نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

تغییرات بحرانی

جالبه.ما زن ها باعث شدیم اونا خجالت زده باشند بله همین جنابان آقایون همسر ها یه دیگر مردان فامیل را میگم.هر کار می کنیم باید مراقب باشیم سر به زیر نشن.بابا من حالم خوب نیست تو همین وضع هم باید مراقب رفتارام باشم مبادا...
این روزا فقط دارم سرچ میکنم ببینم این مشکل که گریبانم را گرفته چگونه قابل حله.ولی دوران جدیدی از زندگیه که باید قبولش کنم.گویا با هر نوع تغییر مخالفت می کنم

علت سکوت

سکوت می کنم تا در این وانفسا به اندرون خود بنگرم شاید...

زن و حجاب

موضوع مورد علاقه من وضعیت زنان مملکت مان است.این روزها به خاطر طرح جایگزینی حجاب مطلوب همه مطالبی که در دسترس است درباره زنان است

ضرورت حفظ حجاب!

در دین مبین اسلام زنان به پوشاندن خود از دید نامحرم امر شده اند.و مردان به فرو پوشاندن چشمان خود از نگاه به زنان.
مردان فریاد سر میدهند که چگونه می شود از چنین ماهرویان پریرخ دیده بر گرفت؟شما چگونه ما را منع میکنید از حظ بصر؟آنوقت وعده حوریان بهشتی میدهید؟اگر ما بخواهیم این نقد بگیریم و دست از آن نسیه بداریم شما چه میگویید؟چون زور دولتمردان به چنین افراد نمی رسد به عادت مالوف دختران را با قدرت بدنی به حفظ پوشش مجبور میکنند.خانواده ها آبرو دارند و نمیتوانند بپذیرند قصه مبارزه دخترشان در هر کوی برزن اعلامیه شود و به دیوار چسبانده شود یا با خواهش و تمنا&یا با ارعاب و تهدید یا با رشوه و تطمیع و یا با کرشمه و ناز از دختران میخواهند که فرزندم حجابت را.و از آنجا که دختران را دلی نرم است و به راحتی بر پدر و مادر به رحم می آید بدون هیچ مقا.ومتی می پذیرند.مشکل از آنجا آغاز می شود که والدین فروشنده مطاع خویش باشند و دختران را نسبت به والدین رحم مروتی نباشد آنگاه نیروی انتظامی عزم جزم می کند به توسط نیروهای دوره دیده(که معلوم نیست درس خود را چقدر خوب فراگرفته اند)حکم حجاب در معابر و مجامع را به اجرا در می آورد  خبر 

طرح پیاده سازی حجاب مطلوب

امروز دهم اردیبهشته و من تو روزنامه های مورخ فروردین خوندم بودم که از اول اردیبهشت طرح مبارزه با بد حجابی به اجرا در میاد.منتظر بودم ببینم اینها چگونه میخوان این طرح را به اجرا در بیارن.نیروی انتظامی ادعا داره که اعضا درگیر در این قضیه به خوبی توجیه شده اند و به زودی شما ه به ما دست مریزاد خواهید گفت.نوشته بود دخترانی که خودشان از بعضی چنین پوشش هایی که مورد مخالفت است استفاده می کنند گفته اند شما جمع کنید ما داوطلبانه خودمون دست ور میداریم چون اگر پیشایش اینجوری بپوشیم متهم به بی کلاسی و low classبودن میشیم.


خلاصه که ده روز گذشت و بعضی ها معتقدند خیابونا خلوت شده مبادا کسی گیر بیفتد.اما هستند کسانی که هل من مبارز)به مبارزه طلبیدن نیروی انتظامی(تفریح شونه.


مردم شهر هابیشتر هدف اینگونه بر خوردها هستند و روستاها کما فی السابق آزادند.شهر ها هر چه بزرگتر بیشتر کنترل می شوند و شهر های کوچکتر اختیارشان بیشتر است چون به جای نیروی انتظامی آدمای محل و پدر و مادر و برادر بزرگتر و حتی کوچکتر و حتی فرزند نسبت به مادر اعمال نظر می کنند.یه دوست ما که در اینترنت پنج سال هست می نویسه از سکوت من درباره چنین مواردی متعجبه.خودش یه مطالبی نوشته ولی چون تو تاریکی ها حضور داره کسی او را نمی یابد مطلبش را بخونه آدرسش را مخفی نگه میداره.


دیروز تو یه جلسه خانومانه پرسنل بیمارستان زنان شهرمان حضور داشتم بحث شان کشید به طریقه برخورد با حجاب دختران مون و مقاومتی که بعضا اونا می کنند و وظیفه مادران چی هست؟" که در فرصتی دیگر مفصل برای شما خواهم نوشت چه حرفا زدیم.ولی از مادرا خواستم هشیار باشند سلامت روان بچه ها آسیب نبینه.