثیر زیادی در رفتارش داشته باشیم

R: من گاو نه من شیر نامیده میشم چون بارها به خاطر خودم گذشت کرده ام ولی پای دیگری به میان آمده جنگیده ام و حاصل زحمات خود را هدر داده ام

S: ما حق نداریم به خاطر دیگران خودمان را از بین ببریم تازه مشکل کار اینجاست که ما فکر می کنیم کارهای ما تاثیر گذار هس در حالی که هرچی خدا بخواد همون بشه الان اگه من فکر کنم حرفام در دل تو اثر می گذاره یعنی خودبینی هس خدا می خواد به تو نعمتی بده من شدم واسطه نعمت اون اثر گذاری هنر من نیس: منظورم اینه عالم با نظر خدا می گردد

R: درسته

:Sهر کجا فکر کردی که تو در نظام عالم تاثیر می گذاری اشتباهه اون هرچی بخواد انجام میده ما باید به وظیفه ای اون بر عهده ما نهاده عمل کنیم اون میگه با بندگان من مهربون باشید ما باید همینطوری باشیم اگه رو به سوی بالا می کردی که اونا هم صاحبی دارن و اون به اونا از من و تو مهربانتره فکر صلاح کار خود می کردی : و تاثیر شگرف می نهادی : آن می شد که باور نمی کردی

خب باید سعی کنی با پایینی ها کاری نداشته باشی : اونو به عهده خود اون بزاری : یعنی تغییر مسیر بدی : بلی همه حرفا یکی است: یعنی مبنای حرفای من یکی است: یعنی در برخورد با دیگران باید خدای را از خودت راضی کنی نه اینکه او سو استفاده می کنه یا شان من پایین میاد اینها بزار بر عهده اون و ببین برات چکار می کنه

S: تو فرد شایسته ای هستی. این رسوبات افکار اجتماعی است که در ذهنها مانده و نیاز به هشدار و اصلاح نمیذاره درس کنی

S: ببین برداشت خودت را از همین مکالمه دراز: تو چند سطر بنویس با همون قلم روانی که داری : هم برام مهمه هم می خوام یاد خودت بمونه

S: بنویس برداشت من اینه که در رفتار با دیگران باید ....

S: با عنوان قلم و کلام خودت بنویس تو چند سطر تا به عنوان به فرمول یادت بمونه و در روزهای بعد هم ارزیابی کنی

که طبق اونا رفتار کرده ای یانه

R: چیزایی را که من یادمیگیرم باید بنویسم مبادا دچار فراموشی شود اگر ننویسم

روزی

که بد حال میشم ندارمش که با خوندنش یاد آوری شود

S: منظور من هم همینه

به صورت کوتاه و مختصر و مفید

ولی اگه رفتارات را اصلاح کنی تو خوب میشی

تست آیرون بک برای سنجش افسردگی

تست افسردگی قبل از تکمیل پرسشنامه متن زیر را به دقت مطالعه بفرمایید : هنگام پاسخ به پرسشنامه هریک از عبارات زیر را به دقت بخوانید و دور عددی را که بیشتر با روحیه چند روز گذشته شما سازگار بود را خط بکشید . دقت کنید که به تمامی سوالات جواب بدهید . اگر از میان عبارات توصیفی دو جواب مناسب خود را دیدید آن را که امتیاز بیشتری دارد انتخاب کنید و اگر مردد بودید به حدس و گمان متوسل شوید . هیچ سوالی را بدون جواب نگذارید. (1) 0 غمگین نیستم 1 غمگین هستم 2 غم دست بردارم نیست 3 تحملم را از دست داده ام. (2) 0 به آینده امید.ارم 1 به آینده امیدی ندارم 2 احساس می کنم آینده امید بخشی در انتظارم نیست 3 کمترین روزنه امیدی ندارم (3) 0 ناکام نیستم 1 ناکام تر از دیگرانم 2 به زندگی گذشته ام که نگاه می کنم هرچه می بینم شکست و ناکامی است 3 آدم کاملا شکست خورده ای هستم (4) 0 مثل گذشته از زنگی ام راضی هستم 1 مثل سابق از زندگیم لذت نمی برم 2 از زندگی رضایت واقعی ندارم 3 از هرکس و هر چیز که بگویی ناراضی هستم (5) 0 احساس تقصیر نمی کنم 1 گاهی اوقات احساس تقصیر می کنم 2 اغلب احساس تقصیر می کنم 3 همیشه احساس تقصیر میکنم (6) 0 انتظار مجازات ندارم 1 احساس می کنم ممکن است مجازات شوم 2 احساس می کنم مجازات می شوم 3 احساس می کنم مجازات می شوم (7) 0 از خودم راضی هستم 1 از خودم ناراضی هستم 2 از خودم بدم می آید 3 از خودم متنفرم (8) 0 بدتر از سایرین نیستم 1 از خودم به خاطر خطاهایم انتقاد می کنم 2 همیشه خودم را به خاطر خطا هایم سرزنش می کنم 3 برای هر اتفاق بدی خود را سرزنش می کنم (9) 0 هرگز به فکر خودکشی نمی افتم 1 فکر خود کشی به سرم زده اما اقدامی نکرده ام 2 به فکر خود کشی هستم 3 اگر بتوانم خودکشی می کنم (10 ) 0 بیش از حد معمول گریه نمی کنم 1 بیش از گذشته گریه می کنم 2 همیشه گریانم 3 قبلا گریه می کردم اما حالا با آنکه دلم هم می خواهد نمی توانم گریه کنم (11) 0 کم حوصله تر از گذشته نیستم 1 کم حوصله تر از گذشته هستم 2 اغلب کم حوصله هستم 3 همیشه کم حوصله هستم (12) 0 مثل همیشه مردم را دوست دارم 1 به نسبت گذشته کمتر از مردم خوشم می اید 2 تا حدود زیادی علاقه ام را نسبت به مردم از دست داده ام 3 از مردم قطع امید کرده ام و به آنها علاقه ای ندارم (13) 0 مانند گذشته تصمیم می گیرم 1 کمتر از گذشته تصمیم می گیرم 2 نسبت به گذشته تصمیم گیری برایم دشوار تر شده 3 قدرت تصمیم گیریم را از دست داده ام (14) 0 جذابیت گذشته ها را ندارم 1 نگران هستم جذابیتم را از دست بدهم 2 احساس می کنم هر روز که می گذرد جذابیتم را بیشتر از دست می دهم 3 زشت هستم (15) 0 به خوبی گذشته کار می کنم 1 به خوبی گذشته ها کار نمی کنم 2 برای اینکه کاری بکنم به خودم فشار زیادی میآورم 3 دستم به هیچ کاری نمی رود. (16) 0 مثل همیشه خوب می خوابم 1 مثل گذشته خوابم نمی برد 2 یکی دو ساعتی زودتر از معمول از خواب بیدار می شوم؛ خوابیدن دوباره برایم مشکل است 3 چند ساعت زودتر از معمول از خواب بیدار می شوم و دیگر خوابم نمی رود (17) 0 بیشتر از گذشته خسته نمی شوم 1 بیش از گذشته خسته می شوم 2 انجام هر کاری خسته ام می کند 3 از شدت خستگی هیچ کاری از عهده ام ساخته نیست (18) 0 اشتهایم تغییر نکرده است 1 اشتهایم به خوبی گذشته نیست 2 اشتهایم خیلی کم شده 3 به هیچ چیز اشتها ندارم (19) 0 اخیرا وزن کم نکرده ام 1 بیش از دو کیلو و نیم وزن کم نکرده ام 2 بیش از پنج کیلو وزن بدنم کم شده است 3 بیش از هفت کیلو وزن کم کرده ام (20) 0 بیش از گذشته بیمار نمی شوم 1 از سردرد و دل درد و یبوست کمی ناراحتم 2 بشدت نگران سلامتی خود هستم 3 آنقدر نگران سلامتی خود هستم که دستم به هیچ کاری نمی رود (21) 0 میل جنسی ام تغیر نکرده است 1 میل جنسی ام کمتر شده است 2 میل جنسی ام خیلی کمتر شده است 3 کمترین میل جنسی در من نیست جواب : طبیعی   10 – 0 افسردگی ملایم   17 – 10  نیاز به مشاوره و پیگیری مداوم افسرگی متوسط  23 – 17  نیاز به مشاوره و پیگیری مداوم افسردگی کمی بالا  42 – 23  نیاز به پیگیری و مشاوره و دارو درمانی در صورت نیاز

تصور رنگ ها برای تمرکز بر رنگ در زمینه های درمان، راه های متعددی وجود دارد که یادگیری و پرورش یافتن در آن برای افراد عادی هم امکان پذیر است. همه ما می توانیم یاد بگیریم که چگونه از رنگ درمانی برای حفظ سلامت و باز گرداندن تندرسی به بدن، استفاده کنیم. رنگ درمانی معادل علوم پزشکی و روش های درمانی دیگر نیست، اما هر چه هست شما را قادر می سازد در زمینه شفا بخشی خودتان فعال تر و مسوول تر باشید. مسلما ما چیزی فراتر از جسم مادی هستم. کالبد ما از چیزهایی دیگر همچون انرژی های نامحسوس هم تشکیل شده است. در عین حال، پی بردیم که فعل و انفعالاتی نیز در این انرژی های نامحسوس صورت می گیرد که در حالت های جسمانی تغییر ایجاد می کند. افرادی که به درمان از طریق رنگ درمانی علاقه مند هستند. این روش را جزو عادات خود قرار می دهند. کسانی که رنگ درمانی را وسیله ای برای کمک به خود در سطوح جسمانی و نامحسوس می دانند، این روش ها را سودمند خواهند یافت.ء لمس رنگ قبلا ثابت شد که ما می توانیم انرژی را زا طریق دستان مان و از راه تنفس و تمرکز حواس به بیرون بفرستیم. این نوع رنگ درمانی همیشه به عنوان راهی معنوی در نظر گرفته شده است. متاسفانه وقتی شما ابراز می کنید که می توانید شفا بخشی معنوی انجام دهید، بسیاری از مردم تصور می کنند این نوع درمان صرفا بر اساس ایمان قوی و دستیابی درمانگر به نوعی نیروی غیبی است. هر چند درمان از راه لمس با اتکا به ایمان و عقیده، کیفیتی والاتر دارد، تاثیر آن صرفا بستگی به ایمان و الوهیت ندارد. هنوز کاملا مشخص نشده است که مرحله درمان چگونه رخ می دهد. اما بسیار مهم است که ما تصدیق کنیم وقتی عملی به خصوص را انجام می دهیم، به هر حال تاثیری به خصوص بر جا می گذارد. همه انسان ها قادرند در انرژی های جسمانی و نا محسوس خود تغییراتی ایجاد کنند،حتی اگر اصلا ازآن سر در نیاورند. این موردی ذاتی است. تنها کاری که باید بکنیم، یاد گرفتن روش هایی است که به ما کمک می کند این سیستم انرژی را در راه مقاصد مختلف بیدار می کنیم. همیشه به خاطر بسپارید که التیام از درون برمی خیزد و در واقع فرد بیمار است که خود را درمان می کند. شاید شما بتوانید همچون کاتالیزور به درمان و بهبود فردی دیگر کمک کنید، اما این درمان حتما باید از درون او برخیزد. قبل از این که بخواهید دیگری را درمان کنید،باید بدانید چه می کنید.ابتدا باید تشخیص دهید برای درمان بیماری چه رنگی مفید است.دلیل متافیزیکی بیماری جسمانی را درک کنید و این مسئله را با بیمار درمیان بگذارید. هیچ ادعایی نداشته باشید. فقط توضیح دهید که سیستم انرژی چه طور کار می کند.ء درمان از طریق لمس وقتی نفس می کشید و انرژی را وارد بدن خود می کنید و آن را از دستانتان به بیرون می فرستید تا فردی دیگر را متعادل و درمان کنید، شما کانال انرژی رنگی هستید. این انرژی فرکانس افکار و تمرکز ذهنی شما را می گیرد. وقتی بر رنگی به خصوص تمرکز می کنید، پرتوها فرکانس را می گیرند و فرد تحت درمان ، رنگ را جذب می کند. مرحله ایجاد تعادل و درمان باعث بیداری شم برتر و حساسیت شما هم می شود. مراحل این روش در زیر آمده است:ء ء1. قبل از شروع، حواس خود را متمرکز کنید. در حالت آرامش قرارگیرید و نفس هایتان را موزون کنید.ء ء2. بیمار را مقابل خود بخوابانید و دستان خود را در فاصله ده،دوازده سانتی متری بدن او قرار دهید.ء ء3. مجسم کنید که انرژی بلورین از فرق سرتان وارد و در تمام بدن تان پخش می شود. مجسم کنید که این انرژی به سمت دستان تان می رود و از آن ها خارج می شود.ء ء4. ابتدا از انرژی سفید بلورین شروع کنید. دستان خود را بالای سر فرد بگیرید و مجسم و احساس کنید که این نور سفید در سراسر بدن تان پخش است، به سوی او می رود. مجسم کنید که سرتا سر بدن او پر از انرژی می شود و حوزه انرژی اش را قوی و پر بار و متعادل می کند. این عمل را چند دقیقه ادامه دهید و هر وقت در مورد آن احساس راحتی خیال کردید، کار را رها کنید. کار درمان باعث می شود با خود برترتان هماهنگ شوید، به ندای آن گوش بسپارید.ء ء5. حالا به طرف نقطه نا خوش حرکت کنید. به تنفس موزون خود ادامه دهید. بر رنگی تمرکز کنید که برای درمان لازم است. مجسم کنید که انرژی شما از جسم تان خارج و به سوی نقطه ناخوش می رود و باعث ایجاد تعادل و درمان میشود. مجسم کنید که انرژی در خلال جذب پرتوهای رنگی قوی تر می شود. مجسم کنید که انرژی نقطه ناخوش را همراه با کل سیستم مربوط به آن پاکیزه، متعادل و درمان می کند.ء ء6. سپس به طرف چاکرایی حرکت کنید که به مضع ناخوش نزذیک تر است. برای نمونه اگر مشکل از ناحیه شکم است، در مورد شکم کار کنید. سپس مجسم کنید که کل سیستم جهازهاضمه متعادل و درمان شده است. آن گاه دستان و حواس خود را متوجه چاکرای خورشیدی کنید که واسطه ای است بین شکم و سیستم جهازهاضمه و با نیروی تجسم، انرژی متعادل را همراه با رنگ مخصوص آن چاکرا،به سوی چاکرای خورشیدی بفرستید. ء7. اکنون به سمت چاکرای ریشه حرکت کنید. بر تابش انرژی قرمز تمرکز کنید و آن چاکرا را شارژ و قوی سازید. این کار را تا چند دقیقه قرار دهید و بعد به سراغ چاکراهای دیگر بروید و برای هر یک، رنگ مخصوص به آن را مجسم کنید. این کار باعث ایجاد تعادل در تمام چاکراها می شود و مرحله التیام را شدت می بخشد.ء ء8. برای پایان دادن به مرحله درمان، می توانید دوباره به ناحیه سر برگردید و با تجسم انرژی سفید بلورینی که در سر تا سر بدن شما جاری است، آن را به سوی بیماری بفرستید. مجسم و احساس کنید که این انرژی وارد سرتان می شود، از دستان تان بیرون می رود، به بدن بیمار وارد می شود و تمام وجود او را تقویت و پر تحرک می کند.ء تصورنور برای درمان از راه های متعدد می توان نورهای رنگی را به منظور درمان به کار برد. ساده ترین راه استفاده از لامپ های رنگی و نشستن زیر نور آن است. وقتی زیر نور رنگی نشستید، نفس های عمیق و مرتب بکشید و بدانید که بدن تان انرژی را جذب می کند. تنوع رنگ در لامپ تا حدی محدود است،اما راهی دیگر برای تابش نور وجود دارد. می توانیم خودمان اسلایدی درست کنیم و با استفاده از پروژکتوری معمولی،نور را از اسلاید بگذرانیم. مرحله بعدی، درست کردن اسلاید است. بیشتر دوربین فروشی ها، قاب خالی اسلاید را دارند. می توانید کاغذهای فیلتری رنگی را به اندازه قاب قیچی کنید و درون آن جا دهید . این کاغذها د رلوازم التحریر فروشی موجود است و اگر نتوانستید آن را پیدا کنید ،میتوانید از کاغذهای شفاف رنگی پلاستیکی استفاده کنید .اگر دلتان بخواهد ،میتوانید اسلایدهایی در رنگ های مختلف درست کنید ،اما مجموعه اصلی باید برای انرژی دادن به چاکراها باشد .یعنی از هفت رنگ رنگین کمان تشکیل شود:قرمز ،نارنجی ،زرد ،سبز ،آبی ،نیلی،بنفش.ء رنگ های زرد و قرمز و آبی ،رنگ ها ی اصی هستند و کاغذ فیلتر در این رنگ ها پیدا میشود .با ترکیب آنها میتوانید رنگ های دیگر را به دست آورید.ء مراحل درمان با اسلاید رنگی برای کار درمان ،اسلاید ها را به ترتیبی که لازمه اینجاد رنگ است ،درپروژکتور بگذارید و دستگاه را روبه روی فرد قرار دهید .فرد در حالت نشسته باشد .تنفس رنگ را برای او توضیح دهید و از او بخواهید همان رنگی را که پروژکتور نشان میدهد ،با تنفس به درون بفرستد و مجسم کند که بدنش پر از انرژی و بیماری اش درمان میشود .برای تاثیر رنگهای رنگین کمان ،فرد را وا دارید مجسم کند که تمام رنگ های رنگین کمان از راه چاکرای فرق سر وارد میشود و تمام بدنش را پر میکند .به سراغ رنگ های مورد نیاز بروید و تابش هر رنگ را به مدت دو تا سه دقیقه روی او نگه دارید . د رمورد بیماری های مزمن شاید لازم باشد مدت زمان بیشتری صرف شود . به هیچ وجه نترسید و به شم خود اعتماد کنید . برای آن که مرحله به گونه ای سودمند خاتمه یابد ،چند را ه دارد که یکی از انها استفاده از رنگ سبز در پایان کار است . این رنگ سیستم انرژی بدن را متعادل میکند . این البته برا ی بیماریهایی مانند سرطان و تومورهای دیگر نباید آن رنگ را به کار برد ،زیرا باعث تسریع رشد غده میشود . این را برای هر چاکرایی میتوان به کار برد . از چاکرای قلب اگر در مورد این رنگ تردید دارید میتوانید از رنگ صورتی یا سفید استفاده کنید.ء خودتان هم میتوانید زیر نورهای رنگی بنشینید . کافی است برای تعویض اسلایدها از دستان تان کمک بگیرید . به این ترتیب میتوانید خودتان را درمان و متعادل کنید . شاید دلتان بخواهد هنگام مراقبه هم از اسلایدها استفاده کنید . به یاد داشته باشید تاثیر رنگ چیزی فراتر از تاثیر آن صرفا بر سیستم فیزیولوژیکی بدن است . رنگ ها انرژیهای نامحسوس بدن را فعال و میزان هشیاری را افزون میکنند.ء رنگ درمانی از راه دور از راه دور نیز می توان دیگران را رنگ درمانی کرد . بسیار پیش آمده است که مردم خواسته اند از راه دور کسی دعایشان کند یا آنها را شفا دهد. پدیده درمان از راه دور چیز تازه ای نیست . البته فراتر از منطق است اما دور از واقعیت نیست . انرژی درهرحالت و به طرقی متفاوت که هنوز لاینحل باقی مانده است ، کار خود را انجام میدهید . به همین دلیل است که به آن انرژی فراروانی مگویند ،انرژی ای که موجب نیروی حیات در تمام موجودات است . این انرژی دور تا دور ما را احاطه کرده است . در ما نفوذ می کند و بخشی از وجود ماست . قابل استفاده و ذخیره شدنی است و ذهن نیز میتواند آن را کنترل کند . همان طور که میدانید جسم انسان دارای انرژی بیوشیمی و الکترومغناطیس است ، اما انرژی فراوانی است که تشکیل دهنده این دو انرژی است . انرژی بیوشیمی و الکترومغناطیس جنبه های فیزیکی نیروی حیات یا انرژی فراروانی است این نیرو فراتر از زمان و مکان فیزیکی عمل میکند . فیزیک کوانتوم تا حدی درباره این پدیده ،انرژی فراروانی توضیح داده است و میگوید که کل حیات و تمام حالت های انرژی به یکدیگر مربوط هستند . چون بشر انرژی است و این انرژی در مراحل اشکال مختلف عمل میکند ،هیچ یک از این حرکات ما بی تاثیر بر کاینات نیست.وقتی چیزی را مشاهده میکنیم درواقع هم خودمان تغییر کرده ایم هم آن چه شاهدش هستم . حالتهای انرژی برتر و تمرکز بر آن چیزی ورای زمان و مکان است . بنا بر این در درمان از راه دور ،ما میتوانیم برای تمرکز حواس و هماهنگ شدن و انتقال انرژیِ شفا بخش انرژی فرا روانی داشته باشیم.در واقع به کمک تاثیر رنگ میتوانیم نوعی کنترل ذهنی را در خود گسترش دهیم.ء برای شفا از راه دور بهتر است یک نشانه در دست داشته باشیم . نشانه ،واژه ای است که در پرتو سنجی از آن استفاده میشود و شامل چیزی است که از لحاظ روحی نشان دهنده مورد باشد . این نشانه ممکن است عکس ،امضا،نمونه خون ،تکه ای مو یا ناخن چیده شده و یا هر چیزی باشد که بتواند بین شما و کسی که میخواهید او را درمان کنید ،ارتباط برقرار کند . این نشانه به ما کمک میکند تا قوه درک مستقیم و منطق ما با هم ارتباط برقرار کند که در نتیجه موجب مرحله ارسال انرژی ا ز راه دور خواهد بود. نشانه به ما کمک میکند در ارتباط با بیمار به نوعی انگیزه فکری و هدایت آن به سوی فرد ،دست یابیم و کار درمان را به گونه ای موثرتر انجام دهیم . با در دست داشتن نشانه ،شما به راحتی میتوانید نوعی موج ایجاد کنید که موجب ارتباطی ماورای مرحله ی فیزیکی میشود ،موجودیت فرد در مورد نظر را به ذهن انسان می آورد و انرژی شفا بخش را بدون توجه به زمان و مکان به او میرساند. عجله به خرج ندهید. قبل از ارسال انرژی شفا بخش ،تعیین کنید که چه رنگی برای بیمار مفید تر است. اگر مطمئن نیستید ،رنگ سفید بلوری را در نظر بگیرید . به محض این که رنگهای شفا بخش تشخیص داده شد ،موقع ارسال انرژی است . برای این کار چند را ه موثر وجود دارد:ء میتوانید این کاررا صرفا از را ه تجسم انجام دهید.ء نشانه را بین دو دستان قرار دهید . اگر چیزی از آن فرد در دسترس ندارید ،تصویر او را در ذهن مجسم کنید . وقتی به طور کامل حواست تان متمرکز شد ،تنفس موزون خود را شروع و مجسم کنید که انرژی در سر تا سر بدن تان پخش شده است ،سپس آن انرژی را به سوی فرد بفرستید . تصور کنید که آن رنگ دور تا دور او احاطه میکند و درون جسمش پخش میشود . مجسم کنید که بیماری اش درمان شده و جسمش به حالت تعادل در آمده است . این کار را به مدت ده دقیقه انجام دهید.ء ء2-شاید بخواهید از پروژکتور و اسلاید استفاده کنید . تصویر فرد «یا نشانه ای از او »را روی مقوایی بچسبانید . رنگ های مربوط به هفت چاکرا را به مدت سی ثانیده روی آن بتابانید . سپس حواس خود را متوجه رنگی اصلی شفا بخش بر روی تصویر کنید . این کار را به مدت ده تا پانزده دقیقه انجام دهید . با اطمینان خاطر از این که انرژ ی رنگی به فرد رسیده است ،میتوانید به دنبال کار خود بروید . اقدام به این کار در شب موثر تر است ،به خصوص وقتی بدانید فرد در خواب است ،چون میزان حواس پرتی کمتر و تاثیر رنگ ها و میزان جذب آن بیشتر است.ء شاید تصمیم بگیریند برای ارسال انرژی شفا بخش از را ه دور ،از نور شمع استفاده کنید . به سادگی تصویر یا نشانه ای از فرد را درکنار شمع مورد نظر قرار دهید . این کار را هر روز به مدت پانزده تا سی دقیقه انجام دهید . هر یک از روش های درمان را که به کار میگیرید ،بهتر است جمله زیر را تکرار کنید:ء برای خیر و خوشی همه ،بنا بر رضا و رغبت همه . به این ترتیب نتیجه درمان موثر تر خواهد بود. ما حق ندارم بر خلا ف میل باطنی دیگران عمل کنیم . چون این روش به طور نامحسوس و بی هیچ هشداری تاثیر میگذارد و بازده ان نیز واقعی است ،باید بسیار محتا طانه عمل کرد.ء از: تداندروز تایپیست: پگاه سالاری جمع آوری: سایت بازارما