نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

لاشخورها آمدند

سلام
سبویی بشکند ماستی بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان
چه مناظری که آدم را متاثر می کند!! هنوز کفن طرف خشک نشده کرکس ها آمده اند که خانه ایی داریم سه طبقه در فلان نقطه شهر با محل تجاری خانه تان عوض می کنیم .باغ پدر بزرگ را با فلان زمین تجاری عوض می کنیم .وای خدای من.حالا میتونم هق هق گریه کنم.حالا برام آسون شد زار بزنم.تحمل دیدن این صحنه ها را ندارم.حالا میتونم آرزوی مرگ کنم.عن قریب برای مادر بزرگ زیبا هم خواستگارانی پیدا خواهند شد ........خدای من تو به این مخلوقاتت میگی آدم؟
نظرات 6 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:25 ق.ظ http://farahan.blogsky.com

سلام ، ممنون که سر زدی ... یک سوالی از شما پرسیده بودم ، جوابی ندادید !!!

حسین سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:48 ب.ظ http://farahan.blogsky.com

سلام ...ادبیات فارسی ........

لبو فروش پیر سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:40 ب.ظ http://hhabib.persianblog.com

غصه نخور .. رسم زمونه همونه ...

مجید سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:27 ب.ظ http://all4love.persianblog.com

ببخشید که چند وقته که بهت سر نزدم. آخه من کوچ کردم به این آدرس جدید. تو چی؟ بهم سر می زنی که؟!

جوتی سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:22 ب.ظ

اونهام باید زندگی کنند. چرا فکر میکنی کارشون ایراد داره؟

صبا چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:40 ق.ظ http://antimemory.blogsky.com

سلام
وا ی ی ی ی بر این دنیای بی وفا!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد