نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

موضوع من و آذر و شستن ظرفا

من و آذر داشتیم ظرفای شام را می شستیم.آذر گفت بسه دیگه بقیه اش را دیگران بشورند.حالا با خودشان فکر میکنند من و تو کلفت شون هستیم.خود ها شان رفته اند نشسته اند با هم صحبت میکنند اون وقت من و تو ظرفای شامی را که اونا خوردند بشوریم.حالا پیش خودشان من و تو را کلفت تصور میکنند.میخندم و میگم آذر اینا که گفتی فقط ذهنیات خودت بود .مواردی پیش اومده که تو اونجا نشستی و من و اونا داشتیم ظرف می شستیم آیا تو درباره من و اونا چنین فکرایی کردی؟میگه من نه ولی اونا چنین می کنند میگم ضرب المثل معروفی میگه کهنه چین هر چی تو چنته خودش هست فکر میکنه تو چنته دیگران هم هست ای بسا اونا دارند حسرت من و تو را میخورند که به بهانه شستن ظرفا کنار هم ایستاده ایم و چه گل ها نمیگیم و چه گل ها که نمی شنویم آذر جون عزیزم من حاضرم تا دنیا دنیاست سر پا بایستم و دستام ظرف بشورند ولی لذت حضور تو نصیبم باشد میگه خیلی سر و زبون میریزی ها همین حرفارو تحویل برادرم میدی؟که از تو خوشش میاد؟میگم چه عجب از یه چیز تو دنیا خوشت اومد؟

نظرات 4 + ارسال نظر
تلخک جمعه 24 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:12 ب.ظ

لطفا این یکی رو حتما < سانسور> کن - اما همیشه در خاطرت باشد.

نوشته بودی:

<تو تحت تعقیب هستی هز جا رفته باشی از اثر پات می شناسمت بگو ببینم به کجا ها سرک کشیده ای و چه چیزا گفته ای.
این زبان حال پیر است.
اما واقعا چرا؟این به چه علت؟
آیا معنا و مفهوم آن تهدیده؟
تو و من ازین حرفا هم داشتیم؟>

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بانو چون . این یکی رو دیگه نداشتیم .... تهدید یعنی چه ؟ این طرز تعبیر اصلا و ابدا شایسته دوست نیست.... این (کارا) متعلق به اوباشی است که این روزا مرد و زن دارن از دستشون می نالند.

داشتم با خودم می گفتم نکنه بی بی اشارات . نکته ها . حاشیه پردازی های گاه به گاه منو - تعبیر به خیالاتی میکنه که در شان و در اندازه (پیر) نیست.

اما اگر منظور ازاین اشاره ( هرجا رفته باشم از اثر پام خواهی شناخت!) - که لابد متن نوشته ات برای دوستت باید باشد که من آنرا در نچاق کپی کردم ، - این دلیل خاصی داشت .
خیلی سریسته اینکه : میخواستم بگویم :
اگر کسی در جمع وبلاگیان (اعم از صاحب نظر و یا نون خور ملا ها ) پیدا شد و به گونه ای خواست به دیگر دوستانت توهین کند - یعنی در اصل با دخالت در روش تو - تو را کوچک شمارد- باید بدون درنگ حقش را کف دستش بگذاری ....

لطفا دراین مورد توضیح بیشتر نخواه.

ضمنا با استفاده از فرصت میخواستم یاد آوری کنم که پاسخ بسیاری از بگو - مگو هامون هنوز واصل نشده ..... میخواهم برای یکبار هم که شده نشان بدهی( ترک عادت موجب مرض نیست !) ....
تو نیز آنقدر که دلت میخواهد از بپرس ...



تلخک جمعه 24 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:17 ب.ظ

<تو وبلاگم داشتم خونه تکونی میکردم جا پاتونو دیدم گفتم بیام دنبال جای پاها تا رسیدم به وبلاگ تون.دیدم داری از کار مکتبی ها سر در میاری.گفتم بشینم این گوشه کنار ها ببینم به کجا می رسی>

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ننشین این گوشه و کنارا !! کمک کن و بگو و بنویس از این مکتبی ها چه میدانی و چقدر میدانی ؟

ماریا شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:59 ق.ظ http://negahekhodemani.blogfa.com/

...چی بگم ...

مریم گلیییی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:32 ق.ظ http://zendegiyeman1361.blogfa.com

دوستت دارم مامان گلم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد