-
نوع جدید مشکل
دوشنبه 20 آبانماه سال 1387 06:46
دیگه این مدلش را ندیده بودم.دخترک اومده تو اتاقم میگه خانوم شما مشاوره هم می کنین/میگم گاهی اوقات.میاد می نشینه و میگه: افسرده بودم دل شکسته بودم باهاش آشنا شدم مشاوره میکرد مدرک تحصیلی نداشت یا ارائه نداد معتقد بود این ها کاغذ پاره هایی بیش نیستند تو چمن ها تو اتاق تو گنجه تو تاقچه هر جا شما فکرش را بکنید برای ماها...
-
تردید در گفتن حرف دل
یکشنبه 19 آبانماه سال 1387 14:14
با خودت میگی کاش میتوانستم بعد با خودت میگی چرا کاش میتوانستی؟ بعد حرفاتو تو دلت نگه می داشتی و...
-
زنده ماندن نعمتی است
یکشنبه 19 آبانماه سال 1387 06:06
میخواهم زنده بمانم شما چی؟برای شما هم زنده ماندن یه آرزوست؟ چقدر دلم میخواست میتوانستم زنده بمانم و زندگی کنم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 آبانماه سال 1387 10:47
اول وبلاگ دنیز را دوم دیشب ساعت هشت اصفهان بودیم سفر ما سی و شش ساعته بود.من و همسر و دو تا پسر و عروس خانوم گل.وای که چقدر خستگی مسافرت رنجم داد. برادر محترم همسرم به اتفاق خانم و دو تا فرزندشان در تهران میزبان ما بودند.چقدر این خانوم همسرشان کدبانوست.ظهر پنجشنبه ساعت دو چهل دقیقه رسیدیم خونه شون و ایشان یه سفره...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1387 04:22
اینم سفر ما به تهران برای شرکت در جشن ازدواج آقا حمید. آخه تو این سرما وقت جشن عروسی بود؟ اگر نبود علاقه بین فرزندم و فرزندان عمویش شاید هرگز تو چنین فصل سال مسافرت نمی رفتم. ولی به یادم می آید سالهای پیش آرزو میکردم تو بارون مسافر جاده ها باشم. آیا ما به جشن امشب می رسیم؟خدا میداند اگر به من میگفتند قراره بیایی تهران...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1387 06:01
شاید بیادش بیاید آن دوست که شنید از من گفتم دوست دارم نویسنده شوم.الان سال ها گذشته از روزی که گفتم ولی هرگز نویسنده نشدم نمی دانستم مواد لازم برای نویسنده شدن چیست بیشتر از شهرتش خوشم می آمد او گفت مطالعه کن فکر کن جسور باش اقدام به نوشتن کن از هرچه دم دست ذهنت است امید داشته باش به من بده بخونم تا نویسنده بشی.گفتم...
-
دلم می سو.زه ولی چاره نیس
سهشنبه 14 آبانماه سال 1387 15:00
دیدی از دستم رفت؟ چی؟ اگه گفتی؟ آره بعضی چیزایی که دوست شون داریم بعضی از موقعیت ها بعضی از آدما بعضی از زمان ها از دست ما میرن افسوس خوردن هم دردی را دوا نمی کنه ای کاش..... من نیز همانند شما چیزایی را از دست داده ام
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 آبانماه سال 1387 08:13
وقتی تو بیمارستان فارابی دانشجو داشته باشم میتونم از کمک های روان شناسان بخش بهره بگیرم در آموزش دانشجویان. خانم اکبر خواه یه خانم روان شناس شمالی است که اونجا کار میکنه.زن متین و وزین و روان شناس معقول و. واقع بینی است.با دانشجویان تو محضرش نشستیم.از من خیلی جوان تر ولی کار کشته و با سواد.جدی .نمیخوام تبلیغ خانم اکبر...
-
یه درخواست کمک از اهالی اینترنت و از جمله من نیز هم
شنبه 11 آبانماه سال 1387 09:13
سلام امروز حالم خیلی گرفته است اصلاٌ وبلاگ ساختم واسه اینکه بتونم درد دل کنم و اونا رو بنوسیم همه چیز از روزی شروع شد که خواهرم ازدواج کرد و رفت زیاد بهش وابسته نبودم ولی وقتی رفت حسابی تنها شدم الان مدت ۳ ساله که دارم کار میکنم کارم تنها خوبیش حقوقیه که بهم میدن وگرنه حتی سرگرمی هم محسوب نمیشه چون انقدر استرس داره که...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 آبانماه سال 1387 05:57
با دیدن این عکس از ÷سر عمه ام که در آمریکا زندگی میکند به دنیای خیال رسیدم که عمه ام را ملاقات کردم.قلبم به شدت می زد چون عمه در بستر بیماری بود و بچه هاش همه دورش جمع و در حال گریستن.دختر کوچک عمه را نوازش میکردم و بر اندوه شان دل می سوزاندم.ناگهان از صدای طپش شدید قلب خود بیدار شدم.آریتمی(بی نظمی)ضربان قلبم وحشت زده...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 آبانماه سال 1387 13:15
امروز سی و نه روز از آغاز سال تحصیلی میگذرد.من تا به امروز با بیست و یک نفر دانشجو کار آموزشی در بخش بیماران روانی داشته ام. دانشجویانم ترم شش دانشکده پرستاری هستند.دوست داشتم مطالبی می نوشتم ولیکن به علت درگیر بودن با اعزام مادر به نزد برادران و شروع سال تحصیلی پسران و عروس( گل و نازنین )و آغاز به کار همسر در ساخت...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 آبانماه سال 1387 10:45
تو اتاق موسیقی درمانی بیمارستان فارابی بودیم بیماران مرد رفتار های منفی را به کنار گذاشته و همکاری کننده می شوند.قرار شده با هم درباره تاثیر موسیقی بر روان بیماران بنویسیم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 آبانماه سال 1387 08:28
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت هیچ توجه کرده اید؟که در اینجا معشوق بدون "ه"تانیث است؟معشوقه؟یا معشوق؟ دیروز در رثای طاهره صفار زاده اعلام شد شاعر گرانقدر طاهره صفار زاده....و من متوجه شدم ایرانی ها حاضر به قبول "ه"تانیث نیستند
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 3 آبانماه سال 1387 03:39
خدا خیرش دهد.رضا برادرم با وجودی که همسر مبتلا به ام اس خود را سخت مراقبت میکند برای مادر هم پسر فداکاریست.خیلی نگران رفتن مادر بودم .رضا با روی باز رفتن مادر را آسان نمود.نمی دانم چگونه از او تشکر کنم .باید بگم از بابت کمک هاش خیلی خوشحالم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 مهرماه سال 1387 16:59
بغضم راه اشکم را بسته باز مامان راهی شدند و من بیمار نمی تونم دست از رفتار بچه گانه ام بردارم مامان دامن کشان به سوی برادران می روند و من زهر تنهایی ... اینجا بغض می کنم مادر مرو برای خدا پیش ما بمان
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 مهرماه سال 1387 03:55
یه روزنامه همشهری قدیمی(۱۵ فروردین هشتاد و چهار ) تو لوازمم یافتم که موضوع جالبش منو به خود جلب کرد خانم مانا لقمانی و نسرین دانایی تو مقاله ای بنام همسر آزاری نوشته بودند:» قربانیان اصلی خشونت در محیط خانواده، در مرحله نخست، زنان و پس از آن کودکان و سالمندان و سرانجام مردان هستند . آنها همسرآزاری رامعضلی میدانند که...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 مهرماه سال 1387 03:02
چشمهاتو وا میکنی به ساعت بالای رت نگاه میکنی ساعت دو و نیمه. چشم ها را بر هم میذاری دوباره میخوابی ولی دیگه خواب تو چشات نیست.باید از جا بلند شوی و... http://www.linkestan.com/news/ARTICLEview.asp?key=365
-
صبحت به خیر عزیزم
چهارشنبه 24 مهرماه سال 1387 05:50
تو هم درزندگیت روزهایی را که برایت خوشایندنبوده است تجربه کرده ای. اما سخن من اینست که ناخوشنودی مزمن میتواند سلامتی، شغل و روابط ات را تحت تاثیر قرار دهد.(بجزهرگونه مشکلات پزشکی یا افسردگی های بلندمدت که نیازمند تجویزهای طبی و مساعدت حرفه ای می باشند،) می توانی میزان خوشحالی خود را کنترل نمایی. به خوشحال بودن فکر کن...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مهرماه سال 1387 16:07
خوش به حالت کبوتر هرجا بخوای پر می کشی تو هوای پاک دل نفس تو بهتر می کشی تا به حال شده کسی به شما بگه خوش به حالت؟ خوش به حالت که جوونی.خوش به حالت که پولداری خوش به حالت که سالمی خوش به حالت که پشتیبان داری خوش به حالت که شهره شهری خوش به حالت که توانایی انجام....را داری خوش به حالت که متاهلی، کارمندی .شغل داری. خونه...
-
تو ذوقم خورد
یکشنبه 21 مهرماه سال 1387 14:57
می خواستم از حضور دانشجویان در اتاق موسیقی درمانی مردان بیمارستان فارابی بنویسم. می خواستم بنویسم آقای رجبی و آقای مشهدی با شانزده تن مرد مبتلا به اختلالات روانی ظرف دوساعت چگونه رفتار می کنند. میخواستم از دستگاه های موسیقی و نقش آن بر روان بیماران و روند درمان بنویسم. میخواستم نظرات دانشجویان را بنویسم. میخواستم...
-
در جواب به پست قبلی
یکشنبه 21 مهرماه سال 1387 13:23
مرقوم داشته اید ( کوزه) علامت دوستی است!!!.. اگر قرار باشد تعارف کنیم باید گفت به به ! واما اگر باید تبادل نظر داشته باشیم باید از اینکه یک مربی و حتما یک معلم بجای طرح مسائل ویرانگر اجتماعی و این همه رویداد های تلخ و اثر گذار- به آب و آسمان و کوزه و ...و... می پردازد - سرا پا تعجب کرد و پرسید - چرا ؟ راستی .. ما از...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 مهرماه سال 1387 12:45
به نام خدا در جاده ای کوهستانی در حرکت هستید . سوار ماشین به پیش می روید . 1- خود را در چه ماشینی می بینید ؟ حالا به مکانی می رسید که کلیدی بر روی زمین افتاده 2- جنس کلید از چی و به چه رنگی است ؟ 3- آیا کلید را بر می دارید ؟ حالا همان طور که به راه خود ادامه می دهید و به پیش می روید تا به یک کوزه می رسید . 4- کوزه به...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 مهرماه سال 1387 14:20
یادم افتاد به شهلا.شوهر و دو بچه داشت.و به این علت در بخش روان بستری شده بود که مزاحم مرد همسایه شده بود.شوهرش هم چاره ای نداشت.نمی توانست مانعش شود.همه تو بخش از رفتار شوهرش در عجب بودند.که چگونه عکس العملی در برابر رفتار مزاحمت آمیز آشکار همسرش نشان نمی ده.شهلا عاشق مرد همسایه شده بود(مرغ همسایه غاز است). پرستاران...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 مهرماه سال 1387 14:35
دوسش داری براش یه هدیه میخری با همه توانت تونستی همین هدیه را بخری خوشحالش می کنی به تو دل میبنده از تو خوشش میاد تو محیط عشق و دوستی قیمت هدیه را نمی پرسی برات اهمیتی نداره این هدیه با چه قیمت تهیه شده مهم اینه که نشانه صداقتش بوده.مادرت سراغت میاد دست میکنه زیر جنس.براش قیمت میذاره.مسخره ات میکنه که با این هدیه حاضر...
-
مهر برداشتن از لب
چهارشنبه 17 مهرماه سال 1387 04:55
نمی نویسم.نمی تونم بنویسم.نوشتن را که بسیار دوست داشتم از خاطر برده ام نمی دونم چی شد نوشتن یادم رفت.نمی دونم کی زد تو ذوقم.میگن این توهمه دیگران رال مقصر بدونی میتونی بگی نمی دونم چی بود باعث شد ننویسم.خب من هم نقش کسان را انکار می کنم.نقش چیز ها را می نویسم. سر ذوق می آمدم که می نوشتم.چیزی که باعث شد بخوره تو ذوقم...
-
یازده نکته راجع به ازدواج
چهارشنبه 17 مهرماه سال 1387 03:53
۱۱ نکته خواندنی درباره ازدواج: ۱-برای یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی. ۲-تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن. (آره با این موافقم چون بیشر اخلاق های یه دختر ناخودآگاه به مادرش میره ) ۳-اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. (ایول!...دمت گرم ) ۴-اگر زنی خواست...
-
عیادتم کرد و با من چنین گفت
سهشنبه 16 مهرماه سال 1387 04:19
سلام:S صبح به خیردوست عزیز R : صبح جمعه و اینجا؟ S : باید کجا بود؟ R : حرم حضرت معصومه ُدعای ندبه نداره؟ S : ای بابا شما اشتباه گرفتی من آن نیم که به تقوا جامعه پاره کنم به گوشه میخانه خوب و خوش باشم R : یعنی در خرابات معان نور خدا می بینم؟ : واین عجبه؟ در خرابات مغان نیز نور خدا دیدن باعث تعجب میشه: :S: به نظرت...
-
تست آیرون بک برای سنجش افسردگی
دوشنبه 15 مهرماه سال 1387 03:08
تست افسردگی قبل از تکمیل پرسشنامه متن زیر را به دقت مطالعه بفرمایید : هنگام پاسخ به پرسشنامه هریک از عبارات زیر را به دقت بخوانید و دور عددی را که بیشتر با روحیه چند روز گذشته شما سازگار بود را خط بکشید . دقت کنید که به تمامی سوالات جواب بدهید . اگر از میان عبارات توصیفی دو جواب مناسب خود را دیدید آن را که امتیاز...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 مهرماه سال 1387 05:33
تصور رنگ ها برای تمرکز بر رنگ در زمینه های درمان، راه های متعددی وجود دارد که یادگیری و پرورش یافتن در آن برای افراد عادی هم امکان پذیر است. همه ما می توانیم یاد بگیریم که چگونه از رنگ درمانی برای حفظ سلامت و باز گرداندن تندرسی به بدن، استفاده کنیم. رنگ درمانی معادل علوم پزشکی و روش های درمانی دیگر نیست، اما هر چه هست...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 مهرماه سال 1387 05:08
نکنه افسرده شده ام.چرا درد های پراکنده بدنی دارم؟نکنه حمام کردن مادرانه کار دست من داده.منو چه به کیسه کشیدن و سنگ پا ما را همون حموم سر پایی سمبل کافی بود.آخ مچ دستم.آخ کت و کولم.آخ گردنم.گویی در هاون کوبیده شده باشم.نکنه رفتن تو محیط بخش بیماران روانی با اون همه مشکل منو ریز ریز افسرده کرده باشه.نکنه نرفتن تو فضای...