اصلا قهر.دیگه نه تو نه من.اگر هر آنچه را من میگم مخالفی دیگه حرفی برای گفتن نمونده.تو اون ور جو من اینور جو.نخود نخود هر که رود خانه خود.
این منطق ما آدماییه که با هم قهر میکنیم.به قول سعدی شاعر شیرین سخن ایران هر کس فرزند خود به جمال و عقل خود به کمال پندارد.
ما ها همه جاهایی که همدیگر را ملاقات می کنیم با هم بحث مون میشه.برای از میدان به در کردن همدیگه انواع شگرد ها را به کار میگیریم و وقتی نتیجه نداد از روش قهر استفاده میکنیم.
خیلی خب موسی به راه خود عیسی به راه خود.تو برو از اون ور منم منیرم ازین ور.اصلا من و تو راه مون جداست.
واقعا چگونه می شود همدیگر را مجاب کنیم طوریکه نه سوخ بسوزه نه کباب؟
میگه راهی یافت که نظرات هر دوی ما در آن لحاظ شده باشه؟
چرا انتظار داریم دیگری از همه مواضع خود عدول کنه ولی خودمان بر مواضع خود سخت پای بفشاریم؟
زبان تو در آثارت، زبانی نزدیک به گفتار عامیانه، با لهجه محلی است
جواب سئوال آخر: چون اگر یک در صد احتمال این باشد که ما درست می گوئیم! پافشاری کردن منطقی می شود!