نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

قدرت روح

چهارمین روز هست که بر سر کار حاضر میشوم

پنجاه سالگی هم عالمی دارد

گذشته ها اشتغال ذهنم شده.آنچه بر من در این سال ها گذشته عین فیلم ویدئو

بگذریم

مراقب روح بودن یکی از روش های جستجوی خوشبختیست

برای مراقبت از روح روش های متفاوتی وجود دارد

یکی از روش ها ایجاد یک زندگی غنی و پر معنا در خانه و جامعه است

روح چیست؟

کیفیت یا بعدی از تجربه کردن زندگی و خود است

اولین اصل در مراقبت از روح تبدیل کردن چیزی که روح را آزار می دهد به چیزی که ارزشمند است تا باعث آرامش و پیشرفت شود

قصد اصلی مراقبت از روح تسکین دادن درد و رنج است

در مرحله اول به آنچه باعث رنج کشیدن تان شده با دیده دقیق نگاه کنید و به پام آن خوب گوش کنید.دنبال راه های درمان رفتن شما را از نگاه دقیق کردن باز میدارد.اجازه بروز کامل به مشکل بدهید تا بتوانید به طور کامل به آن توجه کنید

درمان ها سعی دارند مداخله کنند تا مسائل حل شودپس کوتاه مدتند ولی مراقبت روح هرگز پایان نمی یابد و هر پایان را یک آغاز میداند.

فرم حلقه ای تکرار مسائل نباید شما را خسته کند درمان قطعی طبق روان شناسان عمق گرا از عشق می آید نه از منطق.

وقتی تضادی در سطح عمیق دارید جانب هیچ طرف را نگیرید تا قلب تان گشاده گردد و کشمکش ها و تضاد ها را در خود جای دهد.

یکی از حقه های موثر در مراقبت از روح آنست که با توجه خاص و ذهنی باز آنچه را که فرد انکار می کند و در خود بد می داند بیابد و آنگاه به طور خوشایند موافق عامل انکار شده صحبت کند.

برای مراقبت از روح باید به امور نه چندان عادی علاقه داشت چون روح خود را واضح تر از همیشه در اوضاع غیر عادی زندگی می نمایاند.

تفاوت میان مراقبت و درمان:

درمان به معنی پایان یافتن مشکل است ولی مراقبت نوعی توجه مستمر است که پایانی ندارد.

مراقبت مستمر از روح میتواند باعث شود که هر چیز درست در جای خود قرار گیرد و تغییرات لازم را ایجاد کند.

به شرطی که به جای آنکه ابتدا در صدد رفع مشکل باشیم بکوشیم تا ابتدا مشکل را خوب بشناسیم.

تصمیم با اراده ای قوی برای تغییر کردن می تواند عملا مانعی بر سر راه تغییر یافتن اساسی و ذاتی باشد.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم گلیییی سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:15 ب.ظ http://zendegiyeman1361.blogfa.com

اون روز که باهاتون صحبت کردم رفتم پیش متین جوونم و بعد از صحبت با اون و یادآوری خاطرات گذشته من و... برگشتم تو اتاقم.
منم چند وقتیه با جستجو در خاطرات تلخ و شیرین گذشته به دنبال آینده‌یی بهتر می‌گردم. امیدوارم همینطور بشه...
به منم سر بزنین و تنهام نذارین...
دوستت دارم مامان گلم...
دخمل کوچولوی شما
مریم گلییی از اهواز...

آفرین دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:06 ب.ظ

سلام.شش ساله شدن وبلاگ تان مبارک.امیدوارم توفیق این را پیدا کنی گزیده ای از نوشته های وبلاگت را به چاپ برسانی و پر تیراج ترین کتاب سال هشتاد و هفت بشه.من از همین الان برای خریدن این کتاب و هدیه دادن به دوستانم لحظه شماری میکنم.اگر در چاپ کتاب بتوانم کمک کنم آماده ام.نشر بشری به من اعلام آمادگی کرده برای چاپ گزیده های نوشته های وبلاگم و من خوشحال میشم به اتفاق کتاب مان را چاپ کنیم.اغلب نوشته های شما برای من پر جاذبه است.وقتی ببینم یک جوان ،یک مرد اینقدر توان جذب داره فریاد دست مریزادم بلند میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد