ساعت یک و نیم از خواب بیدار شدم.همسرم و پسرم قرار بود برن تهران.آب را جوش آوردم و فلاکس ها را پر کردم .بساط صبحانه را برای بردن در سبد گذاشتم که ناگهان
چشم تان روز بد نبیند
صدای عربده مردانه از تو کوچه
از پشت پنجره نگاه کردم
بزن بزن جوانان بیکاره
وای خدای من
چه خواهد شد؟
به لطف خدا همسرم و پسرم هنوز درخواب بودن
با خودم میگم این امنیت هست تو شهر؟
چگونه تا صبح تو جاده رانندگی خواهند کرد؟
تا الان وب های متعددی را گردیدم و خواندم
نسیم جنوب سایت جالبیه سر بزنید.بوشهری ها عجب مطالب جالبی اونجا درج می کنند
پس صبح کله سحر یه کتک کاری حسابی دیده بودید و الان هم کلی شارژید ؟ سعادت میخواد که ما نداریم و همیشه دم غروب دعوا می بینیم
خوشحالم که وبلاگ شما رو اگرچه به صورت کاملا تصادفی ، پیدا کردم . واقعا وبلاگ جالبی دارید .
خیلی تمایل به تبادل لینک با شما رو دارم . دوست دارم لینکتون رو تو سایتم داشته باشم تا هر وقت هم خودم و هم بازدید کننده هام دلمون خواست بتونیم بهت سر بزنیم .
اگه مایل به تبادل لینک باشی دوست دارم سایت من رو با نام
۩۞۩ بی پرده زنان و مردان را ببینید۩۞۩ لینک کنی . و حتما به من اطلاع بده که وبلاگ تو رو با چه نامی لینک کنم .
ارتباط
امینت ، برکت، ایمان و هر آنچه که داشتیم بیست و شش دیماه رخت بست و رفت.
به لطف خدا همسرم و پسرم هنوز درخواب بودن
خمینی:"اینها اینطور نیست که شما خیال بکنید که ما اسلام را مىخواهیم اما ملا نمىخواهیم، مگر مىشود اسلام بى ملا، مگر شما مىتوانید بدون ملا کار را انجام بدهید، باز این ملاها هستند که جلو مىافتند کار انجام مىدهند، اینها هستند که جانشان را مىدهند. نگویید که ما اسلام مىخواهیم ملا نمىخواهیم.این خلاف عقل است،این خلاف سیاست است. بعضى از اینها بگویند که ما اسلام مىخواهیم منهاى آخوند، نمىشود آقا این. اسلام بىآخوند اصلا نمىشود."[
جنتی:"بعد از آل محمد امت حالت یتیمی را دارد که پدر ندارد و سفارش کردهاند که علما به جای امامان از آنها کفایت کنند و هدایت امت را بر عهده بگیرند مانند قیمی که بعد از پدر متکفل اداره امور ایتام است
نویسنده: کاکلی شنبه 11 خرداد1387 ساعت: 5:33یه دوستایی بودیم
که ازهم میرنجیدیم از هم دلجویی می کردیم برای هم لطیفه تعریف میکردیم همدیگه را قلقلک میدادیم( من یادم نمیآد!) نگران کدورت پیدا کردن از هم می شدیم.دل را به دریا می زدیم و بی ملاحظه میشدیم آنچه نباید میگفتیم را میگفتیم (چه روش خوبی!)ملتفت میشدیم تند رفته ایم (شما شاید - من از تند رفتن باکی ندارم) منت می کشدیدم و زبان به عذرخواهی غیر ملموس وامیکردیم (عذر خواهی برای خطا نکرده ؟ - فکر نمی کنم)
خلاصه سابق براین دوستایی بودیم.واسه همینم شدیم دوستان دیرین.شش سال دوستی بدون اینکه تصویری ( به . به . به. به.) از هم دیده باشیم کم نبود۰
آنچه در پرانتز آمده از من است*
=======
نویسنده: تلخ و شیرین - دوستان دیرین سابق!شنبه 11 خرداد1387 ساعت: 6:4پس تصاویری که بمناسبت های مختلف از خود و از همکاران و بر و بچه های دور و بر فرستادید - به قول تحصیلکرده های امروزی ( الکی) هستن؟!0
اگه اینطور باشه - که ظاهرا برابر با نوشته تون (بالا) - باید همین طور باشه - اجازه بدید برای این دوستی دیرین فاتحه ای بخوانم و به چهره خیالی هر چی نا مسلمون و کافره ( فوت!) کنم!!0
یادم یکبار هم عکسی از یک (طاس) خوش قیافه برام فرستادی که گمانم بجای ابی باید گرفتش! . اون چی - اونم - بعله ؟!0
شما مومنین هزار ماشاالله مثل اون که جلو اسمش (ر.... و....ه ) میزارین . لابد خدعه کردن را بخشی از روش مسلمانی محسوب می فرمائید؟؟ - خدا کنه من اشتباه کرده باشم.... یا شما مصلحتی نوشته باشی!!0
میفرمائید :
* شنبه 11 خرداد1387 ساعت: 6:12 توسط:بهشت
ما که واقعی هستیم دل مان را به نادیده ها خوش کرده ایم
بگذریم
متوجه هستید با من تله پاتی دارید؟این یعنی واقعا دوستان قدیم و جدید
عکس ابی را ؟من فرستادم؟ابی که عکسش تو وبلاگش هست بفرما ببین.شما دوست نادیده اید.منکه جدیدا دو سه تا عکس را آماده ارسال کرده ام تا آلبوم شما پر و پیمون بشه
لطف کنید راجع به خط قرمز هایی بنویسید که آدما با جسارت ازش عبور میکنن.مث زنای با محارم
یه دوست اخیرا راجع به عبور از خط قرمز چیزایی نوشته و صد تا کامنت هم دریافت کرده ولی اونجا بساط وصف العیش نصف العیش شده.همه از شیرینکاری های خود پرده برداشته اند و واقعا خط قرمز چیه و عبور از اون در چه شرایطی رخ میده دغدغه من شده
پاسخ میدهم که :
اگر چه این روز ها، به کار بردن جمله ای ناقص مد روز شده - اما شما از دیر باز - به روال عادت ، همچنان (چنین) می نویسید!۰
من از آخرین یادداشت خصوصی شما واقعا دریافت و برداشت کاملی نداشتم ۰
منظور را روشن تر و واضح تر بنویسید - واهمه نداشته باشید- سر و کار شما با یک غریبه ی مرد است نه نامرد ۰
دلم براتون تنگ شده. مواظب به خودتون باشید...
راستی مامان امروز رفت سوریه. اسمتونو تو لیست نوشتم براتون دعا کنه. بعد کاغذ رو بندازه تو ضریح حضرت زینب...
دوستت دارم مامان گلمم...
دخمل کوچولوی شما مریم گلیییی از اهواز...
ای مادر نازنین ...مرحبا:)))
میفرمائید:
(خیلی خوبه به عبور از خط قرمز های اخلاقی در جامعه هم بپردازه تا ما بیاموزیم.تو بیماران روانی روابط اکسترا ماریتال دیده شود عجیب نیست ولی بعضی مدعیان سلامت روان تو جامعه به راحتی روابط خارج ازدواج را تجربه میکنند شما از خط قرمز های حداقل بنویسید همانند همانکه در فرخ بلاگفا دیده میشود تجاوز به کودکان را هم شامل شود)۰
==============
متوجه نمیشوم ! - میخواهید بگوئید انتقاد و اظهار تاسف از جنایات آدمی و آزار و اذیت کودکان معصوم . و انعکاس آن به عنوان یک خبر دردناک - کاری مفید و اقدامی قابل تحسین است - یا به قول شما ( عبور از خط قرمز!!؟) .
مطمئنا منظور شما (عبور ازاین خط آخوندی) نیست!.... اما نمیدانم چرا متن نوشته تان منظورتان را بطور روشن وشفاف بیان نمی کند۰
من هنوز هم نتوانسته ام درست درک کنم که چرا شما در بیان ادامه مطالب تان این قدر (متن) و موضوع و کلمات را ، بریده و نقطه چین ادامه میدهید و راست حسینی هیچ نتیجه ای به خواننده نمیدهید.... بابا بر دار آنچه که میخواهی- یا آنچه میدانی و یا هر چه را که درک کرده ای - مثل همه ی خانم های شجاع و متکی به نفس و مهربان و متاسفانه (کمی) خرافی، بنویس . بگذار دیگران از نقطه نظرت بهره ببرند..
زبانم مو در آورد !!۰
به آقا و به تازه داماد و به برادرش سلام مرا برسانید۰ لطفا پاسخی که میدهید (بالای غیرت) فارغ از کلمات ( جویده) و عبارات ( نقطه چین) باشد۰
ببینیم و تعریف کنیم!
حالا خوبه ( طرف) یه کار ساده و خیلی پیش پا افتاده رو از شما خواسته بود. اگه چیزی بود که باید برایش صرف وقت و تحمل کارهای بیشتری میشد - چیکار میکرد؟
سه تا آدرس دادیم که شما از اصفهان اونا رو باز کنید وبنویسید در چه وضعی هستند.
شاید این هم بزعم شما (عبوری) از همون ( خط لعنتی) است که در مملکت اسلامی مان، بهش زیاد اشاره میشه!....
به آفریدگار سوگند - بجای خواندن نماز و انداختن سفره حضرت رقیه ... خوب است مفاسد و پنهانکاری های دزد ها و درنده خو ها را در حد توان خود بنویسیم و تعمیم بدهیم تا تلنگری برای دیگران باشد که در دام نیفتند...
طفلک بر و بچه های جوانی که باسم دانشجو باید تحمل یک خانم معلم عصبی و تند خو را بکنن!.... شما که این قد زود از کوره در نمی رفتی// چی شده ؟؟
مگه هنوز آثار بیماری وجود داره ؟
ما در دنیای (فردی) دو جور آرام بخش داریم - یکی اونه که آدمو ملنگ میکنه که شما احتمالا اهلش نیستی.. دومی قرص های آرام بخشی هست که هزار ماشا’ الله این روزا تا بخواهی مثل نقل و نبات تو دست و بال مردم ریخته . میگم چطوره قبل از اینکه (این قدر شفاف!!) با اینجانب صحبت بفرمائید- یکدونه از اونا رو بندازین بالا!!.
سلام
بعد از مدتها به وبلاگتون سر زدم
چقدر خوشحالم که سالم و پر انرژی هستید . از ته دل آرزوی بهترینها رو دارم براتون
گاثاها 2/46
« ... تو خود بنگر ای اهورا ، یاری کن مرا ، همان یاری یی که دوستی از دوستش دریغ نمی دارد . »
اشم وهو
( راستی نیک {است } ، بهترین است . آرزو شده است ، آرمان برای هر که برای راستی بهترین راستی را { برگزیند }
امیدوارم همیشه شاد باشید .