نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

یه روزنامه همشهری قدیمی(۱۵ فروردین هشتاد و چهار ) تو لوازمم یافتم که موضوع جالبش منو به خود جلب کرد

خانم مانا لقمانی و نسرین دانایی

تو مقاله ای بنام همسر آزاری نوشته بودند:»

قربانیان اصلی خشونت در محیط خانواده، در مرحله نخست، زنان و پس از آن کودکان و سالمندان و سرانجام مردان هستند.
آنها همسرآزاری رامعضلی میدانند که در قرون اخیر بیش از هر زمان دیگری در جوامع مورد توجه و بررسی کارشناسان قرار گرفته و شاید بهترین دلیل برای توجه به این امر، مطرح شدن مسئله حقوق زنان و آگاهی این قشر از حقوق و مزایای خود در برابر همسرانشان است.
آنها مقوله همسرآزاری را از جمله اخبار داغی ذکر کرده اند که اگر هر روز هم در صفحات حوادث روزنامه ها دیده نشود، دست کم هر چند روز یک بار با مطالبی به صورت گزارش یا مقاله های گوناگون به آن پرداخته می شود.
سپس سعی کرده اند با نگاهی گزارش گونه و تحلیلی این مسئله را مورد بررسی قرار داده و به نکات و راه کارهای تازه ای در این باره اشاره کنند.
آنها پدیده ای آزار همسر و فرزندان رامقوله ای میدانند که به طور طبیعی در هر جامعه ای به صورت های گوناگون وجود دارد.
خشونت فیزیکی

و

بدنی

مانند صدمه زدن به اشیای منزل

و ضرب و شتم همسر

یا خشونت روانی و کلامی مانند تحقیر، بهانه جویی نسبت به چهره و شرایط جسمانی زن و ابراز تنفر نسبت به بستگان وی و

همچنین خشونت اجتماعی شامل منع اشتغال و تحصیل، ممنوعیت ارتباط با بستگان حتی به صورت تلفنی که بیشتر در استان های غربی کشور شایع است.

خشونت اقتصادی مانند نپرداختن خرجی

و

در نهایت صدمات و آزارهای جنسی از طریق تحمیل رابطه نسبت به همسر و در معرض فحشا و فساد قرار دادن وی به خاطر اعتیاد و غیره،

مهم ترین و شایع ترین انواع همسرآزاری مردان نسبت به زنان است.

به طور کلی از هر ۱۰ زن، پنج نفر و ازهر ۱۰ مرد، سه نفر یا بیشتر مورد آزار روحی و جسمی توسط همسر خود قرار می گیرند که آمار آزار جسمی در زنان بیشتر است.

بعد برای ریشه یابی چرایی و عوامل موثر در ایجاد و شکل گیری همسرآزاری، ابتدا تعریف جامع و مانعی برای آن ارائه داده اند.

برای همسر آزاری مصادیق بسیاری می توان یافت که نمونه بارز آن علاوه بر آن چه پیش از این نیز گفته شد، ضرب و شتم همسر است.عوامل گوناگونی مانند نوع جامعه پذیری فرد، نحوه پرورش وی، فقر فرهنگی و مسائل اقتصادی در همسرآزاری نقش زیادی دارند.


آنها با استناد به دکتر محمدرضا شمس انصاری ریشه های همسرآزاری را علاوه بر اختلالات روحی و روانی زوجین، فشارهای محیطی نیز ذکر کرده اند

و می گویند: «فشارهای مالی، اقتصادی و اجتماعی و نیز به دلیل این که فرد قادر نیست به خوبی از پس اداره زندگی خود برآید، سبب ایجاد انگیزه برای آزار همسر به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه می شود. و

از تاثیر اختلالات شخصیتی و زمینه های ژنتیکی هم که از جمله دیگر عوامل همسرآزاری است

«گاهی زن و شوهر پیش زمینه ذهنی داشته و تحریک پذیر می شوند و از نظر فکری منتظر جرقه ای برای آزار یکدیگرند. علاوه بر اینها، مهریه های سنگین و بعضاً غیرقابل پرداخت و دخالت اطرافیان نیز به این امر دامن می زند


به نقل از دکتر شمس انصاری عدم علاقه و وابستگی زوجین به هم را نیز یکی دیگر از این عوامل می داند.

جالب بود که نوشته بود :< آزار همسر لزوماً آگاهانه صورت نمی گیرد >: «در بیشتر مواقع فرد نمی داند که حرکات و رفتارش برای طرف مقابل آزاردهنده است.

ا

مشاهده کتک زدن ها، ناسزاگفتن ها و رفتارهای ناشایست در خانواده دوران کودکی فرد و نیز داشتن افکار خرافی و نادرست از جمله شک به همسر و ترس از خیانت وی در خانواده، سبب نقش بستن این عوامل در ضمیر ناخودآگاه فرد و تأثیر در زندگی وی می شود.»

به باور های پژوهشگران که در حقیقت، ریشه همسرآزاری تک علتی نبوده و عوامل بسیاری به ویژه اعتیاد و الکلیسم با آن رابطه ای نزدیک دارند.
همسرآزاری همان که پیشتر هم گفته شد، خاص یک جامعه نبوده و معمولاً هم زنان بیش از مردان قربانی چنین آزارهایی می شوند. به طوری که در انگلستان از هر ۱۰ زن یک زن به حد مرگ از شوهر خود کتک می خورد. در ایالت متحده نیز در هر ۱۵ ثانیه زنی مورد تهاجم قرار می گیرد و این به روشنی نشان می دهد که خشونت علیه زنان، حتی در کشورهای به اصطلاح پیشرفته نیز وجود دارد.
در بسیاری

از کشورهای در حال توسعه، همسرآزاری و به ویژه زن آزاری، بخشی از فرهنگ و روال طبیعی زندگی بوده و زنان نیز آن را به عنوان یک مسأله عادی در زندگی خود پذیرفته اند. برای نمونه، به کار بردن جملاتی مانند مرد اگر زنش را کتک نزد مرد نیست یا غیرت ندارد و ... خود سبب ایجاد فرهنگ همسرآزاری در این جوامع می شود

. در عربستان زن از حق و حقوق پایینی برخوردار است؛ تا آنجا که حق رأی، رانندگی، وکالت و... را ندارد و البته به آن معترض نیست!

گاه همسران، به ویژه مردان چنین می اندیشند که با آزردن همسر خود و اختیار کردن همسر دیگری، زندگی شان بهتر خواهد شد و از این واقعیت غافلند که امکان دارد زندگی تازه از آنچه که پیش از این بود هم بدتر باشد.


این حقوقدان بر این باور است که در حقیقت برخی خشونت ها علیه همسر نسبی بوده که به فرهنگ یک جامعه بستگی دارد و نمی توان آن را به تمام جوامع تعمیم داد

در ادامه بحث می افزایند: «نظر به این که بیشتر خشونت ها علیه زنان صورت می گیرد، هر قدر زنان از حقوق خود آگاه تر باشند، این موضوع نیز کمرنگ تر می شود. در واقع می توان گفت که با اصلاح قوانینی که به ضرر و زیان زنان است، این مسئله کمتر می شود

اصولاً هرچه فرهنگ ضعیف تر و سواد کمتر باشد، آزار همسران نسبت به هم بیشتر و به صورت آزار جسمی شایع است.

در طبقات مرفه و تحصیل کرده این معضل بیشتر به صورت آزار روانی وجود دارد که عوارض آن، گاه از آزار جسمی به مراتب بدتر است.

همسرآزاری به طور کلی بیشتر متوجه زنان است؛ اما گاه مردانی که سن بالا و قدرت بدنی کمتری دارند یا دارای نقص و ایراد جسمی هستند نیز ممکن است توسط همسر خود که از آنان جوان تر است، مورد آزار قرار گیرند

این دو بانو سپس با استناد به گفته دکتر خرمشاهی نوشته اند

بر اساس پژوهش های انجام شده، زنانی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند به طور تقریبی ۱۱ درصد بی سواد، ۴۸ درصد دارای سواد ابتدایی، ۳۸ درصد دیپلم و سه درصد بالاتر از دیپلم بوده اند.

همسرآزاری آسیبی است که به آسانی می تواند مقدمه ای باشد برای ابتلا به بیماری های صعب العلاج روحی و روانی. ایجاد انواع دردهای معده، پادرد، سردرد، ریزش مو، بیماریهای قلبی و همچنین افسردگی، بیماریهای روانی و... پیامد آزار و اذیتی است که همسران به صورت ناخواسته یا خودخواسته به یکدیگر روا می دارند.
در ادامه بحث اضافه کرده اند دادگاه خانواده، راهی برای رهایی
افراد- به ویژه زنان- برای مبارزه با آزار همسر و حفظ بنیان خانواده به خاطر فرزندان ابتدا راه حل صبر و بردباری پیش گرفته و در نهایت برای رهایی به دادگاه خانواده می روند؛ اما همیشه هم انگیزه مراجعه به دادگاه جدایی از همسر نیست و همیشه هم ماجرا به نفع فرد شاکی تمام نمی شود

همین جا از پژوهشی که بر روی مراجعان به دادگاه خانواده صورت گرفته است،

۶۰ نفر از صد نفر زنی که مورد آزار شوهرانشان قرار گرفته بودند، به دادگاه مراجعه کرده و ۳۱ درصد آنها صرفاً برای طلاق، ۶۰ درصد تنها برای زهرچشم گرفتن و تنبیه شوهر و الباقی به خاطر تشکیل پرونده و ایجاد سابقه برای اتفاقات احتمالی در آینده به آنجا آمده بودند.



در راهروهای دادگاه خانواده زنانی به چشم می خورند که هر یک با چهره های نگران و توأم با تشویش و اضطراب در پی احقاق حقوق خود آمده اند.این روزها دادگاه های خانواده چنان مملو از این زنان است که جایی برای راه رفتن ندارند. در پزشکی قانونی نیز چه بسیار زنانی دیده می شوند که آمده اند تا آثار ضرب و جرحی که بر آنان وارد شده را در آنجا ثبت و حق خود را طلب کنند.

پایان نامه روانشناسی و عذر خواهی:بررسی رابطه بین همسر آزاری با رضایت زناشویی در شهرستان اسفراین

11 10 2008

با سلام خدمت همه دوستان گرامی

اول عذر خواهی به این خاطر که چند وقتی است که مطالب ارسالی به ایمیل شما دچار نقص شده و به صورت علامت سوال نمایش داده می شود.

این مشکل از طرف فید وبلاگ بود . و سعی می کنم که بر طرف نماییم.

اما در این پست پایان نامه دیگری را برای شما در وبلاگ درج می کنم. این پایان نامه ها برای راهنمایی  شما است هر کس استفاده سو بکند ، خوب به خودش مربوط می شود. در این پست ما پایان نامه را بر روی سرورهای گوناگون دانلود کردیم . در صفحه باز شده می توانید بر روی هر سروری که خواستید ،کلیک نمایید تا با مشکل محدودیت مواجه نشوید….

بررسی رابطه بین همسر آزاری با رضایت زناشویی در شهرستان اسفراین

پژوهندگان:

سهراب دلشاد

یوسف یعقوبی

چکیده

این تحقیق به منظور بررسی رابطه بین همسرآزاری با رضایت زناشویی در شهرستان اسفراین انجام گرفته است. جامعه ما کلیه افراد متاهل شهرستان اسفراین می باشند که 100 نفر به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شده اند.

ما هفت فرضیه برای این منظور تهیه کرده ایم: فرضیه اول مبتنی براین که بین همسرآزاری و رضایت زناشویی رابطه معنی داری وجود دارد و رد شد. فرضیه دوم این بود که بین دخالت بی مورد اطرافیان زوجین در روابط آن ها و رضایت زناشویی رابطه آماری معنی داری وجود دارد که رد شد.

فرضیه سوم مبتنی بر این بود که بین میزان وضعیت اقتصادی و رابطه زناشویی رابطه معنی داری وجود دارد که این فرضیه تایید شد. فرضیه چهارم مبتنی براین بود که بین انتخاب نامناسب همسر و رضایت زناشویی رابطه آماری معنی داری وجود دارد که تایید شد. فرضیه پنجم این بود که بین تفاهم فکری و سطح تحصیلات و رضایت زناشویی رابطه آماری معنی داری وجود دارد که این فرضیه رد شد. فرضیه ششم  این بود که بین پایبند نبودن زوجین به قوانین مربوط به ازدواج و رضایت زناشویی رابطه آماری معنی داری وجود دارد که این فرضیه نیز رد شد. فرضیه هفتم مبتنی بر این بود که بین احترام گذاشتن زوجین به یکدیگر و رضایت زناشویی رابطه آماری معنی داری وجود دارد که این فرضیه تایید شد.

ابزار اندازه گیری این تحقیق عبارت بود از: ضریب همبستگی و هدف از انجام آن بررسی رابطه بین همسرآزاری با رضایت زناشویی در شهرستان اسفراین می باشد.

توجه به علل همسرآزاری موجب افزایش آگاهی ما خواهد شد. در این خصوص باید توجه نمود که همسرآزاری به دلایل زیاد و گوناگون ممکن است انجام شود و نتیجه آن به مخاطره افتادن کانون گرم زناشویی است و برای صدمه ندیدن این کانون محبت توصیه می شود زوجین وظایف یکدیگر را بشناسند و همسر خود را گرامی بدارند و با همسر خود هم چون یک روح در دو بدن باشند،بعد از ازدواج چشمان خود را بر روی مسائلی که موجب تیره شدن زندگی می شوند بندند. زوجین باید تعداد اطفال خود را عاقلانه تنظیم کنند و بردبار و صبور باشند و هنگامی پیش آمدن مشکلات سریع تصمیم نگیرند و با افراد مطلع مشورت کنند.

دانلود پایان نامه روانشناسی

نظرات 8 + ارسال نظر
پاسخ به آخرین نوشته شما در......... پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 07:41 ب.ظ

میتوانم ادعا کنم که نه تنها در زندگی روزانه و غیر مجازی ، که حتی در جمع دوستان و افراد نزدیک به شما نیز- هیچوقت کسی نبوده تا به اندازه (پیر) با حسن نیت ، برادرانه و دوستانه با شما رفتار کرده باشد.
برای این ادعا(تا بخواهی) مدرک دارم که نشان میدهد شما هیچوقت جز از کیسه ی تعصب صرف نکرده ای و هیچوقت نخواستی تا از پیله ی تکراری پندار محصور خود بیرون بیائی و بپذیری که انسانها محتاج یاد گیری از یک دیگرند..
اشکال شما (عمدا و یا سهوا) دراینست که میخواهی همه چیز بر پایه باور های متعصبانه ات شکل بگیرند .. یعنی دوست داری واقعیات ملموس ، حتی رخداد های سراپا سئوال برانگیز محیط کار و زندگی ات را آنطور باور کنی که دوست داری ببینی! ( هیچ فکر کرده ای که نگاهت از چه منظری است ؟؟) (مثال)" مگر نمی بینی و نمی خوانی که ملا ها میگویند درایران امروز مردم آزاد ترین هستند!!!!!" .(خوب... یک انسان فهیم میتواند این ادعا را قبول کند؟؟).
اصلا در برابر گفت و گو و انتقاد- کاملا خودت را به راه دیگر میزنی و اگر تاکیدی باشد - پاسخی که میدهی اصلا ارتباطی با موضوع ندارد!....
اینها را باید در مقام منطق و بیرون از چار چوب تعصب ، قبول کنی و برای قبولش هم میشود به نوشته ها بر گشت و گفت و گوی این سالها را خواند.
نتیجه : هر کسی هم جای من بود - بعد از بار ها تذکر و توصیه و متاسفانه ادامه اخلاق و رفتار شما، ( ترمز) را می گرفت و متوقف میشد!....
شما از دنیای (توهم) اگر آمدی بیرون و اگر در بحث و مجادله ها بی پروا و بدون محاسبات اداری! و شرعی! شرکت نمودی . آن وقت قدر دوستان با صفا را بیشتر خواهی دانست .......

برای خاطری که عزیز بود ! پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:11 ب.ظ

گربه ایران را عقیم کردید؛ به گربه هایش رحم کنید
باز راه افتاده اند دور شهر و این بار گربه ها را عقیم میکنند. من چند بار عقیم شدم نه یکبار؛ چند بار.
1- اولین بار 6 سال داشتم. با دختر عمه ام دکتر بازی میکردیم که شوهر عمه ام زد توی گوشم.
2- بعدها 12 سالی بیشتر نداشتم. با ترس و لرز فیلم تایتانیک را میدیدم. چه رویایی! رز خوابیده بود لخت لخت و جک نقاشی می کشید. چه حس زیبایی بود عشق! هورمونهای بدنم رحم نکردند و ناگهان ... بلند شد! باورم نمی شد. سرم را بالا آوردم. پدرم زد توی گوشم.
3- 14 سال داشتم. هر بار که در خلوت خودم با خیال بی انتها "او" را در آغوش میگرفتم، میبوسیدم، نوازش میکردم و...تمام میشد. در خیال خودم با او همبستر شده بودم و بعد از دقایقی تمام بدنم سست بود. ناگهان یاد حرفهای معلم دینی افتادم...چشمت کور میشود؛ گناه کبیره؛ سلولهای مغزت از بین میرود و اِی وای! من می ماندم و ساعتها عذاب وجدان و معذرت خواهی از خدا.
4- 16 سال داشتم. پاییز بود. با "او" دست در دست کنار زاینده رود قدم میزدیم. اولین بار بود که دست "او" را میگرفتم! باورم نمی شد. رویای شبهای من به حقیقت پیوسته بود! آن دستهای ناز و کوچکش در دستم بود. حرف میزد و من به لبهای قرمز و ظریفش که با ماتیکی لایت زیباتر، شهوت انگیزتر، خواستنی تر و معصومتر از همیشه بودند نگاه میکردم و هیچ صدایی را نمی شنیدم. تا آن صذای لعنتی آمد. "هوی بیا اینجا بینم". صورتم را برگرداندم و سنگینی دست زمختی را بر صورتم حس کردم. میگفت من خجالت نمی کشم از شهدا. من روی زمین افتاده بودم، آنها لگد میزدند و او رفت...و دیگر نیامد. بدجوری عقیم شده بودم. یادش به خیر. پسرک ساده و معصومی را میشناختم که شبها با خیال لبخند دختری می خوابید و صبحها با صدای گنجشکهای حیاط خانه از خواب بیدار می شد. 5- فکر کنم پدرم هم عقیم شده بود. چهره خسته اش هر روز که از سر کار می آمد، عقیم عقیم بود. چروکهای روی پوست و گریه های شبانه مادرم هم فکر کنم به خاطر عقیم بودنش بود. زندگی آنها را هم عقیم کرده بود. همه انقلابها، موشکها، نانها، وامها، بچه ها، کارها، زندانها، اعدامها و جنگها آنها را هم عقیم کرده بود. فکر کنم صاحب آن دستان زمخت و زننده آن لگدها هم عقیم بودند. نسلها را یکی پس از دیگری عقیم کردید، اقلا به گربه ها رحم کنید. حسرت راه رفتن در خیابان با "او" که به دلمان ماند. بگذارید دلمان به فریاد های ....

تلخ تر از همیشه ! جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:36 ق.ظ

شما پیام داده ای که :

نویسنده: بانویی دل شکسته و البته نومید از اینجا
پنجشنبه 25 مهر1387 ساعت: 9:46
هر چند گاه که دل م تنگ دوستان قدیمم میشه نوشته هاشون و خطابه هاشون را به خودم مرور میکنم تا بیادم بیاد این رشته بارها گسسته شده و باز پیوند خورده گره گره بودن این رشته دوستی دیگه دل و دماغی برام نذاشته.یاد باد آن روزگاران یاد باد
اون روزایی که برایم مینوشتند
ایام خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
دوستانم و طرز فکرشان عوض شد و من شدم دور ریز حکایت دوستی

و من پاسخم چنین است که میخوانی و می بینی که (اگر دل شکسته ای ، از خودت باید شکایت کنی!)

نویسنده: تلخک پنجشنبه 25 مهر1387 ساعت: 20:25
میتوانم ادعا کنم که نه تنها در زندگی روزانه و غیر مجازی ، که حتی در جمع دوستان و افراد نزدیک به شما نیز- هیچوقت کسی نبوده تا به اندازه (پیر) با حسن نیت ، برادرانه و دوستانه و(صبورانه) با شما رفتار کرده باشد.
برای این ادعا(تا بخواهی) مدرک موجود است که نشان میدهد شما هیچوقت جز از کیسه ی تعصب خرج نکرده ای و هیچوقت نخواستی تا از پیله ی تکراری پندار محصور خود بیرون بیائی و بپذیری که انسانها محتاج یاد گیری از یک دیگرند..
اشکال شما (عمدا و یا سهوا) دراینست که میخواهی همه چیز بر پایه باور های متعصبانه ات شکل بگیرند .. یعنی دوست داری واقعیات ملموس ، حتی رخداد های سراپا سئوال برانگیز محیط کار و زندگی را آنطور باور کنی که دوست داری !نه آنطور که در اصل وجود دارند. ( هیچ فکر کرده ای که نگاهت از چه منظری است ؟؟) (مثال)" مگر نمی بینی و نمی خوانی که ملا ها میگویند درایران امروز مردم آزاد ترین هستند!!!!!" .(خوب... یک انسان فهیم میتواند این ادعا را قبول کند؟؟).
اصلا در برابر گفت و گو و انتقاد- کاملا خودت را به راه دیگر میزنی و اگر تاکیدی باشد - پاسخی که میدهی ارتباطی با موضوع ندارد!....
اینها را باید در مقام منطق و بیرون از چار چوب تعصب ، قبول کنی و برای قبولش هم میشود به نوشته ها بر گشت و گفت و گوی این سالها را خواند.
نتیجه : هر کسی هم جای من بود - بعد از بار ها تذکر و توصیه و متاسفانه ادامه منش و رفتار شما، ( ترمز) را می گرفت و متوقف میشد!....
شما از دنیای (توهم) اگر آمدی بیرون و اگر در بحث و مجادله ها بی پروا و بدون محاسبات اداری! و شرعی! شرکت نمودی . آن وقت قدر دوستان با صفا را بیشتر خواهی دانست .......

فکر نکنم مفید فایده باشد! جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:17 ق.ظ

جمعه 14 تیر1387 ساعت: 20:3
توسط:آخرین پاسخ به رضوان
سلام به مادر داماد

برام یادداشت گذاشته ای که درب و داغونی!- در حالیکه درآخرین یادداشتی که همین جا در نچاق می بینم - به سلامتی سرگرم تهیه و تدارک امکانات عروسی....

چی شده ؟ که رضوان سانسورچی - دوباره آمده و برای ساده دلی چون (مو) تله ی دوستی گذاشته؟! - چه عطر (گردوئی!!)..... لابد یادت هست که مادر بزرگا وقتی میخواستن با موشای توی انباری خونه مبارزه کنن - براشون تله و سر هر تله ، کمی مغز گردوی بو داده میزاشتن.... اون بو رو میگم . بوی گردوی سوخته سر تله دوستی را !!.

القصه - بفرمائید از ما چه بر میآید .... ای سانسورچی ...
راستی ... فکر نفرمائی بابت پاسخ هائی که باید میدادی اما گویا (امکانات!) اجازه نمیدهد - فراموشی حاصل شده است- نخیر - حاصل نشده است۰!

باید پاسخ میدادم - ترمز بریده ! جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 05:55 ق.ظ

نویسنده: بهشت
پنجشنبه 25 مهر1387 ساعت: 9:51
هرگاه با مردی به صحبت نشستم تا ببینم مشکل جنس ما چگونه حل خواهد شد اشاراتش زندگی خصوصیم را نشانه رفت که:راستی رابطه ات با همسرت چطوره؟وقتی تهران بودی و درس میخوندی ازش غافل شدی کسی را جایگزینت کرد یا نکرد از کجا بهش اعتماد داشتی از کجا معلوم زیر آبی نرفته باشه حالا حق خودت نمی دونی تلافی کنی؟از کجا معلوم خودت هم تا حالا زیر آبی نرفته باشی نکنه جلوی ما جانماز آب میکشی و ادای قدیسه ها را در میاری میگم اینکه زنا از مردا خوشش شون میاد به کدام ویژگی مردا مربوط میشه؟و...و..و..
یه نفر هم که تو دنیا با من لا اقل چنین نگفت از من بدش آمد و رحل اقامت جاهای دیگه افکند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

متاسفم ، اینها که با آنان به صحبت نشسته ای .... مرد نیستند! که اگر هم باشند ، پرورده شرایط بهم ریخته و آشفته ا ی هستند که محصول روزگار اسلامی مان است.
شما باید روزگار قبل از ظهور { آشفتگی ها } را خوب بخاطر داشته باشی. در آن دوران ، در حالیکه در سنین خاص جوانی بوده ای - تصور نمی کنم مردان در برابرت از لفظ ادب و احتیاط فرا تر رفته باشند....
مسبب، اصرار و افراط در بهم ریزی ها بود - گاو چران و خرمن کوب ، آمد و شد سرنیپ و سرلشگر!! - میدانی و دل و جگر فروش شد فرمانده و امیر و ...... و تا آمدیم عمق فاجعه را دریابیم آنها که باید در قالب خودشان و نسبت به درک و دانش شان عضوی از جامعه عرفی مان باشند- شدند آنها که نمونه هایش را بعنوان (مرد!) مثال زدی!..... انسانها باید در حد قابلیت و توانائی هائی که دارند مطرح باشند و وقتی وزیری میآید و با گواهی ششم ابتدائی ، خودش را دکتر معرفی میکند و فرد ما فوق و رئیس او، مدرک دانشگاهی را کاغذ پاره میخواند، شما از جامعه زن ستیز و مرد سالار انتظاری بیشتر ازاین که نوشته ای داری؟؟؟؟...
جنس زن مشگل نیست - اشکال در برداشت هائی هست که به بهانه فرامین دین نسبت به زن و حقوق حقه او اعمال میکنند..... تعارف که نداریم - رفتار اینها نسبت به زن ، دقیقا رفتاری در حد وحشی گری است.... نگاه مرد بزرگ شده در فرهنگ اسلامی نسبت به زن، نگاهی متاسفانه از سر نیاز و دریوزگی و عیش و عشرت است. واقعیت تلخ در ابعاد مختلف بسیار هستند...
آنکه زبانش را مانند دستانش ، اسباب گدائی میکند و با آن زنان را که مادران و خواهران و همسران شان هستند به چشم جنس دست دوم نگاه میکند بی آنکه دقت داشته باشد - بجای مرد ، مسلما نامرد و چیزی پست تر ازآنست.

پیروز جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 06:58 ب.ظ

من { پیروز نهاوندی} !!!!!!

ترسو شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 07:09 ق.ظ

1 . هیچ کس نمی داند خدا سو گند ها را میشنود یا نه ...

2 . می خواهی به کجا برسی ؟

3 . دیانت را با ضعف اشتباه گرفتی ...


کجای کاری ؟
تحولی باید
وگرنه
تکرار است

ماریا شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:07 ب.ظ http://negahekhodemani.blogfa.com/

وای چه بحث غم انگیزو تلخیه...
همیشه ازش فراریم..:((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد