نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

در زمان های قدیم شنیده بودم هر کتابی به یک بار خوندن می ارزد.بعد ها شنیدم بعضی کتاب ها ضاله هستند و باعث گمراهی می شوند .من هم که به شدت از ضلالت بدم می آمد بسیاری کتاب های ضاله را وا نکردم و نخوندم مبادا ذهن نیالوده و پاکم خراب بشه.این روزها بعضی وبلاگ ها را که می خونم انگشت گذاشته اند روی مسئله جنسیت و ظلم های تاریخی به آن.از آنجا که خب شاهد ظلم های جامعه مان در حق نسوان هستم دارم گرایش های ضد مرد پیدا می کنم.البته در طول تاریخچه طولانی زندگیم بار ها با مرد ها برخورد های تند داشته ام ولی نه آنقدر که بعضی زنان .......دارند.امروز وقتی با دو تن از همکارانم راجع به نوع آزار هایی که زن می بیند صحبت می کنم آنان میگن خانم باید جهانی نو ساخت خالی از مرد ولی چون ماها فرزندانی داریم که محتاج دستان نوازشگر یه مادرند بهتر است تا مدتی این تصمیمات خود را به تعویق بیندازیم و نگران این نباشیم که ممکنه منصرف بشیم.حالا من واقعا معتقد شده ام که هر نوشته ای را هر کسی نباید بخواند.هر زمانی بهر کاری باید آماده بود.من هرگز علیه جنسیت مذکر مطلبی نخواهم نوشت( به صراحت البته)  

تا حالا آدمایی را دیدید که چاه کنده باشند و آماده دزدیدن منار باشند؟بعضی ها اینها را وقت شناس و تیز میدانند بعضی ایناها را فرصت طلب.شما اسم اینجور آدما را چی میذارید؟اسمی که انتخاب میکنید دارای بار عاطفی مثبت هست یا منفی.شخص من از زرنگی های اینگونه بیزارم.شاید چون آدم رقابت جویی نیستم و فکر میکنم در رقابت با اینگونه آدما کم بیارم.چون من حیفم میاد برای رسیدن به مقصدم انسانیت را ذبح کنم.چرا باید با اینگونه آدما حشر و نشر داشته باشم؟کاش می شد جهانی دیگر برای زندگی کردن خلق کرد

شب قدر

اگر شبها همه شب قدر بودی شب قدر بی قدر بودی
اینم اولین شب از شبهای قدر.دعا ها به سوی آسمان روانه بود در بین دعا ها زنی از خدا پسری کاکل زری میخواست و زنی برای پسر مجردش همسری آرام جان.شنیدم که زنی از خدا میخواست به او بی آرزویی دهد تا دیگر چشم به راه بر آورده شدن آرزوهایش نباشد من نمی دانستم از خدا چه بخواهم هر چه فکر میکردم می دیدم برای آنچه که داده توان سپاس گزاری ندارم دوباره ....پس از خدا خواستم هر کسی را که دوستم دارد و دوستش دارم و هر کسی را که دوستم ندارد و من نیز دوستش ندارم بشنود و یاری برساند.از خدا خواستم همه آن کسانی را که به خاطرم می آید که برایم زحمتی کشیده اند و همه آن کسان که فراموش کرده ام چه محبت ها کرده اند جبران محبت شان کند.از خدا خواستم دلبستگی ها و وابستگی هایم را .....نمی دانستم هر چه میخواهد دل تنگم کدام ها است .از خدا خواستم توفیق دهد بندگانش را که دوستشان میدارد دوست شان بدارم .آنان را که پرورده دستان توانایش هستند آنان که اعجاب مرا بر می انگیزند آنان که حسرت دیدارشان را دارم و آنان که همواره در کمینم نشسته اند تا به هنگام ضرورت دست محبت آمیزشان را از آستین به در آورند و ....از خدا خواستم آن دوستان نادیده ام را که همدم تنهایی های یک ساله گذشته ام(از آن شب قدر تا این شب قدر)بوده اند از محبت بیکرانه اش نصیب فرماید .خداوند را قسم دادم به همه زیبایی های اعجاب آورد آفرینش که بندگان خود را که حتما خودش نسبت به آنان مهربان تر از من است موفق بدارد که دوستش بدارند و من نیز دوست شان بدارم.از خدا خواستم حقد و حسد و کینه و دشمنی را که .....آزار دادن هاست از وجودم بزداید .از او خواستم دلی دریایی نصیبمن کند تا بتوانم خوشبختی دیگران را طاقت بیاورم و چشمانی مهربان تا از روی مهر بندگانش را تماشا کنم.خداوند منان وعده داده دعا هایمان را مستجاب می کند اگر بدانیم که چه بخواهیم از اینکه همچنان بر سرنوشت تحت ستم ها سکوت میکند بسیار گریستم و تهدید کردم از او روی خواهم گرداند اگر هم چنان با سکوتش ....
از سال گذشته که قهر بودم و هیچ دعا نکردم توبه کردم تا ببینم امسال چه خواهد شد
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی!

کتاب دعا

سحر گاهان که بیدارید مرا نیز دعا کنید.بگویید خدایا اون خانوم وبلاگیسته که التماس دعا داشت را دریاب حتی اگر میخواهی به خودمان بی اعتنا بمانی شاید جز تو کسی را نداشته باشه که بتونه بهش اعتماد کنه.اگه ندیدین من خبرش را بدم که مشکلاتم همه رو علتک افتاده.
آخه دعا های آدما در حق همدیگر زودتر به اجابت الهی می رسد.از اونجا که من خودم یه مادر هستم واسه همه دختر پسرا یی که مال مامانای دیگه اند دعا میکنم . بعدش خبرش هم می رسه که اون دعا هات مستجاب شدند باور ندارید بیایید تا آدرس هاشون را بگم از خودشون بپرسید.خب پس شما هم منو از دعا فراموش نکنید .گرچه من از جوونی هام سالها فاصله گرفته ام و دیگه تصمیم های چندان سختی ندارم بگیرم ولی خب من هم مشکلاتی دارم.گرچه من چندان فقیر نیستم که اضطرار مالی پیدا کنم ولی خب من هم آرزو هایی داشته ام که نیازمند اتغنای مالی بوده و نومید شده ام ازش چشم پوشی کرده ام.
بیایید همه در روزی مثل بیست و یکم ماه رمضان که روز شهادت بزرگ مرد تاریخ انسانیت علی(ع) است دست به دعا برداریم و دعایی کنیم که.........
اون روز اگه همه وبلاگیست ها دعا هاشون را بنویسند میشه دست به جمع آوری یک کتاب دعا فارسی زبان و از نوع ایرانی نگاشت و تا سالها اونو تجدید چاپ کرد و عواید آن را به بیماران روانی اهدا نمود.خب میشه رو پیشنهاد من فکر کنید و به وبلاگ من لینک بدین تا دیگرا نیز در دعا کردن با ما شریک بشن؟

خانوم جوونی بود که به نسبت زیبا هم بودمیگفت این شرط انصافه؟که چون پدر و مادرم مرا در فقر بزرگ کرده اند مادر شوهرم به چشم کم نگاهم کنند و هیچ تلاش هایم را نبینند و در جایی که عروس کم هنر شان را به صرف آنکه دختر مرد ثروتمندی است اینهمه تکریم میکنند؟به این میگویند مسلمانی؟به او گفتم شرط انصاف بود شما و همسرت بدون رضایت خانواده هاتان و در نظر گرفتن طبقه اجتماعی اقتصادی تان ازدواج کنید و هر دو خانواده را با مشکل تفاوتهای فرهنگی طبقاتی مواجه سازید.گفت چه حرفا می زنید ها اون فقط به دلیل عشق آتشین ما بود که خانواده ها موافقت کردند مجبور نشدند.گفتم آن روز عشق شان را به فرزندانشان اثبات کردند.قرار نیست هر چه خوبان ،همه،دارند شما ها تنها داشته باشید