جالبه برام.بعضی دوستان میان اینجا میگن راجع به این چیز بنویس.تو اینترنت، ُمطلب برای خوندن بسیار است.اینکه من هم راجع بهش بنویسم فقط به این بستگی داره که یه جور دیگه بخوام بگم.گاهی اوقات فکر می کنم اینجوری گفتن بهتره .اون وقت می نویسم. مثلا راجع به خشم.گاهی احساس میکنم کلام من در باره این موضوع بیشتر به دل می نشیند پس می نویسم ولی واقعا ادعای فضل و دانش ندارم.طرح موضوع را به نحو خاصی انجام میدم.اهمیت بعضی موضوعات واسه من بیشتر مهمه.تمرکز کردن بر آن موضوع را ،وظیفه می دانم.همه بینندگان وبلاگ من، آشنایانم نیستند.واژه هایی که در وبلاگم به کار می برم باعث میشه تو سرچ ها یافته بشه.شاید سه یه چهار نفر و در خوشبینانه ترین حالت، ده نفر وبلاگ منو مرتب میخونند و منتظر به روز شدنش هستند در نتیجه اگر می نویسم برای دوستان نادیده نیست .کمی تا قسمتی هم برای دل خودم می نویسم مث اون دوچرخه سوار ی که در سکوت صبحگاه خیابون میخونه و پا می زنه.یا اون آدمی که کنار ساحل دریا تو شن ها پا برهنه راه می ره و جو گیر میشه و با خودش دکلمه می کنه.گاهی اوقات شده آرزو کنم کاش یکی بود باهاش حرف می زدم گوش داشت بشنوه ،درک داشت متوجه بشه، سیستم ارزشی اش مثل من بود به دلش بنشینه و احساس مسئولیت داشت جوابم بده. ولی چون کمتر یافت میشه دندون طمعم را کشیده ام(می یافت نشود خود دانم).
پس ای عزیزانی که اینجا پیامی از سر لطف می گذارید لطف کنید و پیشنهاد ات خود را با توجه به توانایی های من بدهید
با درود و سلام؛
بسیار خرسندم از اینکه به سرای شما راه یافته ام و بسی استفاده بردم .
فرصت کردید به بنده هم سر بزنید.
در مورد تبادل لینک نظرتون را بهم بگین
ومنو از نظرات ارزنده خود بهره مند سازید
با احترام
خوش حالم که با شما و قلمتون آشنا شدم...موفق باشید
سلام
دستنوشته های شما رو میخونم
وبلاگ خصوصی سازی به روز شده
منتظر حضور و نظراتتون هستم
موفق باشید
امیدوارم که در مورد هر چیزی که می نویسید موفق باشین و نوشته هاتون بیانگر احساس واقعیتون باشه...