نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

سوژه ای دردناک

بین همکاران گروه مامایی دانشکده در مورد کودکان قربانی بحثی بود ..متاسفانه مسائل دردناکی مورد بحث بود. از ظلمی که بر کودکان به خصوص دختر بچه های زیر دوازده سال می رود.

گاهی صحبت گاندی به خاطرم میاید که :؛به عنوان مرد از خود خجالت می کشم؛ .

 چگونه است که این عنصر که میتواند تکیه گاه مستحکمی باشد به  آفتی گرفتار می شود  و چنین بلای جان جامعه  خویش می شود؟

و چه پسندیده بود تحقیق پژوهشگر   آمریکایی که:

 گفته بود ؛بیایید ببینیم ما را چه می شود که دست به چنین جنایتی می زنیم؟

و آنوقت حاصل  گفتگوی تحقیقی خویش را اینگونه یاد داشت کرده بود:

بیمار :من وقتی سوژه ام را می بینم همانند روباهی که با دیدن جوجه اردک دهنش آب وا می کند وسوسه می شوم آزارش دهم.

محقق بدون پیش داوری :  میخواهی چنین عمل شنیع و ضد انسانی را مرتکب نشوی؟

پس در چنین لحظه او را انسان بی پناهی  به حساب آور همچون خودت در کودکی هایت.

به خاطر آور چگونه احساس بی پناهی میکردی

چقدر مستاصل بودی

 و چگونه آرزو میکردی زمان متوقف شود

 چنین کن تا لذت انسانیت را درک کنی.؛

-------------------------------------

ولی واقعا چگونه می شود به فرد  متجاوز مهربان نگریست؟

چگونه می شود او را درس داد؟

و چگونه میتوان او را یک بیمار دید و بس؟

چگونه می شود شرایطی را ایجاد کرد و تمرینش داد؟

----------------------------------------------------

در حالیکه همکاران مامایی در صدد یافتن راه هایی برای خاتمه دادن به چنین اوضاعی هستند جمع شان را ترک می کنم تا صورت مسئله را پاک کرده باشم.

همانند کبکی که سر در برف کرده تا ناظر اسیر شدن قریب الوقوع خود نباشد.

به انسان هایی که میتوانند non judjmental   باشند تبریک میگویم

 و از جامعه انسان ها عذر خواهی میکنم که جزءتیم کمک رسان آنان نیستم و خود را کنار کشیده ام.

همیشه به کلاه خودم فکر میکنم که باد نبرد   اش.

و خود را از قضایای بو دار جامعه کنار می کشم.

همیشه فکر کرده ام

 تا همین جا که خودم را حفظ کرده ام

و روحیه ام را خوب نگهبان بوده ام

مستحق گرفتن  جایزه ام

 و نباید

 سری را که درد نمی کند دستمال ببندم.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم گلیییییی چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:26 ق.ظ http://www.chormangzzzzzzzz.blogfa.com

سلام مامان خوبم
اول باید تشکر کنم که تو این مدت همراه من بودی. درسته در کنارم نبودی اما باز هم با به یاد آووردنتون شما رو کنار خودم احساس می‌کردم. دوم اینکه خیلی متاسفم برای کسانی که بخاطر ارضاء نیازهای خودشون از معصومیت یک کودک بیگناه سوءاستفاده می‌کنند. به اینا نباید گفت مرد. اینا یه مشت آدمهای آشغال هستند.
از مردها متنفرم. یه مشت گرگهای آدم نما که با هزار ترفند می‌خوان از جنس مخالف سوءاستفاده کنن.
فقط می‌گم متاسفم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد