نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

ترحم

هیچ برای شما پیش اومده کسی دوست تان داشته باشد و شما متحیر شوید که چه چیز جالب توجهی در شما بوده که نظرش را جلب کرده؟
اونوقت وقتی چشماتون از تعجب راست وایستاد چقدر طول میکشه به خود بیایید؟
اصولا آدم با کسانی که فکر میکنند ..............چه نوع رفتاری داشته باشه؟شما فکر میکنید این دوست داشتن های آدما که خود فرد متوجه .....است را چطور می شود درمان کرد.
وقتی بچه کوچولویی بودم متوجه می شدم یه کلام حرف من باعث شلیک خنده بزرگترا میشه.چشام راست وا می ایستاد و عکس العملم رنجیدن بود.با وجود یکه سن کمی داشتم مورد بحث بزرگترا قرار می گرفتم که دایی جانش را خیلی دوست داره و اونو نبینه بغض میکنه گلوش درد میگیره.بعد ها متوجه شدم خواسته اند بگویند خلاف رسم جوان مردی است این بچه داییش را تا سر حد جان دوست داشته باشه و دایی بهش سر نزنه.(چون آمدن برادی به خانه خواهرش باعث سر بلندی خواهر نزد همسرش میشه)از اینکه وجه المصالحه قرار می گرفتم سخت در رنج بودم.بعد ها شنیدم که میگن این شخص (یعنی من)عاشق پسر ......اش هست و پسر ....اش به عشقش بی اعتناست که متعجب بودم اونا چه خبر از دل من دارند که دیدم آهان پسر ......ام از مادرش یک زمین در بهترین نقطه شهر ارث برده و میخوان با مستمسک قرار دادن عشق و عاشقی به اون زمین دست یابند.ای لعنت به این همه دنیا خواهی تان و سو ء استفاده از من و عواطف انسانیم.من غلط میکردم عاشق کسی باشم که از ویژگی های مطلوب فقط یک زمین بکر برای ساختمان دارد و بس.حالا دیگه می فرمایند نگران فرزندش است و فرزندش بهتر است فکر تحصیلات خارج از کشور را از سر به در کند چون ممکنست مادرش بمیرد.
یا برادرانش باید ملاحظه اش را بکنند چون دل نازک است و مرگ دو تا خواهر انیس و مونس صبر هایش را از دست داده.
یا دلشکسته است هر چه می گوید قبول کنید مبادا آه بکشد.بابا من چطور به شما اطرافیان نازنینم حالی کنم من آرزو دارم در بوته آزمایش قرار گیرم و شدیدترین سنگ و باران بر سرم ببارد تا  از بوته امتحان سر بلند بیرون آیم .اینقدر شرایط مرا مصنوعی نکنید؟.
حالا می فهمم یه نابینا یا معلول چه رنجی می برد که اطرافیان با ترحم هایشان نمی گذارند به روال طبیعی و عادی زندگی کند.
نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 06:33 ب.ظ


درود بر شما دوست گرامی

من نوید هستم و از وبلاگ نیک کار مزاحمتون میشم

وبلاگ خیلی خوب . پر محتوا . و زیبایی رو فراهم آوردید که باید بگم

به قول بچه ها گفتنی دمتون گرم

لطفا" بر من هم منت نهاده و به تارنمای این بنده حقیر هم نیم نگاهی بیندازید

نظری بدهید و ... ( وای چقدر پر حرفی کردم )

ببخشید سرتون رو درد آوردم .... منتظرم .... خدانگهدار





[ حذف نظر | پاسخ به این نظر ]


نوید نیک کار
http://nikkar.blogsky.com

81.12.96.83
سه شنبه 30 تیر 1383
11:35am



مسعود دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 03:37 ب.ظ

چرا ترحم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد