-
role(نقش)
شنبه 10 آبانماه سال 1382 09:14
نقش های متعدد تان چقدر در یک راستاست؟هر کدام از شما دارای نقش های متعدد هستید.مخلوقات پروردگاراید.فرزند والدین تان هستید .خواهر یا برادراید. عضو دانشجو های یک کلاس اید.عضو آدمای یه شهراید. جز ءمعتقدان یک مذهب اید .جز ءیک ملیت اید. جزء آدمای دنیا..اید. جزءکاربرای اینترنتید جزء وبلاگ نویسا.اید .جز ءشاغلین یک کارید .جز...
-
هیچ
شنبه 10 آبانماه سال 1382 08:48
سلام مدتیست کم می نویسم.گویا قلمم نوشتن را فراموش کرده.امروز با خود می اندیشیدم چگونه می شود بسیار حرفا داشت و آرام بود و با تانی بر کاغذ سرازیر ساخت؟.به یاد دارم روزی با خود می اندیشیدم چنانچه ممکن بود به ذهن همواره مشغول من پرینتری وصل می نمودند که آنچه را در جریان است ثبت می نمود چه می شد .بحثی در تولید فکر وجود...
-
سالگرد وفات پدر
پنجشنبه 8 آبانماه سال 1382 04:38
سه سال پیش در چنین روزی پدرم پس از یک بیماری ۷ ساله و بعد از تحمل ۴۰ روز مراقبت شدید جان شیرین به جان آفرین تسلیم کرد. در چنین روزی به قبول رسیدم که ماندن پدرم با اینهمه مشکلات مختلف ریوی قلبی کلیوی گوارشی اسکلتی استخوانی جز رنج برای خودش حاصلی ندارد. آرام بر کناره جویباری قدم میزدم تا به محل کارم برسم و قطرات اشک خود...
-
وام
دوشنبه 5 آبانماه سال 1382 10:05
درین ایران ما صندوق های وام اسلامی(قرض الحسنه )ها سعی کردند مزه شیرین اسلام را به همه بچشانند. پس تصمیم گرفتند که با سپرده های اندک وام هایی در خور به افراد با هر بضاعتی بدهند.خب از آنجا که کارمزد چشمگیری نمی گرفتند و وعده و وعید هایی می دادند و یه جوری سعی می کردند با بانک های به اعتقاد خودشون کمتر اسلامی رقابت کنند...
-
وبلاگ نویسی
یکشنبه 4 آبانماه سال 1382 15:19
این روز ها مطالبی که درباره بلاگر ها خوانده ام برایم جالب بوده است . گویند ایرانیان حتی اگر بلاگر باشند سعی میکنند به نحوی در اطلاع رسانی به دیگران احساس خوشنودی از مفید بودن را تجربه کنند. گرچه ممکن است در بلاگ ها نقطه نظرات شخصی و مطالب خصوصی بنویسند ولی ادعا می کنند جهت خدمت رسانی به دیگران این کار را انجام می دهند...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 آبانماه سال 1382 09:32
سلام گویند :؛ دنیا دیده بهتر از دنیا خورده است.؛. این رسم ایران گردی بعضی از دوستان قدیم ایران بحثی رسم خوب و جالبی است . به لطف خدا این بار قرعه فال به نام شهر ما خورد و من بی همت و قاصر در دوست یابی موفق به دیدار دوستان حداقل یک ساله شدم. چه با صفا هستند بعضی آدما !و چه زیباست دیدن نشاط جوانی در بعضی جوانها!. از...
-
دیداری پس از دو سال آشنایی
شنبه 3 آبانماه سال 1382 10:15
سلام این دو سه روز گذشته من در گیر چند مراسم بودم یکی مراسم به خاک سپاری زنی خاطره انگیز در زندگی کودکی هایم و یکی مراسم دید و بازدید با دوستانی نادیده. مدتی بود که یکی از قدیمی ترین (دو سال و نیم) دوستان اینترنتی به نام پدرخوانده علاقه مند شده بود این کاربر احساساتی و دردسر آفرین را ملاقات حضوری کند .کم و بیش چندین...
-
پایان انتظار
جمعه 2 آبانماه سال 1382 05:00
سلام انتظار به پایان رسید زنی زندگی را بدرود گفت پس از ۶۸ سال دفتر زندگیش بسته شد. چون بمیرد یک زنی جایش بروید یک گلی آری همسر محترم دایی همانگونه که در بیهوشی به سر می برد دار فانی را وداع گفت و مرا غرق اندوهی جانکاه کرد به روز مرگ چو تابوت من روان باشد گمان مبر که مرا درد این جهان باشد جنازه ام چو ببینی مگو دریغ...
-
درگیری
سهشنبه 29 مهرماه سال 1382 13:09
سلام به راستی آیا درگیری کلامی میتونه مشکلی را حل کنه؟ اینجا تو وبلاگ ها که درگیری فیزیکی رخ نمیده در گیری کلامی میتونه تلافی کنه؟ من از هرگونه مجادله کلامی اجتناب می کنم ولی گاهی شاهد در گیری های کلامی هستم. به نظر من آدما هر کدام به آنچه خود دارند شادند و از اعتقادات خود دفاع میکنند پس عجیب نیست گاهی هم در گیری...
-
نوع مشکلات
دوشنبه 28 مهرماه سال 1382 16:04
تو اتوبوس نشسته بودم دختر خانمی میگفت چه مشکل داریم دختر شدیم ها هزار و یک جور دردسر داریم گاهی ....... وگاهی...... خلاصه این پسرا خوب راحتن ها دوستش میگفت باید پا درد دل اونا هم بشینی بعد بگی خنده ام گرفته این دختر کوچولو های دبیرستانی هم........ ولی خب میشه از حالا به این چیزا فکر کنند چه اشکالی داره؟ ولی واقعا آیا...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 مهرماه سال 1382 14:21
سلام چقدر خسته ام .و چقدر غمگین.پسر دایی ام با چشم گریان بر بالین مادر بیهوش خود نشسته.دارو درمانی ۱۷ ساله باعث خونریزی مغزی اش شده و به اغما رفته .امیدی نیست به هوش بیاید.سالها افسردگی ناشی از مفقود الاثر شدن پسر جوانش عاقبت او را .......... چه سخت است مرگ عزیزان را ناظر و شاهد بودن. باید دست روی دست بگذاریم تا از...
-
قدر دانی
دوشنبه 28 مهرماه سال 1382 05:04
از دوستان عزیزی که در نظر خواهی شرکت کردند تشکر می کنم. گرچه چند تا مطالب دست نویس ام آماده است ولی نتوانستم ارسال کنم. دختر دانش آموزی دیروز تو اتوبوس نوشته ها منو و خوند و آدرس گرفت بیاد اینجا ولی هر چی گشتم چیزی ندیدم نوشته باشه.(آره با اتوبوس می رم بیمارستان ) و تو اتوبوس سوژه های جالب می بینم واسه نوشتن تا بعد که...
-
بحث شیرین در لحظاتی شیرین
شنبه 26 مهرماه سال 1382 04:19
سلام چه منقلبم کرد رفتار اون خانمی که همسر بازیکن سرشناس را به قتل رسونده بود اعتراف هاش از هر چی جنسیت هست بدم اومد از زن هایی که عاشق مردای مهم میشن و ... از حرفای چندش آورشون از خجالت مردم مقایسه اش کردم با خانم برنده جایزه صلح و به خودم نهیب هایی زدم واقعا چه گوناگونی هایی در رفتار ابنا بشر رخ میده. با همسرم به...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 مهرماه سال 1382 05:14
سلام ای آن کسانی که اینجا میاین نظر خودتون را بذارین من نمیگم حنما در تایید من حتی در رد نظراتم فحش بنویسین بد و بی راه بگین مسخره کنید ولی من جای پای شما راببینم میتونید آدرس وب لاگ تون را هم نذارین بابا من چقدر بگم و شما ساکت بمونید نمیگم از خوندن بد و بی راه شوکه نمیشم نمیگم دردم نمیاد نمیگم به گریه نمی افتم و سرم...
-
بخش
چهارشنبه 23 مهرماه سال 1382 13:17
روز خوبی بود
-
فرصت ها
سهشنبه 22 مهرماه سال 1382 14:51
سلام امروز برای من روز خوبی بود.چرا؟ چون سکوت دیگران به من فرصت صحبت داد . و خب میدونید که زن ها با حق مادرزادی گفتن آفریده شده اند.بر عکس مردان که سکوت را ترجیح می دهند از همون لحظه ایی که از خواب بیدار شدم ۴ صبح تا حالاکه ۲ونیم عصر است در چندین و چند جلسه به مناسبت های مختلف سخن گفته ام. جالب ترین آنها گفتگویی بود...
-
جایزه نوبل
دوشنبه 21 مهرماه سال 1382 06:56
چه جالب است! پسرم مجبور بود برای روزنامه دیواری مدرسه درباره نوبل مطالعه کند.گوگل فارسی به او کمک کرد و من هم چیزهایی جالب یاد گرفتم. ولی رفتار شیرین عبادی پس از دریافت صلح نوبل تعجبم را بر انگیخت و صد افسوس خوردم گویند ندید بدید یه خر خرید از خوشحالی دمش را برید . دوست دارم به شیرین خانم بگم هیچ ایرادی نداشت آن روز...
-
سهل ممتنع
دوشنبه 21 مهرماه سال 1382 04:29
سلام راستی چگونه میتوان هر دو بود؟
-
خوشبختی از نوع صلاحدید خانواده
شنبه 19 مهرماه سال 1382 16:45
گریه می کرد دلش نمی خواست عروس شود فکر میکرد تنها در صورتی میتواند قبول کند به ازدواج تن دهد که با داماد از قبل آشنایی داشته باشد ولی تعصبات خانوادگی شان به او اجازه نمی داد بیش از همان دو سه دیدار آن هم در نزد بزرگتر ها داماد را بررسی کند چقدر دوست داشت این مرد را با مرد آرزوهایش تطبیق دهد ببیند چقدر همخوانی دارند...
-
اینترنت
شنبه 19 مهرماه سال 1382 06:09
به نظر شما آدما تو اینترنت همون جور میتونن مفید واقع بشن که تو جهان واقعی؟ به نظر من اینترنت واسه خانوما به شکلی و برای آقایون به شکلی متفاوت مفیده. حالا فرصتی نیس تا تو ضیح بدم ولی من که از اینترنت در مدت ۲ سال استفاده هایی بیشتر کردم تا ۴۳ سال قبل از اون حیف که سرعت پایین و هک شدن بلای جون اونه. بیایید برای ارتباط...
-
دردسر های خلق شاد
جمعه 18 مهرماه سال 1382 06:14
فرنگیس را خواهرش و مادرش آورده اند بستری اش کرده اند . شوهرش کارگره و راه های روستایی می سازه و از ولخرجی هاش به تنگ اومده .( به نظر می رسه مرد کم بنیه اییه . و قادر به حفظ نظافت خود نیس .) دارای دو پسر و دو دختره که پسر اولش سربازه . آخرین بچه اش دختر ۱۰ ساله اشه . که خیلی دوستش داره . او با وجودی که یه زن دهاتیه و...
-
جسم/روان(جان)
پنجشنبه 17 مهرماه سال 1382 06:48
سلام چه خوبه که من به غیر از وبلاگ جاهایی را دارم که زبون بریزم وگرنه چی می شد؟ جلسه بحث جسم و روان و هدف غایی انسان بود.نقش تن را بررسی کردیم خواص آن را بر شمردیم . از نیاز های آن و ضرورت رفع آن سخن گفتیم و عبور کردیم و به جان پرداختیم.عیوب جسم را و نقش آن را در روان بر شمردیم .و از ادبیات فارسی هم کمک گرفتیم مرغ باغ...
-
در جستجوی آرامش
سهشنبه 15 مهرماه سال 1382 15:57
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آرامش ما از عدم ماست شما فکر میکنید آرامش گم شده خانوماست یا آقایون؟ به نظر شما جوان تر ها بیشتر در جستجوی آرامش اند یا مسن تر ها؟ فکر نمی کنید اگر در جستجوی آرامش باشیم.متهم شویم به ..... دوست دارید فضایی را می یافتید که در آن آرامش حاکم بود؟ من فضا هایی را که در آن آرامش می...
-
وقت
سهشنبه 15 مهرماه سال 1382 05:08
سلام امروز یه جوری تصمیم گرفتم چرا چرا بگویم. چرا ما ها دوست داریم یه جوری وقت مون را بگذرونیم(هدر بدیم)؟ وقت اضافه داریم؟ نمیدونیم باهاش چه کار کنیم؟ اگه هدرش ندیم جلو چشم مونه؟و هی چشمک مون می زنه که بجنب؟ آیا خشم مون از اینکه نمی تونیم کاری کنیم ما را وادار نمیکنه هدرش بدبم؟ چرا فکر می کنیم هم خودمون و هم وقت مون...
-
یک روز کاری
یکشنبه 13 مهرماه سال 1382 06:33
سلام و با تشکر از سرکشی تان به این بخش اینترنت(وبلاگ ...نچاق)هه هه هه دیروز تو برنامه آموزشی برای دانشجویان یه بیمار زیبا و جوان(۱۹ ساله)داشتیم که خانمی بود که ازدواج کرده و به دلیل ارتباط با دوست پسرش دور از چشم شوهرش دچار احساس گناه شده بود و گویا اقدام به خودکشی هم داشته.(دوبار) خانمی بسیار زود رنج که دست به عصا...
-
دوست یابی
شنبه 12 مهرماه سال 1382 03:41
دیشب پسرم میگفت: مامان... معلم فرموده: بنویسید: چگونه دوست خود را انتخاب میکنیم؟ موضوع انشا امروزه پدرش گفت: بنویس میشینیم ببینیم کی به به٫ چه چه مونو می کنه٫ اون را به دوستی انتخاب می کنیم. برادر بزرگش گفت: می ریم٫ می شینیم تو اتاق چت٬ هر کی باهامون حرف زد٫ می شه دوستمون. من گفتم دوستایی را انتخاب می کنیم که هر کاری...
-
گزارش
جمعه 11 مهرماه سال 1382 05:09
سلام مدتی از وقتم را به خوندن وبلاگ ها گذراندم .برای من جالبه که دغدغه وبلاگ نویس ها چی ها هست. این به فرضیات ذهنی من .....میده.که بتونم با اطمینان بیشتری حرف بزنم. واقعا جالبه جوون ها چیزهایی میگن که تو جوونی های خودم هم مطرح بود ولی زمانه چگونه همه چیز را حل میکنه .گاهی هم با آدمایی نشست و برخاست می کنم که مسن ترند...
-
شور یا شعور
چهارشنبه 9 مهرماه سال 1382 15:53
یادش به خیر ایران بحث اونجا همه اش به ما میگفتند از روی شعور بگین نه از روی شور خوبه تو وبلاگ نویسی هر کسی هر جور راحته می نویسه.
-
مژده
چهارشنبه 9 مهرماه سال 1382 04:25
باعث کمال مسرت است که به اطلاع برسانم ابی دست به ایجاد ایران بحث زد و موفق شد نوع ....آن را به بازار .......عرضه کند لشتابید مبادا جا برای عضویت پر بشه. ایشون سخت تلاش کردند ....تا ببینیم چه پیش خواهد آمد .آریا٫ لیدا٫آسمان٫مانی ٫پدرخوانده به زودی شما را ملاقات خواهم کرد.
-
بخش بیماران روانی
سهشنبه 8 مهرماه سال 1382 16:15
ثریا دختریست ۳۳ ساله که به بیماری اسکیزو فرنیآ مبتلاست از نوع کاتاتون (اینگونه بیماران به شدت منفی کار و مقاوم و لجبازند و بدون دریافت انرژی از غذاها مدتها گرسنگی را تحمل می کنن). یکی از دانشجویان به نام محبوبه ..........قرار شد که با او کار کنه .از اول برنامه بهش گفتم بهت بیماری دادم که دم به تله ات نمیده اگه تونستی...