نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

عرق شرم بر چهره ام

به شوهرش بد گمان شده و به قصد خودکشی تموم پروژه تحقیقاتی اش را ریخته تو زاینده رود.

وای چقدر خجالت داره که زنی به همسر مومن و با شرم وحیای خود بدبین بشه.اونم یه زن درس خونده.

قصد داشته خودش را پرت کنه تو زاینده رود.خدا رحم کرده  پروژه تحقیقاتی اش را پرت کرده به جای خودش.

رفته یه کنج عزلت .پریز تلفن را در آورده دیگه با کسی حرف نزده و حتی برای فرزندش هم غذا درست نکرده.تصمیم داشته به نحوی خودش را بکشه.

وای

آخه چرا؟

خجالت داره.

بیچاره شوهرش

از دست بعضی زنا

واقعا که.

چی میشه زنی به همسرش تا بدین حد بد بینی پیدا می کنه؟

آیا شوهرش به گریه افتاده؟

شوهرش چه حالی داشته وقتی او بهش بدگمان شده بوده؟

متاسفانه مردها در هیچ جا بیان نمی کنند چه حالی پیدا می کنند.

ولی قطعا خوشحال نبوده

شاید هم احساس مظلومیت می کرده.

چرا از زندگی ها اعتماد کنار می ره؟

من و شما به عنوان دوستان چکار می توانیم بکنیم؟

منکه به زندگی این زن و شوهر نزدیک نمیشم.

از شوهرش خجالت میکشم.

به عنوان یه زن،وقتی همسرش به او بدگمان شده دچار شرم میشم.

تهمت هایی را که به شوهرش نزد و فقط درباره اش فکر کرد

آنقدر نگفت تا به فکر خودکشی افتاد

شاید زمان لازم است تا به او اثبات شود در اشتباه است

شاید شوهرش بایستی به گونه ایی عمل می کرد که اعتمادش جلب شود

مردان ما مهارت لازم برای کسب اعتماد را ندارند

شاید زنان نیز هم

ولی باز هم می گویم

من به عنوان یک زن خجالت می کشم.

از اینکه شوهرش نزد زنان بسیاری عزیز است عصبانیست

ولیکن مگر نه اینکه ما زنان دوست داریم با مردی ازدواج کنیم که از بین همه زنانی که دوستش دارند ما را انتخاب کرده باشد؟

پس چرا عصبانی شده؟

چرا تلفن هایی را که زنان به خانه اش می زدند و با شوهرش کار داشتند قطع می کرد؟

مگر نه اینکه او مرد مطرحی بود؟

که مراجعه کنندگان بسیاری داشت چون می توانست گره کور مشکلات دیگران را با سر انگشتان جادویی اش باز کند؟

کاش آن زن درس خوانده نبود

شاید انرزیش را به جای محفوظات صرف دریا دلی خود کرده بود

چرا اینقدر علاقمند درس خواندنیم؟

وقتی درس خواندن فرصت خودسازی را از ما میگیرد؟

نظرات 11 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 21 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:26 ب.ظ

دشمنت شرمنده

نازمنگولا چهارشنبه 21 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 02:23 ب.ظ http://www.nazmangoola.blogfa.com/

چی بگم

پیر چهارشنبه 21 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:57 ب.ظ http://farrokh77.blogfa.com

نمیدانم چرا بر خلاف میلم . در اینجا گاه ، اظهار نظر میکنم!۰
۱- این شرم و حیائی که شما تائید میکنی باید همان قدر مصداق داشته باشد که شعار های این مومنین با شرم حیا ، نشان داده اند!.... مگر از طاهر افراد میشود پی به رفتارشان برد؟۰ میشود؟ هرگز۰
۲- چرا خود کشی؟ آدم بد بین بخصوص اگر مدعی شعور باشد و بقول شما اهل ( پروژه!) باید دنبال علت ها باشد.. خود کشی کار پروژه نویس نیست.. مگر این که اساتید!!! و رجال معاصر اسلامی!!!! امروز او را دانشگاهی!!! کرده باشند..... تلخ است. نه؟ اما واقعیت دارد۰
۳- زن اگر به تعریف جامعه تند رو و شعاری امروز باشد- اصلا و ابدا حق ندارد نسبت به شوهری که میتواند چهار- پنج تا زن دیگه و تعداد (دلخواه) موقت داشته باشه اعتراضی بکنه ... و دنده اش نرم ، باید بسوزد و بسازد . مردی گفتن و ضعیفه ای!... راستی این طور نیست؟ هست ۰
۴- اما اگر( خانم) قضیه را با تعریف شعور و دانش و آگاهی پی گیری کند. باید آنقدر نسبت به همسرش علاقه و اعتماد داشته باشد که اگر فرضا خطائی هم دید - در پی علت باشد و (نیز)... بخشش را که سند محکمی برای بقای دوستی هاست.. مد نظر داشته باشد.......

حسین چهارشنبه 21 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:51 ب.ظ http://www.farahan.blogsky.com

سلام. شما یه مرکز طلاق و ازدواج راه بندازی کاسبیت میگیره ها!! باور بفرمائید!.. من که مشتری میشم واسه ازدواج!! البته به شرطی که..!

ارغوان پنج‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:01 ق.ظ

نمی فهمم! تا حالا چندبار شنیدیم که مرد تحصیل کرده به زن خوب و وفادارش شک کرده؟ و در خونه رو به روش بسته تلفن ها رو چک می کنه؟ هر شب یک فصل کتک زن بدبخت رو می زنه که قبل از اینکه من بیام کی اینجا بوده که اینقدر آرایش کردی؟؟!!! از این نمونه ها که می بینیم از روی اون زن بدبخت هم شرمگین می شیم یا ...؟
به هر حال که من با هر دوتاش مخالفم.

اوشو پنج‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:30 ق.ظ http://pieapple.blogsky.com

چرا اینقدر شرمنده می شی٬ تا حالا هر کسی رو که دیدم شک کرده حدسش درست بوده٬ یعنی می دونی به نظر من هر مردی یک بار به زنش خیانت می کنه٬ ولی شاید اونقدر مهم نباشه٬ این مردا هستن که باید شرم کنن٬ دیگه داره جامعه مثل گله های حیوونا می شه٬ همه به جای عقل و شعور فقط به هوی و هوسشون فکر می کنن

مریم گلیییییی شنبه 24 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:47 ب.ظ http://www.zendegiyeman1361.blogfa.com

گاهی اوقات شک و تردید در هر ذهنی رو می‌زنه و بی اجازه وارد مغز آدما میشه. دوستت دارم مامان مهربووونم...
بلاگم آپ شده. منتظرتونم...
میشه خواهش کنم بهش خبر بدین؟ آخه امروز با اون صحبت کردم...
مریم گلیییی از اهواز

نرجس شنبه 24 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 02:49 ب.ظ

مطمئنی شوهرش واقعاً پاکه!؟

ماریا یکشنبه 25 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 10:06 ق.ظ http://negahekhodemani.blogfa.com/

حالا تو چرا به شوهر اینهمه مطمئنی...؟؟؟

موج چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:34 ق.ظ http://www.mooj.blogfa.com

با آرزوی سلامتی روزافزون و سعادت

جوجه دانشجوی بیکار چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:39 ب.ظ

این بانو اگر برای درسی که خوانده زحمت کشیده چرا به راحتی از آن گذشته؟به علاوه با موجودیکه در مردان چنین رفتار ها مشاهده می شود چرا خوشبینی را از حد گذرانده ای؟این زن و شوهر هردو مشکل دارند و لازم است به مشاور خانواده ارجاع داده شوند.
بیچاره اون طفل معصوم که در دامان چنین پدر و مادر رشد و ژرورش می یابد.این داستان حقیقت داشته یا ساخته ذهن شماست؟چنانچه واقعیت دارد موارد ژیشنهادی دوستان را در اصلاح مشکل شان لحاظ فرمایید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد