نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

سخن

« سخن » ، وسیله وابزاری است که انسان ها را به یکدیگر مرتبط نموده وافکار درونی خود را به هم منتقل میکنند . این سخن گاهی موجب آرامش یکدیگر وکسب محبت نسبت به هم  می شود ، گاهی هم به تعبیر علی (ع) تیری به سوی مقابل می باشد واورا زخمی می کند.

علی (ع) :رُبِّ کَلَامٍ‏ کَلَّامٌ‏.  «بسا سخنی که بسیار زخم زننده است».
در روابط زناشویی ، نوع سخن گفتن و به چه لحنی گفته شود ، در تحکیم زندگی، بسیار مۆثر است. زن ومرد می بایست با توجه به ویژگی های جنسیتی در صحبت کردن با همسر خود دقت نماید.



ویژگی های « مرد » که هر زنی می بایست در صحبت کردن با شوهر خودش رعایت نماید عبارت است از:

1 ـ مرد دوست دارد مورد تأیید قرار بگیرد

هر گونه سخنی که « مرد » احساس کند این نیازش خدشه دار شده است ، او را عصبانی کرده و واکنش نشان می دهد . به طور مثال اگر شوهرتان در مورد مطلبی صحبت می گوید ، شما با مطلب او مخالف هستی و می خواهی مطلب او را تصحیح کنید ؛ اگر مستقیم گفتید « این مطلب نادرست واشتباه است » او جبهه می گیرد وبا عصبانیت از مطلب خودش دفاع می کند ( حتی اگر حق باشما باشد ) . در این وضیعت،بین شما وشوهرتان ایجاد تشنج شده و گاهی اوقات به نزاع های بزرگی منجر می شود!

اگر همین مطلب درست خودرا با توجه به نیاز روانی فوق « مرد»  بدین گونه بیان می کردید هیچ گونه ناراحتی به وجود نمی آمد واز شما هم راضی وخوشحال می شد.

« عزیزم ، خوشحالم که این مطلب را از شما می شنوم و من مطمئنم که در این مسئله حتماً موفق خواهی بود ؛ ولی آیا در باره فلان مسئله این موضوع فکر کرده اید ؟ ( به وسیله طرح سۆال ، مطلبی که فکر می کنید شوهرتان غافل شده بیان می کنید ) . منتظر پاسخ ایشان می مانید ؛ شاید هم دلیل قانع کننده ای برای اثبات صحت مطلبش داشته باشد.

از این رو به جای جمله « نه ! این هیچ درست نیست وکاملاً اشتباه است !! » خوب است بگویید:

خیلی عالی است وخوشحالم ولی عزیزم آیا با فلان مطلب ( ایرادی که به ذهن شماست بیان نمایید ) دقت کرده ای ؟ ممکن است برای من توضیح بیشتر دهید؟

2 ـ مرد نیاز به ریاست ومدیریت در خانواده را دارد

اگر شما دائم به شوهرتان دستور بدهید وبرای او برنامه بچینید ، یا آن که قبل از این که به شوهرتان بگویید اورا در برابر عمل انجام شده قرار بدهید ، منتظر عکس العمل او باشید . زیرا او احساس می کند که « مدیریت » او خدشه دار شده است وتبدیل به موجودی بی خاصیت شده است !! شاید شما چنین منظوری نداشته باشید ولی « مرد » چنین برداشتی خواهد داشت !

بنابراین خوب است درمواردی که می خواهید برنامه ای به شوهرتان بگویید به شکل پیشنهاد به او بگویید ومنتظر تصمیم گیری اوباشید مثلاً به جا ی جمله « امروز به فلان جابرویم » بگوییم « عزیزم به نظر شما صلاح می دانید( وقت دارید ) امروز به فلان جا برای فلان کار برویم ؟ نظر شما چیست؟

با این ادبیات صحبت کردند حداقل 90% پیشنهادات شما را می پذیرد ؛ در حالی جملاتی که در حالت دستوری بیان می کنید ، به احتمال زیاد شوهرتان مخالفت می کند.


خدای متعال نیز در قرآن با تأکید به این که بندگانش با دیگران به نحو احسن سخن بگویند والاّ شیطان بین آنها نزاع ودعوا راه می اندازد:

وَ قُل لِّعِبَادِى یَقُولُواْ الَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ  إِنَّ الشَّیْطَنَ یَنزَغُ بَیْنهَُمْ  إِنَّ الشَّیْطَنَ کاَنَ لِلْانسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا
به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنهانزاع و دعوا می اندازد ؛همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است! (سوره اسرا آیه 53).

در مقاله بعدی انشاالله در مورد سخن گفتن آقایون به همسرشان گفتگو خواهد شد . مردان با « همسران » خودبا توجه به تفاوت جنسیتی چگونه سخن بگویند که موجب جلب « همسرشان » شود

خشم و پرخاشگری

یکی از دلایل عمده ای که باعث پرخاشگری و گاها حتی فراتر رفته و تبدیل به شکستن هنجار ها و بزهکاری می گردد سرزنش و نکوهش های بسیار والدین در دوران کودکی و نوجوانی می باشد  سرزنش هایی که در انتها باعث از بین رفتن اعتماد بنفس کودکان نسبت به عملکرد خود می گردد و بهمین منظور دائم تلاش می کنند تا بجای برآورد و بیان خواسته های خود به خواسته های دیگران توجه کنند چون آموخته اند که عملکرد ایشان اغلب مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفته و ناگزیر برای بدست آوردن نوازش از جانب والدین و نزدیکان خود می بایست اینگونه عمل کنند

متاسفانه این عملکرد والدین در بسیاری مواقع با شکست روبرو می گردد زیرا هنگا میکه کودک کاری مورد انتظار را انجام می دهند، ولی نوازش دریافت نمی کند احساس می کند که به او خیانت شده است. بهمین دلیل بعدها او دچار مشکل شده و راه حل را در گرفتن انتقام با شکستن هنجارها و یا پرخاشگر می گردد. در اینجا نمونه هایی از این موضوع در زیر ارائه شده است

 

اولین گام به منظور اداره و کنترل خشم این است که باور کنید می‌توانید این کار را انجام دهید.

با اینکه همه ما خشم را در زندگی روزمره خود داریم، ولی سعی می‌کنیم آن را با شیوه‌ای سازنده ابراز کنیم. 1_برخی افراد تا زمانی که فشار ناکامی و خشم درونی ، زندگی روزانه آنان را طاقت فرسا نکرده است، خشم را در خود نگه می‌دارند. 2_ برخی دیگر ظاهرا در عصبی شدن ، فریاد کشیدن ، زدن و پرتاب کردن و در کل رفتارهایی که قلبها را می‌شکند، به اموال آسیب می‌رساند و گاهی بدتر از این اعمال ، متخصص و خبره هستند.

کدام؟

 کنترل یا حذف پرخاشگری؟

 خشم مخرب از لحاظ فردی و اجتماعی به ما آسیب می‌زند. اداره و کنترل خشم لزوما به معنی ابراز کمتر خشم نیست،

 بلکه

به معنی فراگیری شیوه‌ای از ابراز خشم است که برای ما و کسانی که پیرامون ما هستند، مفید باشد.

هرچند ممکن است تصور ابراز خشم به شیوه‌ای سازنده ، تازه و غریب به نظر رسد، ولی باید گفت که چنین امری ممکن است.

 

برای مثال :

، برخی افراد وقتی درباره خشم خود می‌نویسند، یا آن را نقاشی می‌کنند، با دوستان و یا اعضای خانواده صحبت می‌کنند، قدم می‌زنند، ورزش می‌کنند و یا آمیزه‌ای از این رفتارها و سایر فعالیتها را انجام می‌دهند، به آرامش دست می‌یابند.

 تشخیص خشم نخست نشانه‌های اولیه و هشدار دهنده خشم بروز می‌کند.

بیشتر ما انسانها از نشانه‌ها و سرنخ‌های موقعیتی ، بدنی و شناختی که بر پاسخهای خشم ما مقدم هستند، ناآگاه هستیم.

 آگاهی از این نشانه‌ها گامی بسیار اساسی در اداره خشم می‌باشد، زیرا این آگاهی خواهد توانست قبل از آنکه کنترل خشم دشوار شود، وقت زیادی را برای مداخله در اختیار ما قرار دهد.

کنترل اولیه پرخاشگری

برای کنترل اولیه توجه زیادی به حالات زیر بکنید:

1_موقعیت‌هایی ( افراد و مکانهایی ) که شما را خشمگین می‌کنند.

2_تغییرات بدنی که قبل و در حین خشم شما رخ می‌دهند. (برای مثال ، افزایش ضربان قلب ، احساس فشار در سر ، احساس داغ شدن ، مشت شدن دستها ، دندان به هم فشردن ، احساس گرفتگی و سفتی عضله در ناحیه شکم ، سینه و غیره.)

 نشانه‌های شناختی یعنی افکاری که شما درباره گذشته ، حال و آینده دارید و قبل از احساسات خشم و ناکامی پیدا می‌شود.

 داشتن فهرستی از این نشانه‌ها در مدیریت خشم بسیار مفید است.

یک نفر ممکن است قبل از خشمگین شدن فکر کند که دیگران به او و حرفهایش توجهی نمی‌کنند.

 دیگری فکر کند، دیگران قصد توهین یا بی‌توجهی عمدی را دارند و پدری فکر کند که آینده فرزند او با این کارهایش تباه خواهد شد.

همین شناسایی علائم هشدار دهنده

، موجب کاهش شدت ، مدت و یا فراوانی خشم شما می‌شود.

 

1.   مهار خشم با وقفه اندازی :

 

حال که شما نشانه‌ها و سرنخهای خشم خود را شناخته‌اید، هرگاه متوجه این علائم شدید، مکثی کنید و نفس عمیقی بکشید. یک وقفه چند ثانیه‌ای و نفس عمیق می‌تواند اثر پایداری بر شما بگذارد.

 خشمی که احساس می‌کنید، آنچه که به خود می‌گویید و آنچه در اثر این خشم انجام خواهید داد، تحت تاثیر این وقفه شما قرار خواهد گرفت.

تغییر اندیشه خشم آمیز : شیوه اندیشه ما با شیوه احساس ما مرتبط است.

برخی اندیشه‌ها ما را مستعد خشم و ناکامی می‌کنند. شیوه‌های رایجی که مردم قبل از بروز خشم آن را بکار می‌گیرند،

 عبارتند از: توقف کردن روی مساله مشکل آفرین ،

 تمرکز روی جنبه‌های منفی

، ناچیز شمردن وجوه مثبت

، انتظار داشتن کمال از خود و دیگران

، نتایج دلخواهی گرفتن

، داشتن نگرش انعطاف ناپذیر و تفکر دو قطبی ( خوب _ بد ، سیاه _ سفید ).

شیوه‌های درمانی که می‌توانند به ما کمک کنند

، عبارتند از:

 از چشم دیگران به موقعیت و مشکل نگریستن ،

 تامل در باب آنچه مایلید انجام دهید،

تامل درباره پیامدهای احتمالی اعمال خود ،

 قبول این نکته که همه خطاپذیرند

 و جستجوی شیوه‌هایی که به کمک آنها می‌توان یک موقعیت مشکل‌زا را به نحو مثبت کنترل و اداره کرد.

ایجاد بینش و آگاهی نسبت به توان کنترل خود

هرگاه متوجه شدید که توانسته‌اید با یک موقعیت برانگیزنده خشم به خوبی مقابله کنید،

 یا خشم خود را به شیوه مناسب ابراز دارید،

 از خود بپرسید چگونه من آن را انجام دادم؟

هر فردی نوعی توان و استعداد برای کنترل خشم دارد.

توان شما چگونه است؟

 روی این مساله بسیار تمرکز و تمرین کنید و آن را تقویت کنید.

 عفو هدیه‌ای است که شما می‌توانید به خود بدهید

. افراد خوب هم می‌توانند تجارب منفی و بد داشته باشند.

 سو استفاده ، بی اعتنایی ، بی توجهی و تنگ نظری ، همه و همه واقعیتهای جهانی هستند که در آن زندگی می‌کنیم.

گاهی اوقات عفو کسانی که موجب درد و رنج ما شده‌اند، غیرقابل تصور است.

هراس ما ممکن است این باشد که گذشت موجب می‌شود، رفتار شخص موجه شمرده شود.

چرا من کسی را عفو کنم که موجب خشم یا رنج شدیدی در من شده است؟

 پاسخ این است که ما دیگران را به خاطر خودمان می‌بخشیم.

وقتی ما کسی را می‌بخشیم، به کنترل او روی چگونگی احساس خود پایان می‌دهیم.

 ما به خودمان شانس یک زندگی تازه را می‌دهیم،

زندگی‌ای که در آن تنفرهای کهنه و مزمن جایی ندارند.

 بنابراین ، عفو هدیه به دیگران نیست،

 بلکه هدیه به خودمان است.

 تنفر وقت و انرژی زیادی می‌گیرد

. وقت و نیرویی که تنفر از شما می‌گیرد، می‌تواند به مردم و فعالیتهایی اختصاص یابد که برای شما شادی و رضایت و برای آنها خدمت و محبت به دنبال دارد.

 انتخاب عفو برای کنترل خشم به تدریج حاصل می‌شود.

 شما نباید مادامی که احساس آمادگی در این زمینه نکرده‌اید، آن را انتخاب کنید.

اگر موارد کوچک را عفو کنید، به تدریج یاد خواهید گرفت که چگونه خطاهای بزرگ دیگران را عفو کنید.

 راجع به عفو بزرگان دینی و اجتماعی فکر و تحقیق کنید و از آنها پیروی نمایید.

 خودتان را بیان کنید. پس از آنکه خشم خود را وارسی کردید و احساس نمودید که خشم شما موجه است

، درباره نوع رفتاری که می‌خواهید انجام دهید فکر کنید،

 صبر کنید و بعد تصمیمی عقلانی بگیرید.

 وقتی خشم شما موجه است، صادقانه مشخص کنید که چه احساسی دارید.

 احساس کینه ، عصبانیت ، نفرت ، انتقام ، لذت یا چیز دیگری. هرچه خود و احساس خود را بیشتر بشناسید، بهتر عمل خواهید کرد.

انتخابهای سالم برای پیشگیری از خشم

خشم فرصت طلب است و در بدنی که خسته ، فرسوده و بیمار است به آسانی جان می‌گیرد. در نتیجه به منظور اداره و کنترل خشم به خواب منظم ، غذای خوب ، لذت از اوقات فراغت ، تفریح و عبادت و معنویت نیاز دارید.

 روان درمانی پرخاشگری

اگر کنترل خشم مشکل جدی شماست و با این آموزشها بهبودی نداشتید، ممکن است افسردگی و اضطراب و وسواس زیربنای آن باشد. انتخاب مناسب و مفید در چنین مواردی مشاوره با روانپزشک ، روان شناس یا پزشک است.

اربعین حسین


  غرق تلاطم شده بحر محیط
یک سره درد است بساط بَسیط
شد چهلم روز عزای حسین
جان جهان باد فدای حسین
اربعین حسینی تسلیت باد.

  بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد
اربعین حسینی تسلیت باد.

  دوستان با من و دل ناله و فریاد کنید
آه را با نفس از حبس دل آزاد کنید
اربعین آمده تا از شهدا یاد کنید
گریه بر زخم تن حضرت سجاد کنید
اربعین حسینی تسلیت باد.

  کربلایت بار دیگر منزل زینب شده
در عزای اربعینت جان او بر لب شده
او که شمع محفل شمس و قمر، وان غنچه بود
بعد از این پروانه ی هجده گل و کوکب شده
اربعین حسینی تسلیت باد.

  اربعین است اربعین کربلاست
هر طرف غوغایی از غم ها به پاست
گویی از آن خیمه های نیم سوز
خود صدای العطش آید هنوز
اربعین حسینی تسلیت باد.

  دل ما در پی آن کاروان است
که از کرب و بلا، با غم روان است
چه زنجیری به دست و بازوان است
که گریان دیده روح الامین است
به یاد کربلا دل ها غمین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است
اربعین حسینی تسلیت باد.

  دلا کوی حسین عرش زمین است
مطاف و کعبه دل ها همین است
اگر خیل شهیدان حلقه باشند
حسین بن علی، آن را نگین است
اربعین حسینی تسلیت باد.

  بلبلان آمده گل ها همه پرپر گشتند
حرم الله دوباره به حرم برگشتند
زائر پیکر صد پارة بی سر گشتند
همگی دور مزار علی اکبر گشتند
اربعین حسینی تسلیت باد.

  گوش کن بانگ جرس از دل صحرا آید
ناله ای سخت جگر سوز و غم افزا آید
پیشباز اسرا دختر زهرا آید
به گمانم ز سفر زینب کبرا آید
اربعین حسینی تسلیت باد.

  سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
اربعین حسینی تسلیت باد

  جابر این جا حرم محترم خون خداست
هر طرف سیر کنی جلوة مصباح هداست
غسل از خون جگر کن که مزار شهداست
سر و دست است که از پیکر صد پاره جداست
اربعین حسینی تسلیت باد.

  آیینه شدی تا که خدا در تو درخشید
خورشیدترین حادثه ها در تو درخشید
بر دوست همان روز که با حنجره ی خون
گفتی تو «بلی» کرب و بلا در تو درخشید
اربعین حسینی تسلیت باد.

  جابرا اشک فشان ناله بزن زمزمه کن
گریه با فاطمه از داغ بنی فاطمه کن
در حریم پسر فاطمه یاد از همه کن
روی از گوشة گودال سوی علقمه کن
اربعین حسینی تسلیت باد.

  چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام
خیز، ای لب تشنه از بهر تو آب آورده ام
گر بپرسی داغ تو با سینه خواهر چه کرد
قامت خم گشته یی بهر جواب آورده ام
اربعین حسینی تسلیت باد.

  صد نوا خیزد ز نای نینوایت یا حسین
نغمه های عشق باشد در نوایت یا حسین
می زند آتش به قلب دوستانت دم به دم
داستان جانگداز کربلایت یا حسین
اربعین حسینی تسلیت باد.

  دیده خونبار دارد آسمان کربلا
هست تا در انتظار کاروان کربلا
روز و شب در انتظار مقدمِ آلِ علی ست
تشنه کامی ها به دشتِ بیکران کربلا
اربعین حسینی تسلیت باد.

  تا قیامت نرود نقش تو از لوح ضمیر
حیرتم کشت، بگو این چه معماست حسین
گر چه شد جوهر عشق از قلم عاطفه پاک
رقم مِهر تو بر صفحه دل هاست حسین
اربعین حسینی تسلیت باد.

  تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم
چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم
مسافر از برای یار سوغات آورد اما
من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم
اربعین حسینی تسلیت باد.

  باز در جان جهان یکسره غوغاست حسین
این چه شوری ست که از یاد تو برپاست حسین
این چه رازی ست که صد شعله فرو مرد و هنوز
روشن از داغ تو ظلمت کده ماست حسین
اربعین حسینی تسلیت باد.

  بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند
که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد
اربعین حسینی تسلیت باد.

  اربعین آمد و اشگم ز بصر می آید   
گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست   
کز اسیران ره شام خبر می آید
اربعین حسینی برشما تسلیت باد

  اربعین از نینوای خون بگو   
اربعین از اعتلای خون بگو
هان بگو از عشق، از معنای دین   
وصف عباس آن مراد مومنین
ما فدای عشق بی آلایش ات   
ما به قربان تمام خواهشت
تو مراد عشق بی پایان شدی   
قبله گاه و معبد پاکان شدی
اربعین حسینی برشما تسلیت باد

  جهان شد از چه رو کانون ماتم   
مگر از نو عزای شاه دین است
حسین آن کو به راه حق پرستی   
چو بابش فرد بی مثل و قرین است
ز هفتاد و دو قربانی که او داد   
ز یزدان در خور صد آفرین است
اربعین حسینی برشما تسلیت باد

  بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد   
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند   
که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید   
به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد
اربعین حسینی برشما تسلیت باد

  من و داغ غمی سنگین چهل روز
چه ها بر من گذشته این چهل روز
چهل روز است هجران من و تو
که هر روزش مرا چندین چهل روز
اربعین حسینی برشما تسلیت باد

 
بسوز ای دل که امروز اربعین است
عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت
سراسر درس، بهر مسلمین است
اربعن حسینی تسلیت باد

 
بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
اربعین است اربعین کربلاست
هر طرف غوغایی از غم ها به پاست

  بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن
جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن
شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن
جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین

  باز عاشوراییان پیدا شدند
باز هم سوداییان شیدا شدند
اربعین غصه های گل کجاست
اربعین ناله بلبل کجاست
اربعین عشق، عباست چه شد
اربعین، فریاد احساست چه شد

  باز دلم خون شد و چشمم گریست
آنکه درین روز چون من نیست کیست؟
باز دگر باره رسید اربعین
جوش زند خون حسین از زمین

حجاب از دید قرائتی

زیبایی فطری انسان
انسان فطرتاً زیبا طلب است. این جزء فطرت انسان است و شیطان هم از همین فطرت استفاده می‌کند. «زَینَ لَهُمُ الشیطانُ أَعْمالَهُم‏» (انفال/48) زیبایی نیاز انسان است. همیشه هم زیبایی عامل نجات نیست. همیشه زیبایی عامل نجات نیست. این هم یک مسأله است. گاهی ممکن است یک کسی زیباتر باشد، دختری خوشگل است زودتر خواستگار برایش می‌آید. دختر زشت یا غیر خوشگل می‌گوید: چطور شد ما را خدا خوشگل نیافرید؟ او برایش خواستگار می‌آید و برای ما نمی‌آید. این در عقیده‌اش گیر می‌کند. حضرت امیر می‌گوید: دختر خانم اگر می‌بینی یک نمره دو نمره شکلت کمتر است، ببین خدا به تو چه کمالی داده است؟ ممکن است خوشگله 62 سال عمر کند و تو 95 سال.

من خودم به درد آخوندی نمی‌خوردم. یک عده هم غصه من را می‌خوردند و می‌گفتند: قرائتی تو در اخلاق که گیر داری، صدا هم که نداری، نمی‌توانی روضه هم بخوانی، پس به چه درد آخوندی می‌خوری؟ و لذا در یک روستا هم که رفتم مرا بیرون کردند. گفتند: تو نمی‌توانی روضه بخوانی. مرا بیرون کردند، یعنی نامه نوشتند به امام جمعه کاشان آیت‌الله یثربی که ما این شیخ را نمی‌خواهیم. روضه می‌خواندم و مردم می‌خندیدند.(خنده حضار).

هرچه روضه می‌خواندم مردم می‌خندیدند. نامه نوشتند بابا این را نمی‌خواهیم. من قرائتی روضه‌خوان ورشکسته هستم. بعد پای تخته سیاه آمدم گل کرد! اگر کسی در کنکور رفوزه می‌شود نگوید: خاک بر سرم! دو سال است پشت کنکور ماندم. برو خیاطی کن ممکن است لباس عروس بدوزی دویست هزار تومان مزدش شود. چه کسی گفته شما حتماً دانشگاه بروی؟ ممکن است کسی در دانشگاه رد شود و در حوزه قبول شود. در حوزه رد شود و در تجارت، و لذا حدیث داریم اگر در یک شغلی شکست خوردید، نگویید: بخت من بد است. شغلت را عوض کن، ممکن است راه افتاد.

زیبا رویان خودشان را حفظ کنند
منتهی اینهایی که زیبا هستند باید خودشان را حفظ کنند. دختران زیبا، دخترهایی که شکل و رو دارند، قرآن می‌گوید که: «اللؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ» (واقعه/23) لؤلؤ، مکنون و پوشیده است، حراج نیست. زیبا هستی «مکنون». می‌گوید: «کَأَنهُن الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ» (الرحمن/58) این زن‌های بهشتی مثل یاقوت و مرجان هستند ولی «لَمْ یطْمِثهُْن إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَ لَا جَان» (الرحمن/56) یعنی زن‌های بهشتی خوشگل هستند. اما هیچ‌کس دست به آنها دراز نکرده است. خوشگلی معنایش حراجی نیست. بعضی از این دخترها تا فکر می‌کنند خوشگل هستند خودشان را حراج می‌گذارند. مفت مرا ببینید. هان! ببینید. بابا قرآن گفته: نگذار تو را ببینند. هرکس می‌خواهد تو را ببیند باید خرجت را بدهد. خانه، ماشین، تلفن، آب، گاز، برق، هرکس نوکر تو شد تو را ببیند. این دختر می‌گوید: مرا مفت ببینید. خودش را حراج کرده است. حیف هستی! اگر لؤلؤ هستی،«اللؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ» اگر یاقوت و مرجان هستی «لَمْ یطْمِثهُْن إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَ لَا جَان».

زیبایی‌های دنیا می‌پرد. و لذا حدیث داریم اگر کسی در ازدواجش به خاطر زیبایی همسر بگیرد یا به خاطر پول، خدا را هردو را از او می‌گیرد. پول و زیبایی می‌پرد. آن زیبایی‌های بهشتی ماندنی است. «وِلْدانٌ مُخَلدُونَ» (واقعه/17) همیشه زیبا هستند. «خالدین» همیشگی است. زیبایی‌های دنیا مثل خاراندن دست است. در خاراندن آدم دستش که می‌خارد یک لحظه حال می‌آید. بعد از یک دقیقه نه اینجا چیزی است نه اینجا. به من گفتند: بیا فلان جا سخنرانی کن، گفتم: نمی‌آیم. گفت: چرا؟ گفتم: خاراندنی است. گفت: یعنی چه؟ گفتم: سخنرانی خاراندنی در یک لحظه طرف که نشسته چنین می‌کند و بعد هم هیچی به هیچی. هیچی به هیچی! سخنرانی خاراندنی و سخنرانی بی‌خاصیت، لحظه‌ای، زیبایی‌های دنیا لحظه‌ای است و لذا قرآن به آن «عرض» گفته است. «عَرَضَ هذَا الدنیا» عَرَض یعنی عارضه. مثل عطر می‌پرد.

زیبایی های شاه عباس
شاه عباس دو تا زیبایی داشت. یکی تاجش، تختش، فرش‌هایش، خانم‌هایش، طلاهایش، اینها زیبایی‌های شاه‌عباس بوده همه پرید. یک زیبایی ماندنی داشت، کاروانسرای شاه عباسی، در جاده کربلا. کاروانسرایش ماند و طلا و خودش رفت. باید مواظب باشیم این زیبایی‌ها مانع آن زیبایی‌های معنوی نشود.

خطر انحراف در نمایان ساختن زیبایی
زیبایی هم بستر انحراف است. قارون با یک تشریفاتی حرکت می‌کرد. یک عده گفتند: «یا لَیتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِی قارُون» (قصص/79) زرق و برق را که دیدند گفتند: کاش ما هم مثل قارون این همه چند تا اسب و نمی‌دانم دنگ و فنگ دارد، زیبایی‌های قارون باعث شد که عقل از مغز مردم پرید، گفتند: کاش ما هم مثل قارون بودیم. یعنی زیبایی ممکن است عامل انحراف باشد. دختران زیبای ما می‌توانند عامل انحراف باشند. پسرهای زیبای ما عامل انحراف می‌توانند باشند. زیبایی می‌تواند عامل توحید هم باشد. قرآن می‌گوید: «نَباتاً حَسَناً» (آل‌عمران/37) «رِزْقاً حَسَنا» (هود/88) «فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ» (غافر/64) زیبایی مثل کلید است. کلید هم می‌تواند در را قفل کند و هم می‌تواند در را باز کند...