نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

پر انرژی شروع کنید

صبحت به خیر عزیزم 

این لحن منه وقتی تو بخش بیمارن روانی هستم به کی؟ 

بیماران؟پرسنل پرستاری؟یا دانشجویان خودم؟ 

این معماییه که شما حلش کنید بهتره  

و اما بعدبراساس مطالعات، خوردن صبحانه‌ای حاوی غذاهای پروتئینی (تخم مرغ، گوشت، لبنیات، حبوبات) و غذاهای نشاسته‌ای پرفیبر (نان‌های تهیه شده از گندم کامل یا غلات پر فیبر) می‌تواند موجب تقویت حافظه و افزایش میزان توجه و دقت فرد شود. همچنین تحقیقات نشان داده‌اند که کولینی که در تخم مرغ وجود دارد، ممکن است برای تولید نروترانسمیتر استیل کولین سودمند باشد. سطوح پایین استیل کولین با بیماری آلزایمر مرتبط است، بنابراین توجه به‌این نکته شاید بتواند روند از دست‌دهی حافظه مرتبط با سن را به تأخیر بیندازد.

دیروز به جای زهرا همکارم رفتم بخش  

دانشجوهاش گفتند تعریف تون را شنیده بودیم خوشحالیم یه روز با ما خواهید بود . 

دو تاشون اومدند گفتند خانوم میگن شما از روی خط و امضا میتونین شخصیت ما را حدس بزنید .میشه...؟ 

دو تاشون هم گفتند یادتونه دو ترم پیش ما با شما کار آموزی داشتیم ؟توصیه هاتون درباره ازدواج  را بکار بستیم و الان دوتای ما هر دو عروس شده ایم و خوشحال و راضی . 

یکی شون هم گفت خانوم منو راهنمایی کنید چون یه سوژه مناسب خواستگاریم کرده . 

ترم هشت و روز های پایانی کارآموزی شان بود 

 آدرس دفتر مشاوره ام را دادم تا بعد ها بتونند با من درتماس بمونند  

میگم شما هم روز را خوب آغاز کرده اید؟ 

چشم تان روز خوب ببیند  

دفتر بانوان استان داری اصفهان برای اثبات حقانیت جمهوری اسلامی در سی سال اخیر از بانوان استان(ادارات دولتی)خواسته فرم زیر 

 

فرم معرفی زنان برگزیده(محصوص داوطلب)

نام             نام خانوادگی

نام پدر         محل تولد            شماره شناسنامه

محل سکونت(شهرستان)                             میزان تحصیلان

وضعیت تاهل                     تاریخ ازدواج

تعداد فرزندان          سن و جنس فرزندان                     وضعیت تاهل فرزندان

1-مدرک تحصیلی(سطح،محل و سال اخذ مدرک ذکر شود

2-مراتب علمی اجرایی(زمان دریافت و مرجع صادر کننده ذکر شود)

3-سوابق اجرایی(محل مسئولیت و مدت زمان مسئولیت ذکر شود)

4-رتبه ،مقام ،جوایز و افتخارات در زمینه های مختلف (موضوع ،زمان و مرجع اهداء کننده ذکر گردد)

5-شغل همسر قبل از ازدواج:          شغل همسر بعد از ازدواج:

آخرین مدرک تحصیلی همسر قبل از ازدواج                آخرین مدرک همسر بعد از ازدواج

موفقیت های (علمی+اجتماعی و)همسر بعد از ازدواج(رتبه ها افتخارات جوایز و سمت ها)

6-میزان تحصیلات فرزندان(آخرین مدرک تحصیلی)

موفقیت های علمی+اجتماعی و...)فرزندان(رتبه ها،افتخارات و جوایز)

7- میزان مطالعه در هفته

حوزه های مطالعاتی:

میزان مطالعه روزنامه و نوع مطالب مورد علاقه در طول یکماه:

میزان مشاهده برنامه های تلویزیونی و نوع برنامه ها در طول یکماه

عنوان مهارت های فردی خاص(تربیت فرزند،خانه داری،همسر داری دینی،علمیوهنری)

8-میزان استفاده از مراکز مشاوره(جهت بهینه سازی زندگی)Lتعداد مراجعه و نوع مشاوره دریافتی)

