نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

الان مدت سه و نیم سال میشه که تو اینترنت می نویسم.قبل از اون همه میگفتن خیلی ساده ای.صداقت داشتن تو دنیایی که دشمن ها در کمین اند منجر به شکست ات می شود.و من دلم نمیخواست زندگیم راز باشه و اونو رو شونه های نحیفم حمل کنم.دلم نمی خواست از آدمای دور و برم بترسم و اونا را دشمن تلقی کنم.طاقت نداشتم تنها باشم و تنهایی را تحمل کنم.هر کسی با هام دوست می شد پس از مدتی از این اخلاقم ابراز انزجار می کرد و می رفت.می گفتند دوست نادانیه ترجیح میدیم به جاش یه دشمن دانا داشته باشیم.ولی تا همین امروز که منو می بینن میگن یاد اون روزا که با هم دوست بودیم.همسرم بیشتر از هر کسی از صداقت بدش میاد میگه بگو حماقت.پسرام هم تهدید میکردند اگر به بهانه راست گویی هر راست را بگویی که نشاید نه ما نه تو.اما خودم را نجات دادم و خلاص کردم.راست میگفتن حماقت بود تهدید بود شکست بود عقب ماندگی در بر داشت.ولی
 ترسیدن ما خود همه از بیم بلا بود اکنون زچه ترسیم که در عین بلاییم؟
گویا راهی سفر مشهد خواهم بود.
حالا میفهمم در میان گذاشتن ناراحتی هام با شما ها باعث شد دعا کنید و سفر ......
حالا دعا کنید سفر بی خطری باشه
بعد هم پشیمان نشم از اینکه
سوم هم اینکه سفر خوب و خوش و پر باری باشه
چهارم هم دعاهایی که اونجا می کنم مستجاب بشه
پنجم هم مطلع الخیری باشه برای سفر های بعدی
برام خیلی سخت بوده تا حالا که سفری برم که.............................
همیشه به یاد شما هایی هستم که مراقبم بوده اید و محبتم کرده اید و دلداریم داده اید
شما نادیده هایی که دلسوز تر از هر دیده........................
شما هایی که دوستی های تان بی منت است
شما هایی که از درک بالا برخوردارید
شما هایی که امکان دسترسی به این جا را دارید و نیت خیرتان باعث میشه..........
واقعا کاش آنها که از دیدار روی شما بی نصیبند این جور جاها را بیابند
دعای خیر من به شما :حضورتان برای کمک به دوستان تان مستدام باد
نظرات 2 + ارسال نظر
ريرا چهارشنبه 27 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:54 ق.ظ http://ryra.blogsky.com

سلام...تا که ديدم راهی سفر هستيد ...آن هم چه سفری..دلم پر زد ...شما را به خدا ..التماس دعا.

جاوید چهارشنبه 27 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 03:39 ب.ظ http://jaylondoner.blogspot.com/

دوست عزیم
من که هیچ اعتقادی به خدا و قران و ...ندارم فقط میتونم برات سفر خوشی آرزوکنم ..راستی می بینی که چقدر لحنت حالت التماس داره ؟ به کی ؟ به چی ؟ به کدوم خدا ؟؟؟ همونکه فقط هر وقت دلش بخواد به بعضی ها نیم نگاهی میاندازه ؟ و همونی که محتاجه که هر روز به درگاهش دعا کنی و بهش التماس کنی تا شاید اونهم بدونه که هست !!!
نه من با علم ومنطق سر و کر دارم ... نمی تونم اینقدر ساده و خرافاتی باشم ووو
رضوان جان وقتی برگشتی باهم گپ میزنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد