-
زن
یکشنبه 6 مهرماه سال 1382 05:21
سلام امروز می خوام راجع به زن حرف بزنم.خب ممکنه شما بگین ول کن بابا چرا تفرقه می اندازی هی ما آدما را به بهانه مختلف شاخه شاخه و دسته دسته نکنید . اون چگونه موجودیست؟ ممکنه شما بگین خوب موجودی خوب و مهربان ونازنین و دوست داشتنی که.......میتونه مادر باشه ٫همسر باشه ..........باشه ......إّ....باشه از دید مردها چگونه...
-
باز هم سخن
جمعه 4 مهرماه سال 1382 05:16
سلام داشتم فکر می کردم وقتی آدما قلم دست می گیرند معمولا چه چیزایی را می نویسند؟ آیا آنچه خشم شون را در آورده ..........؟با آنچه سر ذوق شون آورده. آیا آنچه به طور روز مره احاطه شون کرده....؟ یا آنچه در ایده آل هاشونه. آیا از ریشه ها و علل می نویسن....؟ یا از پوسته ظاهری. معمولا چطور انگیزه نوشتن به وجود میاد. ؟ آیا...
-
کشمکش با نوشتن
سهشنبه 1 مهرماه سال 1382 06:41
با سلام یه مطلب دیروز نوشتم و فقط ۴ تا نظر دریافت کردم که همه شون مربوط پاسخی داده یودند و همین جا از هر چهار نفر دوست عزیز تشکر می کنم. از نوشتن در وبلاگی دوم گفته بودم. خب ؛تاریک خانه؛ که گفته بود؛ تو صد جا بنویس کیه که یخونه؟؛ و ابی که نوشته بود...؛.تو دیگه چرا واه ؛...خیلی به دلم چسبید. جناب آریا هم که فرموده...
-
سوتی دادن یعنی چی؟
دوشنبه 31 شهریورماه سال 1382 08:08
آیا این درسته که هر آدمی چند تا وبلاگ داشته باشه.؟ اونوقت وقتی دوستاش میان اون وبلاگ اولی اش را ببینن و مطلب هاش را بخونند ببینند هیچی نیس........بعد خبر دار بشن طرف تو اون یکی دیگه وبلاگ اش شب و روز می نویسه اونم نه یک مطلب و دو مطلب که دوتا و سه تا. اسم اینکار را چی میشه گذاشت؟ چرا ما خانوما اگه خبر دار بشیم همسرمون...
-
خواستگاری
دوشنبه 31 شهریورماه سال 1382 05:02
سلام میبینید که وقتی زبونم باز شد به چی واشد. خب تجربه کاری من اینه و مسیر فکری من کم کم همین شده. موضوعی که هیچگاه تو عمرم فکر نمی کردم بتونم بهش فکر کنم و ذهنم را به خودش مشغول کنه می خوام از آزیتا بگم شاگرد اول کلاس درس روانشناسی سال ۷۲ یه روز بعد از کلاس دنبالم اومدتا تو اتاق کارم و گفت: ببخشید خانوم..... اگه...
-
جمع بندی
یکشنبه 30 شهریورماه سال 1382 09:45
سلام به به چه نظرای قشنگی!! درسته که بسیاری عزیزان نظر نداده اینجا را ترک می کنند ولی این نظرات منو خوشحال کرده. ********************************************************************* ممنونم که آدم رو تا اوج میبری و یک دفعه از اون بالا پرتش می کنی پایین . درسته که همه آدمها خوب نیستن و اگه تو یک قدم براشون برداری ده...
-
توصیه
شنبه 29 شهریورماه سال 1382 09:13
سلام در مدتی که از نوشتن زده شده بودم یا بدم اومده بود یا در موردش تردید پیدا کرده بودم یا از نوشتن نومید شده بودم یا انگیزه ام را از دست داده بودم کسانی از دوستان وبلاگ نویس عکس العمل نشان دادند و دلداری ام دادند و بی اعتنا از کنار این قضیه نگذشتند .این دوستان به نظر من موجوداتی دوست داشتنی اند که لایق اند همیشه دوست...
-
بازگشت امید
جمعه 28 شهریورماه سال 1382 09:43
یا سلام گرچه روز ۲۳ شهریور از نوشتن نومید شده بودم ولی دوباره انگیزه نوشتن را درون خودم باز یافتم البته این روزا همش تو دفتر می نویسم تا دیگه گم نشه.آخه آرشیو اینجا گم شده. گرچه وبلاگ من بازدید کننده های محدودی داره ولیکن وظیفه می دونم به خاطر اونا یی که قدم رنجه کیکنند اینجا بیام و بنویسم البته حالا وقت ندارم قراره...
-
تبریک
چهارشنبه 26 شهریورماه سال 1382 09:48
به من تبریک بگویید .چون من از خوشحالی در پوستم نمی گنجم.چیزی را که باور نمی کردم اتفاق افتاده .علی پسر خواهر مرحومم که همسن پسر خودم هست تو کنکور دانشگاه آزاد کاردانی قبول شده.آخه میدونید این علی کوچولوی ما اصلا درس نمی خوند و هیچکس بهش امیدی نداشت نمی دونم امسال چش شده بود که هی بفمی نفهمی یه کمی جنبیده بود در حالی...
-
بغض
سهشنبه 25 شهریورماه سال 1382 06:51
الان ده روز هست که نمی نویسم.احساس میکنم ذهن ام وجد و نشاط خودش برای نوشتن را از دست داده . یک تردید هایی تو ذهنم راه یافته که مثل موریانه از نوشتن بازم می داره. اگر نویسنده هایی که ما دوستشون داریم دچار این حالت بشن برای من فاجعه است. در اندرون من چه کسی است که بخل می ورزد من بنویسم؟ همه آن کسانی که در زندگیم همواره...
-
سوآل
یکشنبه 23 شهریورماه سال 1382 12:11
چه لزومی می بینیم که می نویسیم؟واقعا؟چرا؟
-
خلاصه کتاب
یکشنبه 23 شهریورماه سال 1382 09:24
........ اما از کتاب " فکرت را عوض کن زندگیت عوض می شود " نویسنده:جرالد جمبا لسکی :ترجمه فریبا مقدم: (هویت حقیقی ما الهیست نه مادی و جوهر هستی ما نیز عشق.اما پاره ایی دیگر از وجود ما در برابر این اعتقاد سخت مقاومت میکند.این مقاومت ناشی از باور ماست که عشق را ترسناک می پندارد و نمی خواهد به آ ن اعتماد کند.این باور ماست...
-
هشدار
شنبه 22 شهریورماه سال 1382 06:26
سلام یه سوآل از دختر خانم ها فکر میکنید فقط چه کسانی زبان شان از حلق شان بیرون کشیده میشه؟ که چی بگن؟ که چطوری بگن؟ آیا ممکنه اگه فقط یک هشدار کوچولو به من و شما هم داده بشه که مواظب ...باشیم زبانشان ٫همونجا سر جاش همون طور نرم و گرم بمونه؟ آیا ممکنه کسی که اسرار را هویدا میکنه ؟ واسرار جنسیت را هم آشکار میکنه ٫زبان...
-
روز پدر
پنجشنبه 20 شهریورماه سال 1382 07:31
۱۳ رجب/تولد حضرت علی(ع)/روز پدر/ استحکام/نیرو/پایمردی/توان/گذشت/کرامت/گذشت/بزرگواری /امنیت/آرامش/جوشش عشق/خوش بینی به مردان/تصور از همپاشیدگی نظام هستی با تصور مرگ پدر/.. همه را باهم نمی توانم له رشته تحریر کشم.فقط به ذکر خاطرهایی بسنده کنم. سالمندی را درس می دادم و از ارزش های پیر ها نمی دانم چگونه بحثم به تجلیل از...
-
مناظره
سهشنبه 18 شهریورماه سال 1382 08:44
تنها بچه های ایران بحث مناظره بی حاصل زیر به خاطرشان مانده. لطفا تعریفی از رابطه سالم داشته باشیم این یک آرزویی دست یافتنی است و من هم سخت نیازمند بر آورده شدن آنم. ولی بارها امکان بر آورده شدنش را با مشکل مواجه دیدم . طبیعتا کمی مشکل است . من فکر میکنم اگرمرد(پسر)در باره زن(دختر) احساس وظیفه بکند که او حریم اش محترم...
-
خیاط و کوزه و....
دوشنبه 17 شهریورماه سال 1382 10:40
امروز چون به علت سرماخوردگی سر درد دارم و تنفسم هم با سختی .....پس نمی نویسم. فقط خواستم بگویم که خیاط در کوزه افتاد .هر چی شنیدم کسانی سرماخوردند گفتم چه حرفا تابستون و سر ماخوردگی . هی به خودم می بالیدم که از بس من سیستم ایمنی ام خوبه امکان نداره سر ما بخورم به علاوه من از روان نسبتا مستحکمی برخوردارم و آدمایی مثل...
-
تفاهم و ادراک
یکشنبه 16 شهریورماه سال 1382 07:32
با سلام گفتن از ادراک(perception) برای ما که سعی میکنیم با هم ارتباط بر قرار کنیم امری لازم است. چرا که ما از طریق نوشتار مان درین فضا پیام هایی را ارسال می کنیم که گیرنده آن پیام ها خود به آنها معنایی جدیدمی بخشد انتظار بیهوده ایست که بخواهیم افرادی که دارای تجارب متفاوتی در گذشته اندبه ادراک همسان دست یابند ....
-
تجدید فراش ..
شنبه 15 شهریورماه سال 1382 06:58
سلام .همسر آذر که در فروردین ماه باهم متارکه داشتند برای تجدید فراش اقدام کرده و توانسته زنی ...تراز آذر هم گیر بیاره. این خبر برای من که آذر را یک ........ می دانم که غیر قابل تحمل است اهمیتی ندارد ولی فکر نکنم برای مادرش در درجه اول٫ که دامادی این چنین مطیع را ....از دست رفته می بیند خوشایند باشد ودر درجه دوم برای...
-
گرمی(warmty)
چهارشنبه 12 شهریورماه سال 1382 14:39
سلام امروز با دوستی برخوردی پیدا کردم.گفتم خوبه راجع به این مسئله توضیحاتی بنویسم. دوستی با مهربانی و صمیمیت مرا مورد خطاب قرار داد ....(که البته لازمه هر ارتباط موفق نیز همین است .به او یاد آوری کردم که در مملکت ما یکی از تابو ها اینه که ....گویا هضم این قضیه برایش بسیار مشکل بود. البته در همین جا از آن دوست دلجویی...
-
فال گوش
چهارشنبه 12 شهریورماه سال 1382 07:10
البته من آدم فضولی نیستم.و همه اینا تصادفا به گوشم رسیده.اینم از عیوب آپارتمان نشینیه طفلک خانمه فریادش در اومده بود که :؛بله باید هم حال ات را به هم بزنم.حالا که تو خونه ات از ریخت افتادم .باید هم تا چشمت می افته به چهار تا دختر بچه که با اندام موزون شون تو خیابون پرسه می زنند نه کاری دارند و نه هدفی .فیل ات یاد...
-
همدلی آری همدردی نه
دوشنبه 10 شهریورماه سال 1382 15:50
با سلام امروز چون وقت کمی دارم زیاد پاپیچ وبلاگ خودم نمیشم .ولی یه چیز جالب می خوام بنویسم راجع به تفاوت همدلی با همدردی. همدلی در هر ارتباط دوستانه لازم است .ولی اینکه ما فکر کنیم همدردی و همدلی هر دو یکیست اشتباه می کنیم. آدمهایی که با ما همدلی می کنند به هنگام غم و رنج و اندوه مان با ما همراه اند ولی خودشون را...
-
نمک آبرود
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1382 14:20
سلام اگه به شما بگویند یه کوهنوردی در ناحیه نمک آبرود در پیش است و گروهی از دوستان قدیمی ات هم هستند قبول میکنید؟ اگه قبول نمی کنید دلیل تون چیه؟می ترسید تو رو دربایستس قرار بگیرید و ......نترسید قبول کنید. نمک آبرود جای قشنگیه به خصوص که یکی از فامیل های ما نزدیکی هاش تو سلمان شهر ویلا داره و میتونه بهتون سر بزنه (از...
-
گفتن ها
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1382 05:52
خیلی ها وبلاگ می نویسند. و هر کدام هم بعدی را که حس میکنند.(مثل همون فیله که تو تاریکی لمس می شد و یکی از گوشش میگفت که عین بادبزن است و این ّهم هست خواص بادبزن و اون یکی از پایش می گفت که همانند ستون است و ستون میتواند خیمیه ایی را بر سر پای نگاه دارد و آن یکی از خرطوم اش). -------انسان ها دارای هیجان و رفتار و...
-
ازدواج اینترنتی
شنبه 8 شهریورماه سال 1382 17:08
مدتها پیش در اتاق چت سو آلی را مطرح کردم. نظر شما درباره ازدواج اینترنتی چیست؟ و این بدین لحاظ بود که می دیدم در اتاق عمومی چت دختران توسط پسران خواستگاری می شوند .و چون مواردی از عدم موفقیت اینگونه ازدواج ها را روانشناسان همکارم به سمع من رسانده بودند. بلافاصله پس از طرح سو آل دختر خانمی که ادعا میکرد دانشجوی...
-
سوآل
شنبه 8 شهریورماه سال 1382 16:43
دوستی/مهر/محبت/انسانیت اینا چیه؟ شدنیه؟ میشه همانند جنگ افروزان نبود و مهر ورزید؟ میشود انسانیت به خرج داد هزینه آن چقدر است؟ به حساب ابلهی مان نخواهند گذاشت؟ آنان که نسبت به هم دوستی میکنند را انگ نخواهند چسباند که دست همه شون تو یه کاسه است؟ آنان را که از سر عشق و مهر با هم رفتار کنند تهمت نخواهند زد که در همدیگر...
-
مشاعره در چت
شنبه 8 شهریورماه سال 1382 13:06
رواق منظر چشم من٫آشیانه توست ---- ....----کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست نمیدونم تو طول هر روز چند نفر به این وبلاگ سر می زنند و از کجا ممکنه باهاش آشنا شده باشند.ولی ندیده به شما خوشامد میگم. یادش به خیر یه روزی چت میکردم .تو چت کیمیا(http://www.iranscience.net/ اونجا کتاب حافظ را دست میگرفتم و با حافظ نجوا...
-
غیر قابل پیش بینی
شنبه 8 شهریورماه سال 1382 09:54
سلام کی میتونه فکرش را بکنه؟که همه روزا قابل پیش بینی نیستن؟ برای حوادث غیر مترقبه چقدر آمادگی داریم.؟ امروز وقتی رسیدم محل کارم.به من گفتند آماده باش٫ باید به یک هیئت سوئدی که به همراه مسئولین وزارتخانه در راهند جواب های مقبول بدی؟ ای بابا!من ؟؟ من در تعطیلات به سر میبرم.من مدتی به خودم استراحت دادم و فقط چت کردم....
-
ثروت و محنت
جمعه 7 شهریورماه سال 1382 07:31
سلام شاید قبلا هم گفته باشم.من باید به نوعی آزار ببینم تا نوشتن ام گل کنه.و گویا مازوخیست باشم که بدون اینکه دردی یا بیماری داشته باشم در بهترین شرایط روحی هم اسباب رنج و غم و غصه را فراهم میکنم تا مغزم ترواش هایی پیدا کنه و اینجوری فکر می کنم نسبت به آدما٫ ادای دین می کنم و انسان بودن خودم را تازه نگه میدارم و از...
-
اینترنت
پنجشنبه 6 شهریورماه سال 1382 07:51
من تا فرصتی پیدا کنم به اینترنت سر میزنم تا ببینم آدمایی که وبلاگ دارند چی نوشتند . بعضی این آدما را از سایت ایران بحث می شناختم و آِدرس وبلاگ شونو اونجا دادند با بعضی هم آشنایی قدیم تر داریم از بچه های فامیل اند. بعضی را هم اینجا تو بلاگ اسکای تصادفا پیداشون کردم و از طرز نوشتن شون خوشم اومده.و خلاصه یک سرگرمی شده...
-
خودمان را بشناسیم
پنجشنبه 6 شهریورماه سال 1382 06:36
سلام به نظر شما آدم خوبه همیشه غمگین باشه؟تا نوشتن اش گل کنه؟یا آدم بی غم هم میتونه بنویسه؟به نظر شما خوبه که آدم فاصله اش را با دیگران حفظ کنه تا فکر کنند آدم مهمیه؟یا بخزد تو هر جمعی به هر شکل ممکن؟ به نظر شما آدمایی که دورتر از دیگران وامیستن پرهیبت تر به نظر نمی رسند؟ نظر شما را بدونم خوبه. راستی من چه جور آدمی...