-
تحریک پذیری
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1383 06:20
هشت ماه میشه که پدر نجمه فوت شده ولی هنوز اندوه و سوگ نجمه پایان نیافته دیروز بهش گفتم پس از شش ماه اگر باز اینهمه سوگوار باشی مبتلای به افسردگی هستی. معلومه هضم مرگ پدر واست آسون نبوده میگه آخه مادرم بعد از مرگ او هر روز بیمارتر میشه و داره اونم مث شمع آب میشه قطرات اشک از چشمای نجمه فرو می ریزند بی امان بهش فرصتی...
-
سالمندی
دوشنبه 16 شهریورماه سال 1383 13:05
شما از زندگی خود چقدر رضایت دارید؟شما خودتان را تا چه حد خوشبخت احساس می کنید؟ عواملی که میتواند باعث رضایت تان شود از کجا باید بیاید؟خوشبختی را در چه چیز میدانید؟ کیفیت زندگی خودتان را چگونه ارزیابی می کنید؟ قرار شده از امروز بر روی زندگی زنان سالخورده ارمنی مطالعه ایی کنم و میزان رضا مندی و احساس خوشبختی شان را...
-
سفر به پره سر
شنبه 14 شهریورماه سال 1383 13:29
سفری داشتیم که از صبح جمعه ششم شهریور شروع شد .سفر به تهران بود و از نظر من بدون برنامه قبلی. ولی گویا همسرم امید داشت می تواند همسر خواهرش را راضی کند به خطه شمال سفری داشته باشند. روز دوشنبه هم از تهران به مقصد شمال(رشت)حرکت کردیم.ساعت چهار بعد از ظهر وقتی ناهار خورده بودیم و نماز هم.....به رشت رسیدیم.چقدر همسرم از...
-
دل گرفته
چهارشنبه 4 شهریورماه سال 1383 09:24
چرا گاهی دل آدما میگیره؟میگن مانور ناخودآگاه باعث میشه بدون آنکه بدونی دلت بگیره.هر چی نگاه میکنی همه چیز سر جای خودشه.توانایی سازگاری تو هم بالاست.ولی این دلته که به سویی میره.و عنان و اختیارت را در دست گرفته با خودش می بردت. یه سحر گاهی ساعت دو نیمه شب از خواب بیدار شدم و دیدم دلم از سینه هوای خارج شدن داره.فردا...
-
حادثه
دوشنبه 2 شهریورماه سال 1383 09:37
دیرم شده.ولی نمیدانم چرا اینقدر ترافیک کنده.بیقرار شده ام.ولی جریان حرکت اتوموبیل ها به کندی صورت میگیرد.متعجبم چرا.کم کم به مرکز حادثه نزدیک می شویم.تصادفی رخ داده.مدتی هست که اتفاق افتاده.پارچه سیاهی وسط خیابان و سکه های پول در اطراف آن.زنیست.تصادف منجر به ......وای خدای من.چرا؟ مادران نمی دانند اگر صبح از خانه خارج...
-
خواستگاری سمج
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1383 10:04
دختر خانوم جوانیست که پدرش کویت کار میکنه و با مادرش و خواهرش زندگی میکند.برایش خواستگاری آمده از خانواده ایی ثروتمند، که پدر و مادرش اصرار دارند این دختر به خواستگاری پسرشان جواب مثبت دهد .میگوید:خانم، عمو جونم تحقیق کرده؛ گفته اند این پسر از هیچ کار ابا ندارد و من نمیخواهم او را به همسری برگزینم. همسایه هاشان می...
-
مروری بر ماه مرداد
شنبه 31 مردادماه سال 1383 09:13
سلام اینهم آخرین روز مرداد ماه.از اول ماه مصمم بودم که هر روز مطلبی بنویسم.ولی مواردی پیش آمد که نتوانم.در همان اولین روز مرداد ماه با خانمی که در جلسه اولیاءو مربیان با من آشنا شده بود راجع به ازدواج پسرش صحبت کردم. دوم ،یکی از دختران! تهران برایم تلفن زد و راجع به ادامه دوستی اش با مرد جوانی که همسر و به تازگی...
-
بدبختی
چهارشنبه 28 مردادماه سال 1383 10:46
چه بدبختی بزرگی! که در به در به دنبال کسی بگردی که کمک ات کند. //// و از آن بدبختی بزرگتر که به دنبال کسی بگردی که از تو کمکی را قبول کند *********** آره یه روز بود که تو هر سوراخ سمبه ای سرک می کشیدم ببینم میتونم کسی را بیابم که بشه روی کمکش حساب کنم؟ به لطف خدا همه او ن سختی ها گذشت.و آنچه را به آن نیاز داشتم...
-
آزادگان
دوشنبه 26 مردادماه سال 1383 12:44
برای بزرگداشت مقام آزادگان امروز مجلس جشنی در محل کار ما بر گذار شد. وقتی آن آزاده همکار ما که قرار بود به نیابت از جامعه آزادگان تکریم شود از شکنجه هایی که متحمل شده اند میگفت با خود اندیشیدم اگر مردی بودم و در جنگ این چنین شرکتی داشتم و امروز آزاده بودم چه احساسی داشتم.طاقت شنیدن آزار دیدن هایشان را نداشتم.طفلک طفره...
-
........
شنبه 24 مردادماه سال 1383 09:08
وقتی می خوام بنویسم افکار فراوانی به ذهنم خطور می کنه که از بین اونا انتخاب کردن کمی مشکل به نظر می رسد باید یا خشمگین باشم که تند و تیز بی ترحم بنویسم یا عاشق باشم تا در نهایت لطافت نوازش گونه. گاهی که از مسائل شخصی خود می نویسم با خود می اندیشم فراگیر نیست.و گاهی فکر می کنم بگذار این یه دونه مدل را هم دیگران ببینند....
-
بی پناهی
چهارشنبه 21 مردادماه سال 1383 09:42
امروز داشتم میرفتم پیاده روی صبحگاهی و چند تا نون سنگک داغ نیز بخرم .سر چهار راه بر روی چمن های خیابان تکه پارچه سیاهی مچاله شده دیدم جلو رفتم دیدم زنی کیفش در دست زیر چادر سیاهش به خواب رفته.منظره زیبای چمن کاری شده چقدر زشت به نظر می رسید.چرا باید درین موقع صبح زنی اینجا به خواب رفته باشد.با خود اندیشیدم شاید چون در...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 مردادماه سال 1383 12:19
هیچ وقت شده عصبانی بشی؟.خشم چیز عجیبی نیس.هر محرومیت ایجاد ناکامی می کنه و خشمگین شدن را در پی داره.تو نیاز هایی داری دسته ای جسمانی دسته ای روانی.نیاز به خوراک و خواب ات هم بر آورده نشه دیگه نمیشه دم پرت اومد.ببینم مگه همیشه این دو نیاز بر آورده میشه؟خب نه .زیاد پیش میاد که حتی ابتدایی ترین نیاز هامون هم بر آورده...
-
ذلیخا
یکشنبه 18 مردادماه سال 1383 11:05
رفتار دختر هایی تو این دور و زمونه منو به یاد ذلیخا می اندازه که ........... داشتم کتاب شعری را ورق می زدم که سروده های یک دختر بیست و یکساله بود. تو هستی جان من ای یار دیرین فدای نام تو این جان شیرین خیالت مونس شبهای تارم بیا رحمی بکن بر حال زارم یا در قسمتی از شعر دیگرش نوشته بود بیا جانم کنون با تو بگویم هر آنچه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 مردادماه سال 1383 11:06
چه احساسی دارید تو این روز های داغ مرداد ماه؟از گوشه کنار کسانی را می بینید که فرزندشان امتحان کنکور داده.و نتایج آن............... ببینم این روزا فرصت شده مسافرت برین تفریح کنید و خودتان را برای سال تحصیلی جدید آماده کنید؟ اخبار و گزارشات خبرنگاران(روز خبر نگار مبارک باد)برای شما دل و دماغی باقی گذاشته؟با روز...
-
یک درس
سهشنبه 13 مردادماه سال 1383 12:11
ارتباطات عملی است که انسان ها را در ارتباط با یکدیگر قرار می دهد و عبارت است از منتقل ساختن یک شناخت،یک خبر،یک هیجان. ارتباطات وسایلی را به کار می گیرد و کانال هایی را مورد اسفاده قرار می دهد.فرد در هر ارتباط دارای انتظاراتی است که نشات گرفته از نیاز هایش نگرانی هایش و یا خواست هایش است و درین حالت دارای تنش نسبت به...
-
نامه ای از دوستی با شخصیتی جالب
سهشنبه 13 مردادماه سال 1383 08:22
خانم اگر قرار باشد بخواهم شما را بر اساس پیام هایتان تعریف کنم از آن واهمه دارم که بقول خودتان خیلی زود "بدتان" بیاید!٠ تعریف و تحسین . بخصوص اگر جنبه تعارف و تظاهر و تملق داشته باشد کاری بیهوده و اقدامی نکوهیده هست٠ هرکس برابر آنچه که میگوید و می شنود. ارزیابی میشود. به عبارت روشن تر. افراد در چارچوب سن و سال. میزان...
-
تعصب
دوشنبه 12 مردادماه سال 1383 10:31
جالبه وقتی به من میگن متعصب سوء برداشت میکنم که حتما دارن اهانت میکنند.تا اینکه امروز به بعضی وبلاگ ها سر زدم دیدم حق با اونست که میگن من متعصبم.تعصب من اجازه نمیده بسیاری رفتار ها ازم سر بزنه و بسیاری آدمایی را که از شون یه رفتار هایی سر می زنه بپذیرم.پس حق را به شما میدم .آره متعصبم و سخت بر افروخته می شوم وقتی می...
-
در جواب یک دوست
شنبه 10 مردادماه سال 1383 20:04
دوست عزیز شما به جنبه فیزیولوژیک عشق پرداختید .در حالیکه همیشه جنبه های روانی(سایکوتیک)عشق بررسی می شد. اینکه منشا رفتار های عشق ورزی در کجای بدن انسان و یا حیوان است همانا غدد جنسی را مسئول رفتار های جنسی میدانند.و غده هیپوفیز به عنوان کنترل کننده غدد جنسی. غدد جنسی در انسان از زمان بلوغ جسمانی فعالیت خود را آغاز...
-
هدیه(کادو)چشم روشنی
شنبه 10 مردادماه سال 1383 08:50
سلام یکی از مشکلاتی که بعد از ازدواج باهاش برخورد پیدا کردم دریافت و بردن هدیه بود.از همون ابتدای ازدواج مادر و خواهرم حساس بودند چه کسی چه کادویی برایم آورده و همسرم چه کادو هایی میاره.ذهنیت اونا سخت مشغول این بود که آدما با کادو هاشون بر روی ما قیمت گذاری می کنند و چنانچه کسی دست کم روی ما بذاره باید مورد سوآل...
-
دردسر های هر جوان
چهارشنبه 7 مردادماه سال 1383 13:49
منکه جوان نیستم که بدانم جوان امروزین ما چه دردسر هایی دارد.ولی چون خودم از جوانی عبور کرده ام میتوانم به یاد آورم در جوانی چه مشکلاتی داشتم.هر جوان اعم از دختر یا پسر حق دارد متقل زندگی کند ولی آیا میتواند؟در جایی که مادران و پدران زیادی را می شناسیم که هنوز هشت شون گرو نه شونه چگونه فرزندانشان می توانند مستقل باشند؟...
-
چه ماجراهایی!!!!!
سهشنبه 6 مردادماه سال 1383 13:12
دیروز یکی از دخترای آشنای اینترنت از مسائلی برایم گفت که فقط می شد تاسف خورد.داستان دوستش را که....... مدتهابود او را ندیده بودم از من سوآل کرد :؛؛اگر به دوستیش با امثال اینان ادامه دهد برایش مشکلی ایجاد می شود ؟ که گفتم : البته تا حدودی متهم می شود به ...............در حالیکه مبراست. ببینم دختر خانومای شجاع از نظر...
-
خلق سرشار
دوشنبه 5 مردادماه سال 1383 09:32
زندگینامه بالزاک را میخوندم.که در مدت ۳۰ سال تعداد نود کتاب نوشت.که همزمان با ویکتور هوگو می زیست.که از سراسر دنیا نامه های فدایت شوم از زنان دریافت میکرد.که مخارج زندگیش از در آمدش بیشتر بود.که خلق اش در نوسان بود گاهی سخت اجتماعی می شد و گاهی به گوشه ایی می خزید و تا مدتها پیدایش نمی کردند.که از چهارچوب های معمول...
-
مهاجرت
یکشنبه 4 مردادماه سال 1383 10:12
آیا آن کس که از مکانی هجرت می کند میتواند از رنج ها و درد ها هم ....
-
یالیتنی کنت ترابا
شنبه 3 مردادماه سال 1383 13:12
یه روز که به من گفته بودند تو مسبب همه اون مشکلات هستی که ما شمردیم گفتم.کاش...
-
انتخاب
پنجشنبه 1 مردادماه سال 1383 15:34
امروز خانومی از آشنایان قدیم را دیدم.سوآلی پرسید که برایم جالب بود.به نظرم رسید اینجا از آن بنویسم. گفت برای پسرم دختری را میخواهم بگیرم که هیچ مشکلی ندارد جز اینکه پدر و مادرش در حال جدا شدن از همدیگرند .نظر شما چیست/ گفتم من علم چندانی برای مشاوره ندارم شما بهتر است با یک روان شناس صحبت کنید ولی خودم بودم موافق این...
-
یک امروز
چهارشنبه 31 تیرماه سال 1383 17:36
بسم الله الرحمن الرحیم هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمن الرحیم چه تقارن قشنگی!روز شهادت حضرت زهرای مرضیه و روزی که من این دعا را میخوانم. امروز رقیق شده ام.اجازه یافته ام با خودم خلوت کنم.در خلوت خودم قطراتی اشک هم ریخته ام.به آشنایانی که این روزها باهاشون دمخور بودم دعا کرده ام.اذان ظهر و...
-
آزادی
چهارشنبه 31 تیرماه سال 1383 08:34
شما چقدر آزادی دارید؟به نظرتان تا چه حد از آزادی لازمه؟چرا عده ایی با داشتن آزادی فرزندشان همسرشان همشهری شان مرئوس شان مخالفند؟مگه داشتن آزادی سیلابه که می ترسند با خودش ببردشون؟اگر خودشون قنداق شدن را دوست دارند پس چرا دوست داشتن آزاد بودن دیگران براشون عجیبه؟آیا فکر نمی کنین آزاد بودن دیگران دلشونو می سوزونه که چرا...
-
ترحم
سهشنبه 30 تیرماه سال 1383 09:29
هیچ برای شما پیش اومده کسی دوست تان داشته باشد و شما متحیر شوید که چه چیز جالب توجهی در شما بوده که نظرش را جلب کرده؟ اونوقت وقتی چشماتون از تعجب راست وایستاد چقدر طول میکشه به خود بیایید؟ اصولا آدم با کسانی که فکر میکنند ..............چه نوع رفتاری داشته باشه؟شما فکر میکنید این دوست داشتن های آدما که خود فرد متوجه...
-
بارقه
شنبه 27 تیرماه سال 1383 20:38
جالبه که فضای وبلاگ ها برای تخلیه بار عاطفی آدما امکاناتی را فراهم آورده. شاید اگر آنان که دست به دیگر کشی( از سر خشم) یا خودکشی(از سر نومیدی)نمی زدند .یا ضرب و جرح نمیکردند.این صفحات را داشتند و زبان الکنی نداشتند و ذره ایی اعتماد داشتند و اندکی تایپ می دانستند و نوشتن املا و انشا ءمی دانستند برای دل خودشان مینوشتند....
-
زنی مغموم
پنجشنبه 25 تیرماه سال 1383 21:54
طفلکی اشک می ریزد. با حسرت از روز های جوانیش یاد می کند.آن زمان که به کمتر پسری از غریبه و آشنا رو نشون می داد.غرور داشت و با امید و آرزو به آینده های زندگیش می نگریست. روز هایی که تصور نمی کرد از پای در آید. هنوز خود را برای ازدواج و قبول مسئولیت آماده نمی دید. آمد و رفت خواستگاران نگرانش می کرد.مبادا خانواده اش به...