نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

جالبه که من همواره در اضطراب به سر می برم.جالب تر که پس از مدتی اضطرابم به افسردگی تبدیل میشه.از دیروز که پسر گلم میخواسته بیاد ایران تا حالا سکوت اختیار کرده ام.وحشت سراپای وجودم را گرفته که نکند مشکلی برایش پیش بیاد.گویا همواره منتظرم........خدایا مرا شفا ببخش.
فردا صبح ایران، فردا شب خونه . خداوندا مرا دریاب.
به من میگه مامان ،؛گر نگه دار من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.
مامان عمر دست خداست تو چته؟میگم نمی دانم چرا در مورد تو اینگونه ام.بچه هم که بودی وقتی تب می کردی گریبانم را.......روزی در مطب پزشک کودکان خانمی که خودش هم مادر بود به من گفت از تو چیزی باقی نخواهد ماند و خیلی زود پیر خواهی شد و پسرت به تو خواهد گفت آیا من خواستم اینگونه باشی؟میخواستی نباشی.تو باید با خودت کنار بیایی .
وقتی هفت ماهه بودی در اثر از دست دادن آب بدن و آلودگی غذایی بیمارستان بستری شدی وقتی یک سال و نیمه بودی پوسته تخمه تو ریه ات بود و مدت یک ماه تنفست خس خس میکرد تا زیراینکه بیهوشی پوسته تخمه را در آوردند . من مرگ را پیش چشم دیدم.تو این لحظات میگم خدا اااااااامادرا رااااااااا
نظرات 4 + ارسال نظر
رضا پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 05:22 ب.ظ

امان از دست این مامانای مهربون و دوست داشتی .

آریا جمعه 31 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 07:30 ق.ظ

با درود . خانم خانما وقتی از سفر برگشتم اول کارم سراغ دوستان بود که آمدم و برای تک تک شون پیام احوالپرسی گذاشتم ۰ برای شما دو بار اینکار را کردم که یک بارش را بجای حروف فارسی از لاتین استفاده کردم. ابی و لیدا و رها و چند تا دیگه از دوستان ندیده اما آشنا را سر زدم و حال واحوال کردم و در نهایت تا امروز غیر از (رها) که اشاره به یکی از نوشته هام کرده بود و نظر داده بود نه شما و نه هیچ کدام از دوستان احوال پیر را نپرسیدند ۰ البته میدانی که در دنیای من دوست داشتن نیازی به سند و کاغذ و امضاء ندارد - اما خوب . وقتی از سلامتی دوستان با خبر شدی انگاری سرحال تری . شما را نمیدانم ؟!۰

سلام آریای عزیز.وظیفه خود میدانم از محبت های بی شائبه شما درین مدت چهار سال تشکر کنم.همیشه شاداب و تندرست ببینم تان

مریم و سعید جمعه 31 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:59 ب.ظ http://saghf.blogsky.com

تو مگو ما را بر آن شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
و همچنین
هزار نقش بر آورد زمانه و نبود یکى
چنان که در آیینه ضمیر ماست
حرف دیگه ای ندارم جز عرض دوستی.

دومان سولدوزی شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:41 ق.ظ http://www.duman.blogfa.com

سلام
به همین خاطر بهشت ارزانی شماست ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد