نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

هیجان و قلب

وقتی کسی قلبش از غصه داره میترکه به شما پناه میاره چگونه برخورد می کنید.ساعت دوازده ظهر یادش افتاده بودم.فقط دعاش کردم







روز هایی شلوغ بر من گذشت.هفته ای بود پر از هیجان.علاوه بر اجبار داشتن بر حضور در جلسات گرامیداشت پدر همسر برادرم به عروسی دختر همکار همسرم دعوت داشتیم تصادف منجر به خسارت مالی داشتیم.دوچرخه پسرکم را که جایزه اش بود دزدیدند.مهمانی های بدرقه خانوم کوچولوی عازم حج رفتیم.واقعا باعث خستگی میشه اینهمه پر بودن برنامه ها.و این اخبار لحظه به لحظه که......خدای من
نظرات 2 + ارسال نظر
´Òòº°¤.¸.·´ Binam`·.¸.¤°ºóÓ ` پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:47 ب.ظ http://binamoBineshan.persianblog.com

با روی باز!

؟ شنبه 31 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:40 ق.ظ

چرا غصه ؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد