نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

داشت با یه خانومه صحبت میکرد که به قصد ترساندن همسرش دست به

خودکشی

 

زده بود .

اجازه گرفتم و با دانشجو ها رفتیم تو اتاقش.

ما را پذیرفت و از بیمار اجازه گرفت به دانشجوها خوشامد بگه.

زن جوان و زیبایی بود و یه بچه هم داشت که خیلی دوستش داشت.ولیکن نمی توانست به میل شدید خود بی اعتنا باشد.

دکتر گفت :  این خانوم جوان اگر خودش مایل باشد برای شما از تجربه تلخ شسشتشوی معده اش در اورزانس مسمومین خواهد گفت ولیکن الان چند سوآل مرا درباره نوع قرص های مصرفی و آخرین رفتارهای قبل از اقدام پاسخ خواهد داد.

خانومه از نقشه اش گفت از روبوسی با فرزندش و گذاشتن او در خانه خواهر بزرگترش که نزدیک خانه اش بوده و ..

دانشجوها مبهوتکه چرا با وجود دوست داشتن فرزندش از زندگی خسته و سیر شده.

نحوه خوب سوآل پرسیدن دکتر هاشمی مسئول کلینیک خودکشی دانشجو ها را سر شوق آورده بود.

بعد از ترخیص بیمار از اتاق کلینیک ،دکتر برای دانشجویان من توضیح داد که علل خودکشی ایناست و نحوه اقدام ها اینا و نحوه برخورد ما نیز چنین.

و من خود نیز آموختم.

از پیر ،دوست دنیای مجازی ممنونم که این عکس قشنگ را یافت و عذر میخواهم اگر....

نظرات 3 + ارسال نظر
با تقلید از(؟؟؟؟؟) ! یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:53 ب.ظ

از پیر ،دوست دنیای مجازی ممنونم که این عکس قشنگ را یافت و عذر میخواهم اگر...

این تصویر که بر خلاف اشاره شما (یافته) نشده بلکه ( انتخاب) شده - فقط به بهانه نوشته های قبلی شما بوده است .

آنجا که از خستگی ها و افسردگی ها - سخن رفته بود ....

امپراطور گلهای رز دوشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ق.ظ http://empratoor_rose.persianblog.ir/

سلام ..چیه ؟ با لاخره خود کشی بکنیم یا نه ؟ تکلیف ما رو روشن کن ....

تلخ از شهد !!!۰ سه‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:50 ب.ظ

آخرین ؛ کامنت ؛ شما رو خوندم .... تردیدی ندارم که شما خانم با وقار و محترمی هستی....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد