نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

تعصبات کور

در اولین فرصتی که پیدا  کنم تصمیم دارم راجع به تعصبات کور بنویسم.امروز مجله پزشکی قانونی چندین سال پیش را میخوندم که مطلبی راجع به خودکشی دختری جوان نوشته بود.
دختری که به خاطر عیبی مادرزاد(نمیخوام بیشتر باز کنم)مورد تهمت خانواده قرار میگیرد و در عنفوان جوانی تنها راهی را که پیش پای خود می بیند اقدام به خودکشی با سم نباتی است.
به یاد روزی افتادم که در بیمارستان دختری جوان که در دوران عقد به سر می برد و بزودی مراسم جشن عروسی اش در راه  بود به علت موتیسم(گنگی انتخابی)بستری بود.پس از مدتها که زبان به سخن گشود به روان شناس خود علت خود داری کردن از صحبت را گفته بود خانم روان شناس از من که با تجربه تر  بودم کمک خواست و من و او توانستیم به نگرانی اش پایان دهیم.ولی چه بسیار مواردی که از دید من و شما دور می ماند.
می خواهم بگویم گرچه حق می دهم که والدین برای فرزندشان دل نگران باشند ولی آیا میتوان برای دفاع از آبرو تنها به دلیل جهالت دختری را به سمت و سوی خودکشی سوق داد؟
به کدامین گناه؟به یاد زنده به گور شدن دختران افتادم.دختری که با دستان نوازشگرش عرق از پیشانی پدر میگیرد چگونه باید برای مصون ماندن آبروی پدر به قعر گور منزل کندوباز باید شاهد باشیم که دختران را مایه ننگ بدانند و با دستان خود گره کفن شان را سفت کنند؟همه راه ها را به سوی دختران بسته ایم.مانده ام چگونه زندگی می کنند.فرار نکن.از خودت دفاع نکن.هر چه گفتیم یگو درسته.سرت را هم بالا نکن.برو خدا را شکر کن که در عهدی زندگی نمی کنی که دختران زنده به گور می شدند.دختر برای خانواده  رحمت است .همانند قطرات  پر مهر باران که گاه باریدن صورت را نوازش میدهد.جواب  رحمت را چه میدهیم؟ تولد دختران یعنی قرین لطف پروردگار شدن خانواده ها