نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

من و دلتنگی ؟محاله

یکی از دانشجوهایی که تو بخش با من کار آموزی داشت دختر فوق العاده با انگیزه ایی برای فعالیت های فوق برنامه بود.سمیرا به من شادی می بخشید وبلاگ نویس کلاس شون هم بود دوستانش هم دوستش داشتند در تمام مدت کار آموزی با بیماران وقت میگذراند و از زندگی شون شرح واقع جمع میکرد سمیرا دوست داشت برای تمرین نوشتن کار در بخش روان را آینده شغلی خود قرار دهد به او نگفتم باید مراقبت بیشتر کنی مبادا در گیری عاطفی پیدا کنی و از زندگی خانوادگی باز بمونی.با اون عینک خوشگلش و با دستای ظریفش اثری ماندگار بر من داشت قرار گذاشتیم بعد از اتمام کار آموزی دوستانی وفادار به هم بمانیم ولیکن امروز با گذشت دوازده روز از آخرین ملاقات مان حتی یه دیدار کوتاه هم نداشته ایم .این واقول اومدن ها باعث نومیدی من از دانشجوها میشه. 

این خانوم آرام واقعا وجودش سرشار از آرامشه خدا حفظش کنه

روز پرستار مبارک بادامروز در ایران روز پرستار است.در تالار شهید موحدی دانشگاه علوم پزشکی جشن بزرگی بر پاست.پرستاران دانشگاه علوم پزشکی حضور دارند و... 

من یکی از پرستاران ایران هستم 

پرستاری کردن من محدود به بیمارستان نیست من در همه جا به وظیفه مراقبت خود توجه دارم سعی من بر اینست که همواره هشیار باشم و به بهترین نحو کار مراقبت را انجام دهم.دانشجویانی که ترم هشت پرستاری را میگذرانند در بخش بیماران روانی تحت سرپرستی من کارآموزی دارند و در آنجا بهترین شیوه های مراقبت از بیماران را می آموزند تجربه بیست ساله من در مراقبت از بیماران روانی به رایگان در اختیار دانشجویان قرار می گیرد. 

به همه پرستاران همکار و دانشجویان پرستاری چنین روز را تبریک میگویم و امیدوارم ایران را مهد پرورش دلیران کنیم

روز سه شنبه صبح مسافر ما از راه رسید.مادرم که در گذشته پنجاه ساله ام هیچگاه تنهایم نگذاشته پس از شش ماه غیبت از کنارم،بازگشت.سفرش برای خودش تنوعیست.ولیکن سعی میکرد از رفتن اجتناب کند.به لطف خدا پسرانش از اصرار دست بر نداشتنتند و روز دوم آبان ماه سال گذشته ما را در حسرت دیدار هر روزه قرار داد و رفت.بعد از شش ماه باز گشت و این دفعه برادران من در غیبت او همانند مرغ سر کنده اند.از پریروز که آمده تلفن های آنها هر روز حاکی از اینست که جای خالی اش را تحمل ،نمی توانند کرد 

شما هم یکبار ببینیدش دلبسته اش می شوید به خصوص که برایتان حلیم بادمجان ،آش رشته و خورش سبزی هم درست کند و تا تو چشاتون نخوردین دست از سرتان بر ندارد.همیشه تو نخ آدماست ببینه الان چی لازم دارند تا با مهربانی برآورده کنه حریصه به لطف کردن و محبت نمودن.و این امکان همه جا برایش فراهم است. 

 

انتظار من از دوستان وبلاگ نویس و وبگرد اینست که در جشن ششمین سالگرد وبلاگ من شرکت کنند گرچه روز پنج شنبه باید اعلام میکرد که موفقیت خود را برای شش سال حضور در جمع بلاگ اسکای جشن گرفته ام.  

 

 با این مطلع 

 

چهارشنبه 3 اردیبهشت ماه سال 1382
 
 
 
ما همه نیازمند دوستی و دوست داشتن و دوست داشته شدن هستیم.
گاهی فکر می کنیم من چه نیازمند دوست از کجا خوب از آب در بیاد.
خب دوستی با مردم دانا زرین کاسه است    نشکند گر بشکند باید نگاهش داشتن
دوستی با مردم دانا نکوست
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد.
همیشه به ما گفته اند:؛( وقت طلاست).
همیشه گفته اند:( بچه بشین یه کاری کن که در آینده به دردت بخوره وقتت رو تلف نکن).
همیشه میگیم وقت نداشتم به تو سر بزنم و یا این کار را بکنم آنجا برم.
راستی حیف وقت گرانبها مون نیست به تنهایی هدرش بدیم ؟و کنار هم نباشیم؟و از حلاوت دیدار هم بهره بگیریم؟
آیا اگر انسان از اوقات خود برای کسب تجارب ارزنده و برداشتن غمی و همی از دل دردمندی بهره بگیرد باز وقت اش را هدر داده؟

خدا نگه دار تا بعد