-
موضوع عیدی عید غدیر خانواده های نو و جدید
دوشنبه 25 آذرماه سال 1387 09:22
امروز با خانم دکتر عبد یزدان پزشک کودکان که همکار دانشکده ام هستند راجع به عید غدیر و سنت عیدی دادن به عروس خانوم هامون صحبت میکردیم .ایشان سوآل فرمودند خب برای عروس خانوم چی کادو (عیدی )میگیری؟ایشون میان خونه شما دست بوس ؟و کادوشان را تحویل میگیرند یا شما دعوت شان می کنید؟ و کادو را تو خونه خود می دهید ؟یا آقا دادماد...
-
در سر شوری دارم
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387 08:36
مشب در سر شوری دارم امشب در دل نـــــوری دارم باز امشب در اوج آسمانــم رازی باشد با ستارگانـــــم امشب یکسر شوق و شورم از این عالم گویـــــــــی دورم از شادی پر گیرم که رســــــم به فلک سرود هستی خوانم در بر حور و ملک بر آسمانها غوغـــا فکنم سبو بریزم ساغر شکنم امشب یکسر شوق و شورم از این عالم گویــــــــــی دورم با...
-
http://www.medianews.ir/fa/2008/11/24/kids-internet.html
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387 08:30
کودکان ایرانی در برابر اینترنت آسیب پذیرند گزارش حمید ضیاییپرور در روزنامه همشهری درباره آسیبپذیری کودکان ایرانی در برابر اینترنت روزنامه هشمهری، حمید ضیاییپرور - بهدلیل نبود آموزشهای لازم، کودکان ایرانی در برابر اینترنت آسیب پذیری بالایی دارند. با گسترش ضریب نفوذ اینترنت در ایران، بر میزان نگرانی والدین نسبت به...
-
بدون عکس
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387 08:29
گفته بودم میخواهیم بریم تولد نی نی سه ساله داداش.خب رفتیم گفته بودم به بهانه تولد او قبول میکنم ریختم تغییر کنه(موهام سفید شده )ولی خب حوصله نداشتم برم تو سالن های مد که اصلا دوست شون ندارم. هدیه تولد میخواستم یه پلنگ صورتی گنده اندازه خودش بود بخرم ولی حیف که تموم شده بود و گفتند قورباغه سبز بخریم بیست تومان پول هدیه...
-
ای دل گله کم کن که پرستار نداری
شنبه 23 آذرماه سال 1387 05:45
تو بخش روانی مردان یک دانشجوی پسر داشتم که همسرش هم دانشجوی بخش زنان و تحت سرپرستی من بود از او خواستم یکی از مردان مبتلا به بیماری روانی را برامون در نظر بگیره بریم باهاش مصاحبه بعد از اینکه حرف هایی زد و گفت من تشنه خونم و تا خون او را نریزم آروم نمیگیرم او از اعتماد من سوء استفاده کرده و در غیاب من به خونه ام سرک...
-
تولد سه سالگی مبارک
پنجشنبه 21 آذرماه سال 1387 06:21
چه پنجشنبه خوبی خواهد شد امروز. (در گوشی:یعنی ایشالله گوش شیطون کر .آخه ما(من و عروس خانوم کوچولو) قراره بریم یه مهمونی تولد (کی ؟نی نی سه ساله داداشی به عنوان عمه خانوم مسن+ه). گرچه وقت تلف کردن محض است رفتن به آرایشگاه و تغییرات واضح چهره و مو .(ولیاز شما چه پنهون وقت گرفتیم من و عروس خانوم و زن داداشـ تا مث سه تا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 آذرماه سال 1387 22:20
هر سال روز عید قربان به یاد نوشته مجید می افتم.که نوشته بود اسماعیل تو کیست؟آیا به مذبح بردنش توانی؟و به اسماعیلم فکر میکنم که هنوز هم توان به مذبح بردنش را ندارم عید قربان بر حاجیان مبارک
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 آذرماه سال 1387 06:05
سر درد شدید باعث شد سر ساعت سه بیدار شوم تو رختخواب غلتیدم تا ساعت شش صبح شود و ترک عادت شوم نیایم اینجا ولی درد امانم را بریده بود.بناچار آمدم وقتی انگشتان دستم با دکمه کی برد تماس حاصل نمود ابرهای سردرد که کیپ تا کیپ بودند آسمون مغزم را آرام آرام ترک کردند والان دیگه احساس سردرد به ده درصد رسیده.روز سخت و پر حادثه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 آذرماه سال 1387 06:03
سر درد شدید باعث شد سر ساعت سه بیدار شوم تو رختخواب غلتیدم تا ساعت شش صبح شود و ترک عادت شوم نیایم اینجا ولی درد امانم را بریده بود.بناچار آمدم وقتیانگشتان دستم با دکمه کی برد تماس حاصل نمود ابرهای سردرد که کی÷ تا کی÷ بودند آسمون مغزم را آرام آرام ترک کردند والان دیگه احساس سردرد به ده درصد رسیده.روز سخت و پر حادثه...
-
هویت
یکشنبه 17 آذرماه سال 1387 06:27
آقای دکتر به طوری کلی چه عواملی باعث میشود برخی از انسانها به ریاکاری روی بیاورند و سعی در نشان دادن ماهیتی غیر واقعی از خود داشته باشند؟ به جنبه اجتماعی آن هم اشاره میکنید؟ در حقیقت همان بحث تعارض فرهنگی – اجتماعی میباشد. وقتی در جامعهای بین این دو تعارض وجود داشته باشد افراد بلاتکلیف خواهند بود. زمانی که...
-
گفتم اگر این قصه را جایی بخونید چه نقاشی هایی میکشید ؟
جمعه 15 آذرماه سال 1387 06:10
یه نامه بنویس برایش و ازش درخواستت را بکن هر ساله تعداد زیادی دانش آموز کلاس چهارم دبستان دخترانه محله ما یه نامه مینویسند برای...که بیا و وقتی آمدی چنین و چنان کن .معلم ها اینجوری به خواسته های بچه ها پی می برند و به پدر و مادراشون اطلاع میدن که نیاز دختر شما چیه و اگر متمایلی کمکی به بچه ات بکنی چنین کن.به این نامه...
-
یه عالمه دوست دارم که .....
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1387 06:14
میگن تو طرفدار خانومایی.میگن تو نسبت به خانوما تعهد داری نمی دونم راست و درست است یانه ولی سعی میکنم همه آدمای وبلاگیست را اعم از زن و مرد پیر و جوون شهری و روستایی تحصیل کرده و منهای درس و مشق و کتاب ولی بامعرفت را دوست داشته باشم مث هم. همدم تنهایی را هم مثل نازمنگولا و خانم ماریا و....و....دوست دارم
-
شرح آخرین دیدار با دانشجویان بخش
سهشنبه 12 آذرماه سال 1387 05:48
این گروه دانشجو هم ده روز با من تو بخش روان روز ها را با سختی و به کندی پشت سر گذاشتند تا روز موعود امتحان بخش فرا رسید و ما با هم مرور کردیم آنچه را در بخش بر ما گذشته بود امتحان کردن من این دفعه جالب شده بود بیماری را که قبلا با هاش صحبت کرده بودند می آوردند من ازش اجازه می گرفتم که تو جلسه صحبت شون بمونم و دانشجو...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 آذرماه سال 1387 06:00
اینهمه آشفته حالی اینهمه نازک خیالی از تو دارم از تو دارم اومده خونه و چون خسته هست دنبال یکی میگرده مورد ایراد قرار دهد پسر هفده ساله ای که تا چند روز آینده پاش را میذاره تو سن هجده فعلا بهترین مورد است میگه بگو ببینم چقدر برای کنکور خودتو آماده کردی؟ و من بر آشفته میشم که سپر بلا کردن او باعث میشه کار آیی اش را از...
-
گمشده من
جمعه 8 آذرماه سال 1387 09:00
گشتم تا ببینم چیزی هست؟چیزایی یافتم ولی نه آنچه دنبالش می گشتم ولی چه چیز هایی میتواند مورد جستجو باشد و من غافلم.نوشته هایی که در کتابخانه کودکی هایم آرزویم یافتنش را داشتم امروز که کهنه گشته ام و نومید از یافتن به دستم رسیده است .ورق زدم و با اشتیاق کودکی ها خواندمش .کودکیم بیدار شده بود .صدای مادرم در گوشم صدا...
-
یه درد دل
پنجشنبه 7 آذرماه سال 1387 09:57
خون دل خوردن یعنی چی؟میشه بدون خون دل خوردن کاری را به پیش برد؟واقعا برای سرپا ماندن بعضی آدما و بعضی جریان ها لازمه بعضی ها خون دل بخورند؟ کار کردن سگ و خوردن یابو را شنیدین؟ سر سفره حاضر و آماده ایی رسیدین؟ خیلی دلم میخواست اینقدر بزرگوار بودم که منت نذارم در برابر کارهایی که می کنم ولی گویا کار آسانی نیست این هفته...
-
اثر گذاری بخش روان بر دانشجویان
پنجشنبه 7 آذرماه سال 1387 04:27
گفتم :بنویسید در طول دوره کار آموزی بر شما ها چه گذشت؟ گفتند: ما کار آموزی در بخش را در حالی شروع کردیم که میترسیدیم بیماران روانی رفتار هایی ناشایست داشته باشند (و این باعث شود ما فکر کنیم خودمان هم داریم دیوانه می شویم) می ترسیدیم بیماران بر ما اثر بگذارند و ما را دیوانه کنند می ترسیدیم بیماران به ما از پشت حمله...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 آذرماه سال 1387 13:04
وبلاگ نویسی یعنی بیان خود.ممکن است کسی به جای نوشتن از خود آنچه را آموخته به جای معلم اینجا ژس دهد آنهم بیان خود است ولی ژیش می آید کسی کپی پیست کند و اسم خود را وبلاگ نویس بگذارد.شاید وبلاگش بایگانی مطالبی باشد که دوست دارد اشاعه دهد.یا تبلیغ کند.متعجبم چرا حرص و ولع برای نوشتن در وبلاگ همه مردم مان را...
-
آدرس برای ارسال مقاله
سهشنبه 5 آذرماه سال 1387 08:27
http://seminars.mui.ac.ir/signup/showsem.phtml?confcode=107
-
یه روز در بخش بیماران روانی
دوشنبه 4 آذرماه سال 1387 05:34
و امروز سومین روز از این هفته است که با نه نفر دختر دانشجو در کنار بیماران بخش روان هستیم.دیروز دانشجویان برای بیماران تخمه وپفک و شوکولات تافی آورده بودند برای خودشان هم چایی کیسه ایی و لیوان.تا بتوانند در کنار بیماران مهمانی داشته باشند از اول ورود به بخش دانشجویان لباس پوشیدند دو نفرشان مسدول دادن دارو ها شدند و و...
-
آماده شو، آماده شو
جمعه 1 آذرماه سال 1387 06:52
صبح جمعه ای آغاز میشود که تو را بک هفته به شب یلدا نزدیکتر کرده .از اول آذر تا اول دی ماه فقط یکماه فرصت دارید تا آجیل شب چله را بخرید میوه هایی مثل هندوانه و انار و خرمالو من اما امسال باید برای عروس خانوم خنچه ببرم شب چله ایی اسم این خنچه است چون نمی دانم چه چیزهایی باید تو خنچه بگذارم از شما کمک میخوام.ولی قبل از...
-
آیا مردان را بی احساس و هراسناک می دانید وقتی....
سهشنبه 28 آبانماه سال 1387 09:48
در کتاب سودای عشق می خوانید مردان وقتی در شرایط پر استرس قرار دارند ساکتند و وقتی مسائل را با توانایی های شان حل کردند باز هم ساکتند ولی این دو سکوت از زمین تا آسمان با هم فرق می کند هر گردی گردو نیست سکوت اولی برای خوب فکر کردن و تجزیه و تحلیل راه های متعدد است و سکوت دوم فکر کردن به توانایی هایی که شکوفا شده(ناز شست...
-
شرح این چند روز دوری
سهشنبه 28 آبانماه سال 1387 05:22
صد روز از جشن عقد پسرم گذشت و ما در عقد برادر عروس خانوم شرکت کردیم.عصر جمعه خوبی بود. شنبه را اما به سختی شروع کردم رفتیم بیمارستان. با نه تا دانشجوی تازه نفس .دانشجوهایی که هم میخوان بخش پاس کنند و هم جوونی کنند، شیطنت کنند و به نظر می رسه زیاد آسون نباشه. بیماران بستری در بخش در هر دوره خاص میشن. و دانشجویانی که با...
-
نوشته هایی که تاریخ از آن گذشته
یکشنبه 26 آبانماه سال 1387 05:27
خلاصه حرفای یه دوست میدانم که در اعماق ذهنت مرا بعنوان دوستی ( که بخاطر حقیقت گوئی هاش نباید مزاحم باشد) دوست داری . و میدانم که میدانی آمدن من به اینجا و بحث و سر و کله زدن هام از روی نوعی علاقمندی معنوی آنهم بخاطر مهربانی های ساده و صادقانه ات به افراد (نه بمن (که من شما را از نزدیک ندیده ام)هست . خانم اصفهانی خوش...
-
موضوع من و آذر و شستن ظرفا
جمعه 24 آبانماه سال 1387 10:32
من و آذر داشتیم ظرفای شام را می شستیم.آذر گفت بسه دیگه بقیه اش را دیگران بشورند.حالا با خودشان فکر میکنند من و تو کلفت شون هستیم.خود ها شان رفته اند نشسته اند با هم صحبت میکنند اون وقت من و تو ظرفای شامی را که اونا خوردند بشوریم.حالا پیش خودشان من و تو را کلفت تصور میکنند.میخندم و میگم آذر اینا که گفتی فقط ذهنیات خودت...
-
اینم یه حرفیه
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 10:37
سلیقه آدما فرق میکنه.سرعت انتقال آدما هم فرق میکنه.ادراکات شون هم تحت تاثیر تجارب منحصر به فردشون است.تفاوت های فرهنگی هم دارند پس آدما ضرورتا مث هم فکر نمی کنند تصمیم نمی گیرند ادراک نمی کنند لذت نمی برند آدما هر کدام در جزیره ای غریبند سعی میکنند به همدیگر برسند تا از وحشت تنهایی رهایی یابند ولی نیروهایی از هم دفع...
-
وجود محرکات بیرونی و زنده موندن مغز
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 04:13
آدما تو دنیا اومدند تا چیزایی ببینند و بشنوند و لمس کنند و بچشند و به مشام شون برسه و برن. ولی نمی دونم مشکل کجاست که نمیخوان محرک دریافت کنند. اسب عصاری را دیدین؟فکر نکنم همه دیده باشن.چشمهای اسب عصاری بسته است دور می زنه دور یه سنگ تا روغن دانه های گیاهی در بیاد.خودش نمی دونه اینهمه راه رفتنت اش یه دور باطله. برای...
-
با تشکر از دوستی نادیده
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1387 04:13
آدما تو دنیا اومدند تا چیزایی ببینند و بشنوند و لمس کنند و بچشند و به مشام شون برسه و برن. ولی نمی دونم مشکل کجاست که نمیخوان محرک دریافت کنند. اسب عصاری را دیدین؟فکر نکنم همه دیده باشن.چشمهای اسب عصاری بسته است دور می زنه دور یه سنگ تا روغن دانه های گیاهی در بیاد.خودش نمی دونه اینهمه راه رفتنت اش یه دور باطله.برای...
-
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
سهشنبه 21 آبانماه سال 1387 05:47
شده اشتباهی بکنی؟ و نتیجه اشتباهت را ببینی؟ و کسی نباشه جز خودت که بخوای سرزنشش کنی؟ من هم چنین اشتباهاتی کرده ام اما نه یک بار نه دوبار بارها
-
وسواس
دوشنبه 20 آبانماه سال 1387 10:33
اختلا ل های وسواس فکری و عملی (bisorber Compulsional-odsessional) پدیده های جدیدی نیستند. نمونه داستانی برجسته آن لیدی مکبث است; در میان شخصیت های افسانه ای لیدی مکبث شکسپیر فریاد می زند: «بیرون شو، کله کثیف!» او مکررا دست های خود را می شوید و به صورت آشکار علا یم وسواسی دارد. از مبتلا یان مشهور به این اختلا ل،...