نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

مرگ مادر

از خواب نیمروزی بیدار شدم.احساس جالبی داشتم.قبل از اینکه خوابم ببره دراز کشیدم و آهسته آهسته استغفار گفتم تا اینکه خواب مرا در ربود و بعد از یه پینکی بیدار شدم احساس کردم دیگه هیچی خسته نیستم و ساعت شده چهار.پسرم را دیدم که او هم در چند قدمی من دراز کشیده و خوابش برده و پسر دیگرم داشت با کامپیوتر بازی رایانه ایی می کرد.یادم اومد این بچه ها چقدر مامانا را دوست دارند و بیچاره محسن که دیگه مادر نداره.و چقدر رضا دوستش واسه اش ناراحته و کلماتی برای تسلیت دادن به او نمی یابد .انگاری ناراحته که خودش مادر داره و محسن دیگه مادری نداره که....رضا خیلی رقیق و مهربونه. سن کمی نداره ولی عین بچه ها قلب صافی داره.(یا لا اقل من اینجوری فکر می کنم). همش اصرار داره از چهره خودش یه دیو بسازه . انگار از اینکه دیگران بهش اعتماد کنند و لیاقتش را نداشته باشه وحشت داره.(شاید چون نمی خواد دست و پاش بسته بشه).خودش مادرش را خیلی دوست داره و دلش می خواد به نحوی از انحا  زحمات مادرش را جبران کنه .گاهی فکر می کنم به خاطر آنکه آخرین بچه خونواده شونه خیلی اذیت میشه . ولی اینو به روی مبارک  نمیاره و از آنجا که از عصبانی شدن های گاه و بیگاه خودش خجالت میکشه سعی داره به همه تفهیم کنه که همچین آدم خوب و جالبی هم نیس و صداش هم زشته و اصلا مث دیو میمونه.من تو فکر محسن دوستش بودم که داره مراسم عزاداری مادرش را برگذار میکنه. نمیدونم محسن چند ساله است ولی مث اینکه آخرین بچه است.ولی آیا واقعا انصافه آدم مادری را که این همه دوستش داره از دست بدهد؟
پسرا ممکنه یه چند صباحی از مادراشون روی گردان بشن ولی خیلی زود به اونا بر می گردن و بیشتر از قبل دوستشون دارند.شاید بعضی از عروس خانوما زیاد خوش شون نیاد و پیغام بدهند(داد معشوقه به عاشق پیغام که کند مادر تو با من جنگ) اگه می خواهی مطمئن باشم دوستم داری باید قلب مادرت را برام هدیه بیاری ولیکن اگر این..........
 خیلی سخته تحمل مرگ مادر.از اون واقعیت های تلخ که تصورش هم آدمو دیوونه می کنه.می خوام به محسن بگم مادرت شادی و خوشحالی تو را میخواد پس  از خودت مراقبت کن و مواظب باش توهم  اینکه وفاداری حکم میکنه احساس گناه کنم و ......سراغت نیاد .همه مادرا آرزو دارند قبل از فرزندان شون مرگ را ملاقات کنند .و اگر قرار بشه بین مرگ خود و فرزند یکی را انتخاب کنند مرگ خود را ترجیح می دهند و بهترین سوگواری برای مادرتان رعایت ادب است و بس.اگر در عزای مادر و پدر با صدای بلند گریه کنیم بر ما باکی نیست و این همه برای احترام به او نزد مردم است .تا مادران زنده بدانند برای فرزندان نوعی خود عزیزند.
دعای مادر حتی پس از مرگش نیز بدرقه راه فرزند است.مرگ پایان نیست.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد