-
ناگفتنی
چهارشنبه 5 شهریورماه سال 1382 06:41
چه گویم؟ که ناگفتنم بهتر است. حتما شنیده اید مکرر که:تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد. اولا که خدا را شکر که من مرد نیستم .پس هر کی بود با من نبود .روی سخن من نیستم. دوما واقعا درسته.چقدر به ما میگن بچه زبون به دهن بگیر بشین.خب نباید مهر از زبان بر گرفت و گفت آنچه .......به قول ......الو آخر دنیا ٫(ارزش...
-
آدما
دوشنبه 3 شهریورماه سال 1382 10:20
آدما با هم و تنهاند ....................هر کداوم یه جور معماند آهای آقایونایی که همسر اختیار کردین. اینقدر به بهانه کسب پول بیشتر برای آسایش ما تنها مون نذارین.وقتی هم خونه میایین بگین من خسته ام. و انتظار داشته باشین ما را در خدمت گذاری آماده ببینیند. اگه دلتون میخواد همه امیدمون شما باشین.اگه دلتون میخواد چشم به راه...
-
آنچه اکنون ذهن مرا پر کرده
یکشنبه 2 شهریورماه سال 1382 13:09
سلام هیچ فکر کردین تو این دنیا چگونه عمل کردن درسته؟ هیچ فرصت شده لحظه ایی بدون خط گرفتن از این و اون فقط و فقط خودتون بدون تاثیرات تبلیغات بدون کشش های درونی و نیاز ها ،بدون ارعاب و تهدید بدون آز و امید فقط و فقط .....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تا حالا شده بتونید طرحی نو در اندازید ؟ تا حالا شده فکر کنید تو یه جزیره تنها ی تنهایید؟...
-
روز مادر
شنبه 1 شهریورماه سال 1382 13:29
یادم رفت بگم من روز مادر چی هدیه گرفتم. اگه گفتین؟ از پسر بزرگم یه ویندوز جدید که گذاشت رو کامپیوتر خونه .....................از پسر کوچولویم یه بوسه و یک شاخه گل رز قرمز از همسرم یک اشتراک اینترنت ده ساعته روزانه(البته با توجه به مخالفتی که داره من وقتم را صرف اینترنت کنم) جالبه نه؟/ البته دانشجویانم همان روز کلی از...
-
ادامه بحث زنان
شنبه 1 شهریورماه سال 1382 10:47
(دوران/dowran ) بلاگ اسکای مطلب قشنگی نوشته.درباره کتاب سهم من که قصه زنیست که هرگز برای خودش نتوانست کاری کند. ................................................با مطلب حقوق زن من چه خوب هم خوانی دارد. از رقابت های خانم ها خاطرات فراوان دارم.رقابت هایشان را نمی پسندم.قصه ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی...
-
حقوق زنان
شنبه 1 شهریورماه سال 1382 09:22
سلام میدانید در کتاب حلیه المتقین نوشته ممحمدباقر مجلسی آمده به زنا نوشتن نیاموزید؟ واقعا چرا؟ ممکنه قصه دلتنگیهاشون را بنویسند؟و نقطه ضعف دست دیگران بدهند؟ممکن است بدون توجه به چشم هایی که ناظر شونه زینت هاشون را به نمایش بگذارند؟ همون زینت هایی که قرآن گفته لا یبدین زینتهن.به زنان بگو زینت های خود را فرو پوشند؟...
-
گزارش غیبت هایم
جمعه 31 مردادماه سال 1382 22:57
حدودا ده روزی میشه که نشد بنویسم .شرمنده ، ده نفر خواننده روزانه ام ،که نومیدشان میدیدم. دقیقا میتوانم بگویم از روز پنجشنبه که در بیمارستان مطلبی پیرامون پرخاشگری (انواع آن و طرق بیان آن و نشانه های بروز آن) آرائه دادم .تا امروز که از مهمانی بازگشته ام همه اش مشغول بوده ام .اشتغال میتواند دوری از نوشتن را بر من هموار...
-
بازگشت
جمعه 31 مردادماه سال 1382 22:24
سلام چه مدتی مدید شد این دوری از نوشتن یادش به خیر آن روزها که می نوشتم.ممکنه باز نوشتنم گل کند. ولی فعلا نه.فرصت می خواهم.مادرم برای زیارت مشهد عازم بودند و من کلافه .ولی وصل نمی شدم که بنویسم.ولی حرفایی زیاد دارم.اگر رفتن به تهران ام به تعویق افتاد خواهم نوشت وگرنه ۵ روز تهران خواهم بود از روز یکشنبه
-
تعصبات کور
چهارشنبه 22 مردادماه سال 1382 17:18
در اولین فرصتی که پیدا کنم تصمیم دارم راجع به تعصبات کور بنویسم.امروز مجله پزشکی قانونی چندین سال پیش را میخوندم که مطلبی راجع به خودکشی دختری جوان نوشته بود. دختری که به خاطر عیبی مادرزاد(نمیخوام بیشتر باز کنم)مورد تهمت خانواده قرار میگیرد و در عنفوان جوانی تنها راهی را که پیش پای خود می بیند اقدام به خودکشی با سم...
-
منع و حرص
چهارشنبه 22 مردادماه سال 1382 16:23
گویند که چنانچه ما را منع کنند تازه حریص می شویم تا میام بنویسم قطع میشم و این حسابی لجم را در آورده.شاید چیزی هم برای گفتن نداشته باشم ها ولی.....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 مردادماه سال 1382 16:19
راستی موضوع کنوانسیون حقوق زن و مغایرت آن با قوانین اسلام چیه؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 مردادماه سال 1382 15:56
آیا این صحت داره که به تازگی نمی شود نوشت؟و بلاگ اسکای دچار مشکل شده؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 مردادماه سال 1382 15:39
جالبه که نمیشه بنویسم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 مردادماه سال 1382 15:21
سلام
-
دیابت
یکشنبه 19 مردادماه سال 1382 05:57
سلام نمیدانم با بیماری قند چقدر آشنایید .این بیماری به دلیل کمبود انسولین در خون گریبانگیر انسان میشه(انسولین هورمونی است که برای در دسترس قرارگرفتن قند به کار می آید.)(هر آنچه غذا میخوریم درنهایت به قند تبدیل می شودتا سلول های بدن بتواند برای رشد و کسب انرژی از آن استفاده کنند.) انسولین از غده پانکراس ترشح میشود و...
-
غم پنهانی
شنبه 18 مردادماه سال 1382 06:20
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید داستان غم پنهانی من گوش کنید چند روز پیش به شما گفتم بهتر است از غم ها و اندوه ها ننویسم چرا که ممکنه دل لطیف جوانها را بیازارم ولی خب وقتی خود جوون ها (امیر براندو/در الو آخر دنیا) از غم هایی پرده بر می دارند چگونه می شود از آن نگفت .و هر که به فراخور توان خود سعی میکند بر زخم او مرهم...
-
دیداری پس از ۶ سال دوری
شنبه 18 مردادماه سال 1382 04:51
سلام چقدر از دیدن آدما خوشم میاد اگر...........پس از پایان دیدنی ها نشنوم بگویند: چه پر مدعا بود!چقدر حرف میزد!چگونه به خودش اجازه میداد وقت ما را تلف کنه!چقدر پر گویی کرد! دیروز قرار بود برای دیدن پسر عموی جناب همسر که از انگلیس به ایران بازگشته بود به خانه حاج عمو برویم.به علاوه عمو جان هم به اتفاق همسرشان از مکه...
-
چشم و ماموریت آن
جمعه 17 مردادماه سال 1382 06:02
چشمهای نگران یادتون مدتی پیش تو بحث ارتباط از نگاه سخن گفتم و تاثیر آن بر ارتباط خب این بقیه اش رفتم خونه برادرم خانمش گفت خواهرت به من چپ چپ نیگا کرد.رفتم خونه مادر شوهرم گفت :چرا نگاه ات تحقیر آمیزه؟ به چشم کم به آدم نیگا می کنی؟اینهمه برایت زحمت کشیدم به چش ات نمیاد .رفتم تو کلاس دانشجویان گفتند امروز ه چش تو روی...
-
گذری و نظری
پنجشنبه 16 مردادماه سال 1382 05:42
سلام امروز توانستم از طریق پیام ها اف لاین و نوشته ها وبلاگ دوستان چیزایی جالب بیابم.اول از همه از جوتی بگم و کنکور ۳۰۰۰ سرکوچه شون که با وجود خرید سوآلات کنکور به قیمت یک میلیون............................/بحث خوب و داغی بود جوتی عزیز دوم از بحث تو بحث ابی بگم که ابدا و اصلا چیزی قابل گیر دادن نمیشد یافت .سوم از بحث...
-
یه حرفایی برای خالی نبودن عریضه
سهشنبه 14 مردادماه سال 1382 04:42
سلام چند روزه رغبت نمیکنم بنویسم.از آنجا که قسمت نظر خواهی برداشته شده بدون توجه به نظرات دیگران می نویسم.گاهی تحت تاثیر درون خودم هستم که ؛آهای با کی هستی؟چی مینویسی مخاطبان تو کی ها هستند؟تو هم همانند صفحه حوادث روزنامه بدون توجه به مخاطبانت مینویسی؟هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.گوش نامحرم نباشد جای پیغام...
-
طلاق
یکشنبه 12 مردادماه سال 1382 13:27
سلام طفلک شهلا دوست من دیروز وقتی دیدمش یه چشمش اشک بود و یه چشمش خون.با اون چشای قشنگش رو گونه های لطیف اش اشک شور می ریخت.دلش واسه دیدن بچه هاش تنگ شده بوده.اخلاقش اینجور نبود که گردن اش را خم کنه همیشه گردن اش را شق نگه میداشت و مسئولیت رفتارهای خودش را به گردن می گرفت.ولی مثل اینکه این دفعه بدجوری بریده بود.شهلا...
-
گاو عمو حسین
یکشنبه 12 مردادماه سال 1382 05:40
جالبه.حتما به خاطر تان می آید که در کتاب دوران دبستان برای فرهنگ سازی از قصه گاو عمو حسین و شاخ های بزرگ گاو ش برامون یه قصه می گفتند عمو حسین گاو شیرده بزرگی داشت .....تا اینکه مریم او و گوساله اش را به چرا می برد....و از توی بوته هاصدا یی میاد که مریم در ابتدا فکر میکنه سگ شان گرگی است ....ولی بعد که معلوم میشه گرگ...
-
فیدبک
جمعه 10 مردادماه سال 1382 06:06
دیروز قرار بود راجع به ارتباط درمانی برای دانشجویان و پرسنل بیمارستان مطالبی را بیان کنم.خب اینجوری شروع کردم. همه در تلاش اند که از خود اثری خلق کنند و پس از خلق اثر ٫منتظر عکس العمل دیگران نسبت به آن اند .پس نیت میکنیم٫ اقدام میکنیم٫ پیامی را با کد ها و نشانه هایی که بین ما و گیرندگان پیام مشترک باشه ارسال میکنیم و...
-
بحث تو بحث
پنجشنبه 9 مردادماه سال 1382 17:56
سلام دوستان ایران بحث.شنیدم به تازگی همگی تصمیم دارین تو سایت بحث تو بحث جلسات را برگزار کنید.خوبه.حالا مگه تو ایران بحث بحث مون چقدر نتیجه داشت؟نتیجه ایی هم داد؟تا تونستیم همدیگه را هل دادیم.بعضی وقت مجبور شدیم همدیگه را بپاییم مبادا دعوا بشه بگویند اینا قدرت هضم همدیگه را ندارند .یه جوری گفتیم نه سیخ بسوزه نه...
-
عشق ورزی به آقایون
چهارشنبه 8 مردادماه سال 1382 04:33
سلام این روزا قصه دوست داشتن یه آدم توسط دو نفر منو سخت به فکر فرو برده.میگن آدم بد شانس دو جا دو جا دعوت میشه.یه آدم بیمار شده داره می ره اتاق عمل مادرش دچار اضطرابی عجیب و دست و به دعا و همسرش دچار اضطرابی دیگر و اقداماتی که بزن بر طبل بیعاری و خودش متحیر از اینکه این دو نفر چقدر ناهماهنگ اند و هر دو ادعای دوست...
-
سر کشی به دوستان قدیم
چهارشنبه 8 مردادماه سال 1382 04:04
اخباری از دوستان ایران بحث به من رسیده.اول اینکه این روزا آریا دوران نقاهت را میگذراند که چندان هم آسان نیست. به همسر ایشان که هم پای شان در حال رنج کشیدن هستند یه خسته نباشید بگم چون مراقبت از بیمار وقتی رنج و درد دارد کم از خود درد کشیدن نیست.ولی آریا یگرامی به خودت زیاد سخت نگیر . اگر دوست داشتی کودکی می بودی بدون...
-
در گنجه و حیای گربه
دوشنبه 6 مردادماه سال 1382 15:49
راستی چه ضرب المثل قشنگیست! و چقدر مورد علاقه ما آدمایی که دوست داریم ارزش ها حاکم باشه حتی اگر کسی به کسی نیست. گویند تنها افراد دارای اختلال شخصیت وسواس اند که درست بر مسیر ارزشها حرکت می کنند حتی اگر کسی نباشد که ناظر بر کارهایشان باشد.و حتی اگر مزد کارشان را نگیرند.فقط آنها هستند که از توبیخ های وجدان سختگیر در...
-
بی هدفی
دوشنبه 6 مردادماه سال 1382 10:28
سلام هیچ شده فکر کنید بعضی آدما بی هدف اند؟واقعا میشه هدفی نداشت و ؛ حالی خوش باش بود؟...................آیا همه آن کسانی هم که ظاهرا هدفی ندارند در واقع هدفی دارند .؟ ممکن نیست انسان بی هدف باشد. میدانید چقدر اعتماد به نفس می خواهد که انسان از هدف خوش بگوید؟و منتظر اظهار نظر دیگران باشد؟ معمولا دیگران به خودشون اجازه...
-
بیمارستان مدرس
یکشنبه 5 مردادماه سال 1382 18:32
سبز علی یکی از بیماران تیمارستانه که در فروشگاه بیماران فروشنده است و میتونه شبها به خونه بره و صبح ها بیاد. اولین روزی که تیمارستان رفته بودیم از من رو بر می گردوند و می رفت.با دانشجویان ازش خرید کردیم کم کم به من اعتماد کرد حالا هر روز صبح که منو می بینه مث یه پسر کوچولوی با ادب میاد جلو و به من سلام میکنه نمیدونم...
-
چی شده؟
یکشنبه 5 مردادماه سال 1382 05:56
چی شده.فرم نظر خواهی را برداشتند؟ تغییراتی در مدت...بلاگ نکنه فکر کنید من دیگه حرفی برای گفتن ندارم ها.خیر/.نکنه فکر کنی تو ذوق ام خورده ها.خیر. درسته چیزی را که نپاید دلبستگی را نشاید. و دیگه نمیخوام به این وبلاگ دل ببندم. ولی وبلاگ نویسی سنگ مفت گنجشک مفت هست.بود می نویسیم نبود هم نمی نویسیم تو دفتر روزانه می...