نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

چرا؟

جالبه مدت ده روز هست اینجا به روز نشده.آسمون هم به زمین نیومده.بعضی آدما فکر می کنند وقتی بلال مرد دیگه کسی اذان نگفت.این زمین و آسمون به گردش خودش ادامه میده حتی اگر من و شما نباشیم.من هم از جمله اون آدمام که فکر می کنم نکنه ارزشی دارم و نباشم نمیشه.

این دنیا قدمت داره به تازگی یه فسیل سه میلیون ساله در نمی دونم کجای ایران کشف شده شهر من هم که قدمت شش هزار ساله محل سکونت را نشان می دهد پس چه من باشم چه نباشم چه بنویسم چه ننویسم بر دامن کبریا گردی نمی نشیند.اما امکان نوشتن را اگر به کار بگیرم شاید ،بله فقط شاید یه مفر باشد.یه نفر از مجموع ده تا دونه خواننده وبلاگ یه کم تغییر بکند و این تنوع امروزش را با دیروزش متفاوت کنه و از یکنواختی در بیاره.پس می نویسم.

ما خانوما تحمل سکوت را نداریم و این جالبه.اگر ما نباشیم جهان سوت و کور میشه صدای جیر جیرک ها و بلبل های خوش الحان جای صدای صحبت ماها را نمیگیره.این کجا؟و اون کجا؟

اما علت ننوشتنم یه فاجعه بود.

خدا را شکر که باز هم بازگشتم و حالم رو به بهبود گذاشت.ای کاش بعد از هر حادثه خداوند توان بازیابی موقعیت را به انسان بدهد

نظرات 6 + ارسال نظر
مریم گلییییی شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:44 ب.ظ

واااااااااااای که دلم چقدر واستون تنگیده. دوستت دارم مامان خوبم...

کوچولوی نازنین شرمنده میکنی

کشکول شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:49 ب.ظ http://kashkolans.blogsky.com/

و این بار هم خدا رو شکر....!

واقعا

مژده شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:43 ب.ظ

سلام رضوان عزیزم خوشحالم که باز می نویسی هرشب به این امید به سایت آمدم که با جمله ای از تو امیدی دوباره بگیر م اما نمیدانم چه اتفاقی افتاده که ننوشتی .رضوان خوبم بنویس من نوشته های پر معنیت را دوست دارم.دوستت دارم رضوان مهربانم

نظر لطف شماست نازنین دوست

عباس عرق خور! یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:57 ق.ظ

از حال و هوای بلال و دار دسته قصه ساز بی ثمر بیرون آی و به نهیب تحقیر زن در هزاره سوم گوش فرا ده و فریاد بر آور که ( هر چی می کشیم از دست قصه های بی ثمر و بی اثر هست )
اگر با نماز و با اذان کار مان درست میشد - باید این روز ها آقای دنیا بودیم - لابد میتوانی حس کنی که زیر سایه تظاهر و تفریط و دروغ و..... چه بر سرمان آمده است؟

پس از چهل و هفت روز غیبت با نصیحت آمده اید

مریم گلییییی یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:41 ب.ظ http://zendegiyeman1361.blogfa.com/

سلام مامان خانوومی..
آدرس جدید بلاگم اینه. اونو حذف کن اینو بلینک. مرسی. منتظر حضورت هستم...

عرق خور ! دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:40 ق.ظ


پس از چهل و هفت روز غیبت با نصیحت آمده اید
--------------------------------------------------------

پاسخ !

خدای را شکر که به من حس آمدن و گفتن داده .....
و..... به شما ، ( حس لجوجانه ای ) که نامش ( متاسفانه) (((( معتقدات )))) نیست۰
آمدن امثال من و نوشتن مان اگر هم به زعم شما ( نصیحت) باشد- دراین وانفسای (مسلمانی!!!!!) بسیار غنیمت و حتما باید در خور ( سپاس) باشد۰

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد