تو دانشکده ما همه سخت مشغول پژوهش اند.کسی فرصت سر خاراندن نداره.ممکنه کسی به سوآلاتت پاسخی ندهد.همه ترجمه میکنند گزارش مینویسند ارسال میکنند . فرصتی نیست به چیزی فکر کرد.اینکه کسانی هم هستند که نمیتوانند تحمل بعضی چیزا را کنند به کسی ربطی نداره.همه معتقدند باید بجنبی تا حذف نشی.و اینکه کسی یا کسانی حذف شده اند و فریاد وا مصیبتا سر داده همه بی اعتنا از کنارش میگذرند.یه جورایی احساس میکنم سختم است.یه جورایی احساس میکنم سردم هست.تنهام.زبانم را نمیفهمند سلامم را.....وای از آفت هایی که ....
من سردم است و انگار هیچ گاه گرم نخواهم شد .
dorod bar shoma doste aziz:waghean shoma dark mikonam hagh bashomast
be omide rozhaye roshantar az shoma dawat mikonam be webloge man ham sar bezanid wa nazare khodra bedahid
sepazgozaram