نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

چهل روز گذشت

آمریکا در چه فکریه؟ 

ایران پر از بسیجیه 

این فکر از صبح زود که بیدار شده ام تا همین الان رهام نمیکنه که خب به آمریکا چه مربوط که ایران پر از بسیجیه .ما که همش داریم میگیم مرگ بر آمریکا مگر برامون آمریکا مهمه؟که تو چه فکری باشه؟شاید چون دیروز یه تفسیر از سخنان اوباما را تو ماهواره دیدم که راه های برون رفت از بن بست روابط ایران و آمریکا را مورد بحث قرار میداد.نظرات احمدی نژاد را هم بیان میکرد و ورود خاتمی را به عنوان کاندیدا های ریاست جمهوری و آینده ایران را و ...و... 

جالبه که یه کشور اندازه انگشتانه مث ایران خودش را درگیر میکنه با آمریکا که ادعای آقایی جهان را داره و از نظر روان شناسان این جنگ بین یه ریزه میزه و یه گنده بک مفهوم ها داره. 

شاید چون امروز اربعین حسین است و کربلا پنج میلیون زایر با پای پیاده داره هم بی تاثیر بر من نبوده.خلاصه که با وجود دوری جستن از سیاست گویی نمی تونم مبرای از جریانات سیاسی مذهبی در ایران فکر کنم. 

دیروز تو بخش روان پزشکی زنان بیمارستان نور پنج تا دانشجو داشتم که از شش تا بیمار بستری باید مراقبت میکردند نمی دانم چرا به دوازده تا بیمار دیگه شون مرخصی موقت داده بودند که بروند خانه.به خصوص که جریانات سیاسی و مذهبی داغ برای بیماران روانی خطر عود بیماری و حالات شدید روانی را داره.با دانشجویان از دوران دانشجویی خودم و صحنه انقلاب و نوع فعالیت هایم گفتم.اونجا یه گروه درمانی بین دانشجویان و بیماران برگزار شده بود و دانشجویان دلشان میخواست بدانند اولین انحراف از سلامت روان چگونه کی و به چه علت شروع میشه.بحث به قدری جالب و جذاب بود که ما نفهمیدیم سه ساعت و نیم طول کشیده.همش من فکر میکردم ژنج شنبه شده که اینقدر بخش خلوته و دانشجویان برای رفتن عجله میکنند.خانم زمردی مسئول بخش زنان هم که یک ماه قبل در حال بیماری برای بستری شدن با آمبولانس به بیمارستان دیگر برده شده بود از استعلاجی بازگشته بود و حال خوبی داشت.بیماران بستری دربخش زنانی تحصیل کرده و جوان دارای یکی دو فرزند بودند.و در نتیجه دانشجویان با آنها احساس نزدیک بودن بیشتری میکردند.جای تاسف بود که یکی از همکاران دانشگاهی دانشجویانش را زودتر تعطیل کرده بود و رفته بود دنبال کارای شخصی خودش و دانشجویانش وارد بخش ما شدند تا با دوستان شان تو بحث شرکت داشته باشند که ما مجبور شدیم جلسه مون را به دلیل شلوغ شدن و نبودن جا خاتمه بدیم.این دانشجویان در دو روز آینده با عبور از سد امتحان سختی که براشون طراحی کرده ام فارغ می شوند و به عنوان اولین بخش دوران آخر تحصیل وارد دیگر بخش یعنی سی سی یو میشوند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد