نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

تفاهم و ارتباط

نوشتن چقدر میتونه جالب باشه!آدما وقتی سرشارند از دانستن چه خوبه اظهار نظر کنند!وقتی کسی با تو از اندرونیاتش میگه متوجه میشی چقدر تنوع ادراک میتونه وجود داشته باشه.بعضی نگاهت میکنند و فقط آه میکشند که برای گفتن واژه ایی را نمی یابند.بعضی نگاهت میکنند و نگرانند اگر واژه ها را نا به جا بکار گیرند ممکن است همه چیز خراب شود.تو نگاهش می کنی ولیکن نمیتونی معنایش کنی.نیازش را به فهمیده شدن متوجه هستی ولی تو هم نگرانی.نگران از اینکه چگونه سر صحبت را وا کنی.در سکوت بگذرد بهتر است که سکوت نابه جا شکسته شود.نگاه کردن،نگاه را بر گرفتن،ترک موقعیت ،حضور در در بعضی موقعیت ها همه در سکوت میگذرد.ولی هر نوع رفتار غیر کلامی خودش حاوی پیام است.چقدر خوب بود اگر همه ما یه تابلو سفید را بر سر در ورودی مکان هایی که هستیم نصب می کردیم و هر کس بر روی آن پیامی مینوشت.این مقدمات را گفتم.شاید تو هم آرزو کنی یه حرف صریح بزنم.پسرم و پدرش این روزها با هم مچ انداخته اند.پسرم پانزده ساله در اوج قدرت و موزونی اندام و پدرش پنجاه ساله با همه شگرد های قدیمی برای مجاب کردن این پسر تا آنقدر درس بخواند که هر امتحان ورودی به دبیرستان های نمونه را بتواند طی کند(سد ها را بشکند).او نگران آینده پسرش است.و من نگران سلامت این پسر.گردن من میاندازد.سکوت می کنم.میگم جناب همسر دنبال مقصر گشتن برای آنست که بر مشکل غلبه کرد.مقصر ها یکی دو تا نیستند.ریشه شون هم ممکنه قوی شده باشه.خونسردی ات را حفظ کن.خوشحال باش این پسر خیلی دوستت دارد و این برای ایستادگی اهرم مناسبی است.میگه خوش خیالی تو منو جون به لب میکنه خانم.میگم من به مرگ گرفته شده ام به تب راضیم.ولیکن قبول دارم تب هم خوب نیست.البته که بهتر است...رو حرفام فکر میکنه و کمی آروم تر میشه.میدونم این پسر وقتاش را میکشه.میدونم ممکنه در اندرونش خبرهایی باشه که واژه کم آورده برای برقراری ارتباط با ما.دعا کنید.به همه شون.و از جمله او.
نظرات 2 + ارسال نظر
گیج منگولی یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:12 ب.ظ http://gijmangooli.com

سلام از لطف همیشگیتون ممنون من نگران اینم که محبتهای شما را چه جور تلافی کنم فقط میتونم برای خودتون و پسرتون ارزوی موفقیت کنم.

رضا عزیزی چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:39 ب.ظ

بهشت خوبم سلام من میهمان هر از چند گاهی نچاقم در نجاق در فضای اینترنت با یکی از هم دانشگاهیهایم بنام شادرام اشنا شدم او فرشته مهربان وخوش قلبی است که از صمیم دل برایش روزگاری خوش ارزو میکنم زیبا ترین گلهای بهشتی را تقدیم او وهمه جوانان ناز میهنم میکنم اصفهان وشیراز دو شهر ارمانی من است دست خدا یارتان باد

رضا عزیزی از تهران

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد