نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

یک امروز

بسم الله الرحمن الرحیم
هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمن الرحیم
چه تقارن قشنگی!روز شهادت حضرت زهرای مرضیه و روزی که من این دعا را میخوانم.
امروز رقیق شده ام.اجازه یافته ام با خودم خلوت کنم.در خلوت خودم قطراتی اشک هم ریخته ام.به آشنایانی که این روزها باهاشون دمخور بودم دعا کرده ام.اذان ظهر و سکوت و آرامش خانه برایم فرصت دعا را فراهم کرد.امروز از گلایه ها خبری نبود از غر و لند از نق نق شنیدن و از ایراد گرفتن ها آزاد بودم.امروز برایخودم آزادانه در خانه پرسه زدم به گلهام آب دادم برای کلاغ های ناشناس رو پشت بام آشغال گوشت گذاشتم.لباس های بچه ها را شستم.قفسه ها را منظم کردم.کتابا را تو قفسه ها چیدم و آرام و مطمئن دعا کردم.امروز به از دست رفتن زمان افسوس نخوردم و برای تهیه ناهر مضطرب نشدم.امروز با پسرک کوچکم مطالب اطلاعات عمومی کوچکترین ها بزرگترین (ترین های جهان)را خواندیم و با هم چشامون را گرد و قلمبه کردیم.امروز به خودم بخشیدم و از خودم گذشت کردم.امروز عجب و غرور را کنار گذاشتم و صفحات وبلاگ دختر کوچولو های تازه از کنکور خلاص شده را خوندم.امروز قضاوت های اخلاقی را کنار گذاشتم و نوشته هایی را که ممکن بود یه روز اوراق ضاله بدونم خوندم.امروز وقتی همسرم آمد به پیشبازش رفتم و به روش لبخند زدم.امروز با بچه هام نشستم فیلم دیدم و براشون میوه آوردم با دستای خودم دهن شون گذاشتم.امروز حین دیدن فیلم اشک ریختم.امروز برای نجات کسانی که بهم التماس دعا گفتند و یا میدونم در رنجند و نگفتند دعا کردم.اگر خدا قبولم داشت.و صدامو می شنید خوب بود.گرچه نومید نیستم ولیکن نمی خوام امید الکی هم داشته باشم.امروز بدون محاسبه اینکه در موردم چه قضاوتی خواهد شد نوشتم .امروز با ترس از قضاوت دیگران خودم را رویارو کردم تا هر آنچه میخواهد بشود بشود (مرگ یکبار شیون یک بار) 
امروز فرزندانم را وقتی در خواب بودند  تماشا کردم و از اینکه راحت خوابیده اند خدا را سپاس گفتم.همیشه برایم این چنین روز ها تکرار نمی شود.پیش می آید روز هایی که از شدت نفرت وبلاگ ها را بخوانم و ..............احساس انزجار کنم.هست روز هایی که...................و هست روز هایی که................
خدایا به من قدرت دوست داشتن بندگانت را عطا کن.
نظرات 5 + ارسال نظر
پروشات چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 06:30 ب.ظ http://shaghayegh2000.blogsky.com

وبلاگ زیبایی دارید ... پاینده باشید .

ممنون از لطف شما

مورچه خورتی چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:37 ب.ظ

؛؛.پیش می آید روز هایی که از شدت نفرت وبلاگ ها را بخوانم و ..............احساس انزجار کنم.هست روز هایی که...................و هست روز هایی که................
خدایا به من قدرت دوست داشتن بندگانت را عطا کن.؛؛
ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ--ــ
چرا (نفرت؟) مگه خدای ناخواسته محتاج روانکاوی شده ای؟
تعصب را از خودت دور کن تا علاقه و دوستی جای نفرت را در وجودت بگیرد۰
و اما یک سئوال اعتقادی
ممکنه بگی ازکی فهمیدی که دخت پیامبر(شهید) شده است؟۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰/

آهان منظورتان اینست که با سند و مدرک صحبت کنم؟

دنیا پنج‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 09:06 ق.ظ

سلام. خوشا به حال شما که یک روز ارامش کامل تجربه کردید. کاش واسه من هم دعا کنید!

می فهمم.آرامش گمشده ماست.امیدوارم بتوانید احساس آرامش داشته باشید

مورچه خورتی جمعه 2 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:54 ب.ظ

سئوال؟
این ارادت تو به خاندان رسالت چقدر برحسب عادت و آموزش هست؟ و چقدر خودت بی آنکه(نرخ روز) حسابش کنی باور کرده ای؟ حاشیه نرو و واهمه بخودت راه نده و لجبازی نکن و اصفهونی بازی در نیار و درست و قانع کننده جواب بده۰
مواظب باش اقلا سر خودتو (این دفه)کلاه نزاری!۰

من شخصا به خاندان اردات قلبی دارم.ولی سعی میکنم پنهان کنم.چون نون به نرخ روز خوردن تو اینترنت ایجاب میکنه دم بر نیارم مبادا....
به علاوه از اینکه همه اینجوری شده اند که یکی به میخ می زنند یکی به نعل فکر میکنم عرض ارادت لوث شده عزیزم.
ای کاش می شد قدم به قدم در راه علی (ع)قدم بگذارم.تا حالا که با مشکل مواجه بوده ام.شما چی مورچه خورتی همشری محترم؟

مورچه خورتی! یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:35 ق.ظ

شما قاچ زینو بگیر- اسب سواری پیشکشت!۰
اگر علی را مرد خدا و جوانمرد و مولای فرو ماندگان و.......و..... می شناسی باید اولین قدمی که بر میداری ازاین جماعت دو رو و مزور و ریا کار و ضد مردمی و عوام پرور و فرصت طلب و بی سواد و جاهل و خدا نشناس دوری کنی و در نوشته هایت به واقعیت ها و نه به خرافه ها- بپردازی۰
مگر نشینده ای که می گفتند؛؛ از علی آموز اخلاص عمل؛؛ و امروز زیر نام او خلاف عمل می کنن۰
دو دو تا/ چهار تا!!

پس شما هم متوجه هستی که زیر نام او خلاف میکنند هان؟او که کندن خلخال از پای زن یهودیه آتشش می زد او که به طرفداری از زنی که همسرش او را از خانه بیرون کرده بود شمشیر از نیام بر کشید تا مرد بی ادب را مجازات کند او که بیوه زنان را .......و او که حتی عایشه را با اکرام به مدینه باز گرداند......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد