برای بیستمین بار در طی سال های گذشته بحث احساس و ادراک را برای تدریس کلاس روان شناسی آماده می کردم.از حس کردن که فقط انتقال تحریک حاصل از دیدن شنیدن بوییدن و...و... بود که گذشتیم رسیدیم به ادراک.(اگر کر باشیم نمی شنویم اگر کور باشیم نمی بینیم.این به مفهوم نداشتن اندام گوش و چشم است.ولیکن اگر ظاهر اندام را داشته باشیم ولی سلول های تخصیص یافته جهت دریافت تحریک (سلولهای مویی در گوش و سلولهای مخروطی و استوانه ای در چشم ) معیوب باشد یا عصب آوران تحریک ایجاد شده در سلولهای سالم را منتقل به مغز نکند.به هرحال نرسیدن پیام عصبی ،به مرکز عصبی به هر دلیل، باعث می شود حس اتفاق نیفتد .ولیکن مواردی شده که پیام عصبی (به خوبی )هم منتقل شده بلکه برداشت درست اتفاق نیفتاده است.
برای دانشجویان از کری و کوری و تاثیر آن بر روان سخن گفتم.از لوح پاک و سفید که از آغازین لحظات تولد به ضبط آغاز بکار می کند و یادگیری ها که آغاز می شوند،از اولین تجارب با مادر و تاثیر شخصیت مادر بر نوزاد،از لذت مکیدن شیر برای نوزاد و نقش لذت حاصله بر شخصیت او،از فرصت مادر برای پروراندن (و ورزیده نمودن حس های چند گانه) گفتم و گفتم و گفتم.از تحقیقی که بر نوزادان داخل انکیباتور (لمس(-نوازش-) حین تغذیه و اضافه شدن وزن در دو گروه نوزاد )گفتم.و بعد از نقش عواملی چون نگرش ،حالات هیجانی،شخصیت داشتم می گفتم که احساس کردم این دانشجو ها را با زیاده توضیح دادن ها خسته کرده ام.یکساعت بی وقفه تهیج کلاس واقعا اونا را خسته کرده بود گرچه جوانان هیجان خواهند و قدرت تحمل هیجانات بیش از این را هم دارند ولی آرام آرام ....بله کلاس به انتهای خود نزدیک می شد که نقش فرهنگ خودمان در توضیح ادراکات بشری را پیش کشیدم و هر آنچه بیت شعر و یا ضرب المثل به خاطرم آمد را برای بچه ها گفتم.خودم بیش از دانشجویانم لذت می بردم.این فرصت جالبیست که برایم فراهم است بتوانم از آنچه علاقه مندند سخن بگویم.
امروز هم وقتی به لینکستان سر زدم مطلب جالبی یافتم
موفق باشی دوست من
پس تکلیف روان آدم هائی که به انواع آلودگی های (خرافی) دچار شده اند- چیست ؟
دراین مورد - بخصوص برای پرهیز از گزند بیشتر و مراقبت های در حد امکان، خوب است بحثی را در کلاس داشته باشید. ...