9-درج موضوع جلساتی که در طول یک ماه اخیر در آن شرکت کرده اید(علمی،مذهبس،سیاسی،اجتماعی  وهنری)

10-فعالیت های مرتبط با انقلاب اسلمی و دفاع مقدس:

11-میزان حضور تمامی افراد در جمع صمیمی خانواده در طول هفته

12-نحوه برخورد با شرایط بحرانی در خانواده را بیان فرمایید(ترجیحا با ذکر مثال)

                                  13- میزان ورزش افراد خانواده در طول ماه/انواع ورزش

عنوان دو غذای پر طرفدار و پر مصرف خانواده در طول یک ماه

عنوان دو میان وعده غذایی پر مصرف افراد خانواده در طول یک ماه

تاریخ تکمیل             امضاءداوطلب

مسئولیت صحت و سقم مطالب با متقاضی است

مدارک عودت داده نمی شود

الحاق مدارک الزامی است

 را پر کنند تا بدانیم چندین تا زن ممتاز داریم که میشود به آنها بالید و اثبات کرد در مملکت ایران زنان رشد و ترقی میکنند و نه... 

از من خواستند این فرم را پر کنم 

ولی چون همه زنان نمونه کارمند نیستند و یا حتی ممکن است سواد هم نداشته باشند و یا ممکن است این فرم را دریافت نکرده باشند عطایشان را به لقایشان...

دغدغه ذهنی من ،تو، او

هر کدام از آدما یه دغدغه ذهنی دارند که کل زندگی شون را تحت الشعاع قرار میده.آیا ذهن تو را هم همواره فکری اشغال کرده؟که فرصت دیگر حوادث زندگیت ار از اونا بگیره؟و تو یک بعدی و غیر قابل تحمل بشی؟به من بگو دغدغه ذهنی تو چیه؟ 

من هم از دغدغه های ذهنیم تو این وبلاگ مینویسم البته بعضی ها نمی تونن اعتماد کنند و از دغدغه ذهنی شون بنویسند ولی اگر جایی بود مث یه رودخونه که یه پل داشت و همه بالاش می نشستند و دغدغه های ذهنی شون را که مکتوب کرده اند از اون بالای پل میانداختند پایین تا رودخونه ببردش تازه متوجه میشدند در اطراف شان موضوعات دیگری هم هست که بتونه براشون جالب باشه و از تکراری بودن رهایی شون بده 

بیایید اون رودخونه و اون پل و اون دغدغه مکتوب شده را تصور کنیم و خودمون را نجات بدیم 

 

اینم یک مادر

اشک و آه

اسمش .... است و چهل و پنج سالشه پنج تا بچه(دو پسر و سه دختر) داره استاد بافندگی قالی بوده همسرش معتاد شده و مجبور شده همه چیزش را با او قسمت کند و از خانه مشترک با بچه ها ،عذرش را بخواهد . 

میگه خیلی متضرر شدم ولی وقتی رفت .دوباره از صفر شروع کردم بنیادی خیریه کمکم کرد ،یه دار قالی تو خونه اجاره ای را با سیصد هزار تومان برپا کنم و بعد از بافتن قالی اون را به یک میلیون و سیصد هزار تومان بفروشم و زندگی خودم و بچه ها را رونق بخشم. 

 حالا اون فرش پنج میلیون تومان به فروش رسیده ولی از من کسی نمی خرید و دسترسی به بازار فرش نداشتم . 

خیلی هم خوشحال بودم که در مدت یک سال یک میلیون حاصل دسترنجم به زندگی تزریق شد ولی حالا از من چی مونده؟ پس از سالها زندگی به لطف خدا و آشک های بی بهانه جاری ام؟ 

 زنی مهربان اولین دخترم را عروس خود کرد و زندگی ایی برایش تدارک دید که مادرش به خواب ندیده .،دومین دخترم را هم یک تکنسین برق بعد از یک بار دیدن در جلسه خواستگاری، سخت پسندید و دیگر رهایم نکرد تا راهی خانه بخت کردم. یکی از پسرانم هم ازدواج کرد و من و یک دختر و یک پسر دیگه  ای که دارم  زندگی مون آروم میگذرد. 

 خانم زحمت میکشم تا حرف و حدیث پشت سرم نباشد تا این دو بچه هم سامان بگیرند ولی شما بگو به کدامین گناه حق خواندن حتی یک صفحه قرآن را ندارم؟یعنی وقتش را ،سوادش را هم ندارم.زیارت نامه حرم امام رضا را نشانم میدهد میگوید :برای شما بخوانم تا غلط هایم را بشمارید؟نذر کرده ام اگر خواندنش را یادبگیرم هزینه چاپ صد عدد از این زیارت نامه را به گردن بگیرم و اهدا کنم به حرم امام رضا(ع). 

در تمام مدتی که حرف میزند در چشمان سیاه و گیرایش یک حلقه اشک رخنه کرده.مشتاق یادگرفتن است و دنبال آرامش.دستانش را که پینه بسته در دستان خود میگیرم در چشمانش چشم می دوزم و میگویم بعد از طلاق از همسرت به فکر ازدواج مجدد نیفتادی؟میگوید :خانوم بچه هام به خصوص پسرام بر آشفته میشن اگر زمزمه کنم که میخواهم با مردی ازدواج کنم.و من که سخت دوست شان دارم تاب نمی آورم جریحه دارشان کنم.برادرم هم نصیحتم کرد با مردی که همسرش را از دست داده و سه فرزند دارد و از رفقای صدیق اش است ازدواج کنم ولیکن نخواستم آشفتگی در خانه ام نفوذ کند عذر خواستم. 

ازش بیشتر پرس و جو نمی کنم مبادا بخواهد راز های زندگیش را بر ملا کند .ولی زیبایی چهره اش و انگیزه اش در یادگیری و کلاس نهضت سواد آموزی رفتنش و تغییراتی که در چهره و موها ایجاد میکند احتمال اینکه تمایل به زندگی، به زنده بودن ،به حیات ،را نشان می دهد و به این میاندیشم که زن بعد از آوردن فرزند به چه شکل ها باید خود را سختی بدهد مبادا خاری در پای فرزند بخلد آیا فرزندان هم در مقابل مادران چنین احساس وظیفه می کنند؟ 

از آنجا که مادر هستم و فرزندانم را از جان بیشتر دوست داشته ام با او همذات پنداری کرده ام. 

الگوی ما مادران مان هستند که زندگی را بدون راحتی فرزند نمی خواستند.به زنان بعد از جنگ، به زنان بعد از زلزله و حوادث تلخ طبیعی، فکر میکنم.به زنی که مادری را تجربه نکرده و .... 

....با دلی گشاده و لبی خندان مرا ترک می کند.گویا هر از چند گاه یه گوش برای شنیدن هم کم تاثیر گذار نیست

بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم جهان را سقف بشکافیم و طرح نو دراندازیم اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی بهم سازیم و بنیادش بر اندازیم 

چقدر اهل مبارزه اید؟میدانید مبارزه جسارت میخواهد؟میدانید افراد جسور همان افراد پرخاشگرند؟میدانید فرهنگ ما جسارت را تحسین و پرخاشگری را تقبیح میکند؟مرز بین این این حسن و این عیب از کجا شروع میشود؟ 

تردید نکن 

اگر تو را پرخاشگر خواندند اعتماد به نفس نشان بده و بگو جسارت است نه پرخاشگری 

این غم که خونه دل من و تو را مصادره میکنه فقط و فقط با جسارت ورزی من و تو اونجا را ترک میکنه اگر سیلی ات زد و گفت دور ای پسر قبول نکن بمان ایستادگی کن که ز کوشش به هر چیز خواهی رسید  

امروز مفتخرم بگویم به کمک دوستان نت بر اندوه هایم غلبه کردم و پسرم با معدل 0جده و هشتاد و سه از پایان نامه کارشناسی ارشد هوش مصنوعی خود دفاع کرد .اگر خداوند یار ی کند از بهمن درس دکتری خود را آغاز خواهد کرد.نمی توانستم برایش مادری خوب و آرام و فهمیده باشم اگر شما ها همراهیم نمی کردید دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد