-
اشک ها و آدما
یکشنبه 5 آذرماه سال 1385 13:28
سلام من نسبت به اشک خانوما حساسم گرچه شنیدم آخرین مکر زنان اشک شان است. گرچه شنیده اماشک تمساح هست بعضی اشکها ولی نمیتونم نسبت به اشک ریختن خانوما بی اعتنا باشم نمیدونم چون خودم خانوم هستم این حساسیت را دارم یا آقایون هم اینجوری هستند. روزهایی بوده که دیده ام آقایون از اینکه به خاطر اشک ریختن خانوما به زانو در اومدند...
-
تصورات و اشتغالات ذهن
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1385 04:53
سلام صبح تان به خیر. کم پیدا سایه تان سنگین شده. به وبلاگ فقیر فقرا سر نمی زنید. این تعارفات یعنی اینکه سخت نگیر دنبال علت نگرد بی خیال بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم آره ما آدما دلگیر میشیم کم حرف میشیم ن.مید از گفتن زبان بریده به کنجی نشسته صم و بکم میشیم چرا؟ کی نطق مون را کور میکنه؟ کسی از بیرون؟یا...
-
چهره خبر ساز
یکشنبه 28 آبانماه سال 1385 09:52
شهرت را چقدر دوست دارید؟به بدنامی شهره شدن با به خوشنامی شهره شدن برایتان فرق میکند؟ شنیده اید میگویند گمنامی بهتر است از بد نامی؟گرچه خو ش نامی بهتر است از گمنامی؟ چرا شهرت مورد علاقه آدماست؟حتما به بد نامی شهره شدن آرزوی کسی نیست. منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن را از حافظ در باره...
-
امنیت اجتماعی
سهشنبه 23 آبانماه سال 1385 13:13
با عجله وارد اتاقم میشه و بعد بیرون میره و نمیاد. متعجب میشم این چه طرز اومدن و رفتنه؟وقتی دوباره داره از در میاد تو، می بینم گریه کرده و چشماش سرخه.میگم : چی شده؟کجا رفتی با این عجله؟چرا با چشمای اشک آلود برگشتی؟؟هیچ نمیگه و به نظر می رسه نمیخواد با من راحت باشه .چاره را در این می بینم به حال خود رهایش کنم.مبادا فکر...
-
شوک درمانی
دوشنبه 22 آبانماه سال 1385 12:13
این خانومه به احتمال زیاد مبتلای به افسردگی بوده که پزشک تجویز کرده با شوک درمان بگیره. وقتی دارو موثر واقع نشود شوک درمانی بهترین نوع درمان برای افسردگیست. افسردگی وقتی شدید شد به درمان های دارویی جواب نمیده. گرچه به تعداد سرماخوردگی در طول سال مبتلای به افسردگی می شویم ولیکن بدون درمان دارویی هم بهبود می یابد....
-
تردید دانشجوی ترم یک
شنبه 20 آبانماه سال 1385 13:08
دختر دانشجو ترم یک اومده میگه : خانوم این رشته که قبول شدم را هیشکی تو خانواده دوست نداره من چه کنم؟ و به یادم میاد پسرا اهمیتی نمیدن کسی رشته انتخابی شون را قبول داره یا نه.میگم : نازنین دختر خودت چی دوست داری؟میگه نمیدونم خانوم من فقط میخوام درسم را ادامه بدم و بیش از این نمیتونم تو نوبت کنکور خودم را معطل کنم و...
-
ام اس و کنار آمدن
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1385 17:54
وبلاگ دنیز عزیز را خوندم و دیدم لینک داده به وبلاگ گروهی ام.اس / .اونجا هم نازمهر سانی و ویولت راجع به ام اس مطالبی نوشته بودند.از آنجا که همسر برادرم مبتلا به ام اس است و به همراهش به جلسات بیماران مبتلا به ام اس راه پیدا کرده ام مطالبی را برای این عزیزان مینویسم(دیدم بد نیست مطالبی را که آموخته ام اینجا بیاورم). در...
-
یه تلفن یه عالمه خاطره
یکشنبه 14 آبانماه سال 1385 14:16
تهدیدش کرده که شماره تلفن هاش را چک خواهد کرد جالبه هیچ احترامی نداره هیچ آزادی نداره از یه بچه شرور کمتر احترام داره.و اونوقته که اعتماد به نفسش پایین میاد.کنترل کردن آدما یعنی بی حرمتی به آنها ولی کیه که به این توصیه توجه کنه؟ خدا را شکر امروز پروانه دوست دوران تحصیل دانشگاهم بهم زنگ زد پروانه از خوبی خودش همیشه در...
-
بوسه
شنبه 13 آبانماه سال 1385 04:20
بوسه زبان بدن است تا به تو به طور غیر کلامی بگوید دوستت دارم. نوازش ماساژ هم دیگر انواه بیان غیر کلامی بدن هستند.حالا چند تا دیگه پیام میشه از بدن دریافت کرد بدون مداخله زبان بماند.وقتی هر چی بالا بیایی پایین بیایی که حالی طرف کنی دوستش داری نپذیره بوسه مسئله را ختم می کند یه خانومه دوست منه میگه وقتی با شوهرم دعوام...
-
دنیای زن و مرد
جمعه 12 آبانماه سال 1385 07:21
آیا دنیای مردان دنیای سیاست است و دنیای زنان دنیای خانه؟ این درسته که میگویند دنیا خانه ای بیش نیست برای مردان ولی خانه دنیاییست برای زنان؟ من از این دنیایی که توشم چی میخوام؟ گاهی اوقات مردانی را دیده ام متعجب که چرا زن اونا را متهم میکنه تو دنیای منو خراب کردی آخه تو دنیای خودشان زن فقط یه سهم داره ولی احتمالا تو...
-
خویشتن داری ممدوح
یکشنبه 7 آبانماه سال 1385 05:25
تا حالا شده فکر کنی یه نفر را دوست داری؟ولی بهتره خودش ندونه؟اینجوری به نفع هردوی شماست؟من هم موافقم* هر دوستی را أشکار نکن،بهتره طرف جاهل بمونه که واسه تو عزیزه * اونوقت هم تو و هم اون راحت تر ید*من هم از همه کسانی که دوستشان دارم مخفی میدارم*اونا ممکنه رنج ببرند ولیکن من به تشخیص خودم عمل میکنم*دیشب یه کسی را که...
-
نوشتن
شنبه 6 آبانماه سال 1385 05:47
بعضی از دوستان دیگه نمینویسند و این رفتار یعنی وبلاگ نویسی را کاری عبث تلقی میکنند بعضی مینویسند ولیکن مراقبند نکته ای را ذکر نکنند که به مصالح شان لطمه وارد کند بعضی همانند من مینویسند و به عواقب احتمالی آن وقعی نمی نهند بعضی مینویسند و نوشته هاشون خواننده را سیراب میکند بعضی مینویسند و بدینوسیله پرده از حمق خود بر...
-
بیماری ایشان
جمعه 5 آبانماه سال 1385 03:43
دیشب خونه مادر گرامی همسر مهمان بودیم حاج خانوم هفتاد و سه سال و نیم دارند.سخت سرماخورده بودند دستگاه بخور روشن یه میز پر از دارو جلوی روی شان تنفس به سختی و دو تا دخترشان نگران به مراقبت پرستاری مشغول و آماده هر گونه عکس العمل مناسب و فوری.خب وقتی یه حاج خانوم عروس خانومش پرستار باشه باید غمش نباشه دیگه ولی...... سخت...
-
انتخابات
چهارشنبه 3 آبانماه سال 1385 09:06
فصل پاییز ماه آبان روز پنجم طبق اعلام رییس کمیته اجرایی و پیگیری ستاد مرکزی انتخابات سازمان نظام پرستاری کشور تا کنون 1705 پرستار در سراسر کشور کاندیدای عضویت در هیات مدیرههای سازمان نظام پرستاری شدهاند مهدی ذهبی در گفتوگو با خبرنگار «بهداشت و درمان» خبرگزاری دانشجویان ایران گفت: بر اساس آخرین آمار به دست آمده از...
-
عید فطر
دوشنبه 1 آبانماه سال 1385 12:44
عاشقان عید تان مبارک باد چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی! ماه مبارک رمضان به انتها ی خود ..........( ماهی به دمش رسیده). گرسنگی تموم. تشنگی تموم. انگیزه خوردن و آشامیدن و کسب لذت در روز عید فطر جشن گرفته میشه. خوشا آنان که............ این بود . تمام ولی....... ولی اون دختر کوچولو عاطفه را میگم که پناهی نداشت تا موقع...
-
من یک پرستارم همین و بس(معلم پرستاران)
دوشنبه 24 مهرماه سال 1385 06:04
هجده ساله بودم که تو این رشته قبول شدم کنکور سراسری دانشگاه اصفهان و هدفم این نبود که در أینده به مردمم خدمت کنم (دروغ جرا؟) فقط می خواستم تو لباس سفید تو انظار ظاهر بشم تا زیباتر به نظر برسم ولیکن نتوانستم آموزه های فرهنگی خانواده را زیر پا بگذارم الان هم ایفاگر نقش معلم برستاری هستم به دانشجویان همینا را میگم و...
-
من و نوشتن تو اینترنت برای چندین وچندمین بار
یکشنبه 23 مهرماه سال 1385 14:54
سال هشتاد بود خرداد ماه و من شروع کردم به نوشتن تو اینترنت (خیلی تصادفی) .باورم نمی شد که این نوشته منه.و آنچه بیشتر جلب توجه مرا کرد پاسخی بود از فردی به نام مستعار گمنام یادش به خیر چه دوست خوبی بود! و الان ۵ سال هم بیشتره که اینجا مینویسم . خدا را شکر راضیم ولیکن مواردی نادم میشم که این اعتماد کردن باعث به وجود...
-
غروب خورشید
جمعه 21 مهرماه سال 1385 17:36
بامدادان چنین روزی آخرین خداحافظی را با دخترش کرد.در مسجد حضور یافت تا نماز صبح گذارد.با ملکوت مراوداتی داشت.و ملعون مرد تاریخ که در کمینش بود با وارد آوردن شمشیر زهر آلود قبل از طلوع خورشید عالمتاب خورشید را به غروب کردن واداشت.اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
-
مادر شوهر
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1385 10:07
ضمن تسلیت ایام ضربت خوردن مولا علی مدتی هست دارم فکر میکنم چگونه میشه برای پسرم یه عروس نازنین بیارم خونه.از جمله دعاهای من تو مدینه کنار قبر حضرت رسول ازدواجی موفق برای پسرم بود.و از ابتدای خرداد که از این سفر بازگشته ام لحظه ای از این فکر غافل نشده ام.منکه هر کس از دوستانم را می دیدم میگفتم واسه پسرت در عنفوان جوانی...
-
کتاب سلطانه
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1385 09:59
سه جلد کتاب از جین ساسون خوندم که خانم منیژه شیخ جوادی به فارسی ترجمه کرده بود.درباره شاهزاده خانمی از عربستان.به نظر من جاهایی اغراق شده بود ولی هدفش نشان دادن شخصیت مردان و بدبختی زنان در عربستان بود باورم نمی تونست بشه چهار میلیون جلد از این کتاب در آمریکا بفروش رفته باشد یعنی چهار میلیون آمریکایی یا بیشتر از این...
-
من و دعا و نیایش
سهشنبه 18 مهرماه سال 1385 11:26
تو این روزا دعا کنید به درگاه خداوند به امید آنکه به استجابت برسد دعای شما. خیلی جوان بودم بگو (۱۰)ده ساله شروع کردم از خدا درخواست کردن.به روش خودم رو دیوار آجری خونه تاریخ همون سال که توش بودم ۱۳۴۷ را نوشتم و تو تصور خودم آوردم سال دیگه همین موقع را ۱۳۴۸ که من دانش آموز کلاس پنجم خواهم بود و سال بعد ۱۳۴۹ و قدم به...
-
همدلی از هم زبونی بهتره
یکشنبه 16 مهرماه سال 1385 10:11
همزبونی ها اگر شیرین تره همدلی از هم زبونی بهتره
-
التماس دعای با عجله
شنبه 15 مهرماه سال 1385 10:46
روزهای خوب ماه رمضان را یکی یکی به امروز رساندم.دیشب فریبا زنگ زده که خانوم تو سیستان بلوچستان برادرم فردین را که مهندس راه و ساختمان هست به گروگان گرفته اند و تقاضای صد میلیون کرده اند تا آزادش کنند و تهدید کرده اند و گرنه تو مرز افغانستان به طالبان تحویلش خواهند داد.اشکهای از سر سوز جگر فریبا(دوست خواهر در گذشته...
-
عدم تفاهم
جمعه 14 مهرماه سال 1385 07:46
من چی میگم؟اون چی میگه.خداوندگارا این آدما میشه متوجه منظور هم شوند یانه؟همواره باید عدم تفاهم حکمفرما باشد؟
-
نوشتن
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1385 12:19
اگر بنویسی خود گفته ای منظورت چیست. البته اگر فهمیده شوی ولی اگر ننویسی. درباره ات هزاران احتمال میرود . که بعضی خوشایند است و بعضی ناخوشایند .
-
سکوتم را معنا کن
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1385 06:02
ننوشتن هم نوشتن است.منتهی ترجمه سکوت باید توسط شما صورت پذیرد
-
سفر به فضای یک ایرانی اونم زن
دوشنبه 3 مهرماه سال 1385 13:27
این روزا هر کدام از دوستان من مشکل پیدا میکنند استناد میکنند به انوشه انصاری که با پرداخت بیست میلیون دلار به فضا رفت. پول حلال مشکلات است را فراموش کنید. انوشه میتونه بره فضا با دو تا مرد روسی و آمریکایی ولیکن این مردای ایرانی را نمیتونی بهشون اعتماد کنی؟متاسفم . من نمیدونم برای اینکه به دنیا حالی کنیم ایرانی ها چقدر...
-
یوم الشک
یکشنبه 2 مهرماه سال 1385 14:31
این که یوم الشک را روزه بداریم یا خیر به خودمان مربوط است یا؟
-
ماه رمضان
جمعه 31 شهریورماه سال 1385 12:21
اینم آخرین روز شعبان و حلول ماه رمضان.باید بگم من فقط اسمم مسلمان بود تا اینکه با جناب همسر که فقط رسمش مسلمانی بود ازدواج کردم و او همه رسوم مسلمانی را یکی یکی در من نهادینه کرد ولیکن من نتوانستم آنچه را باعث .....می شود در او نهادینه کنم.بعضی ها میگن که این همسرت را تصاحب کردی ولی خودم میدونم پس از بیست و سه سال فقط...
-
دوست
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1385 13:33
دوستانی که از دایره احترام قدم را فراتر گذارند بیم آن می رود دوستی شان به دشمنی ریشه دار تبدیل شود. زهره را از دوران دانشجویی می شناختم و برایم عزیز بود.گرچه از بذل محبت به او خود داری نمیکردم ولیکن اجازه نمیدادم زیاد باهام خودمونی بشه و در یک وسعتی از قلمرو شخصیم او را دور نگه میداشتم.یالها گذشت و او همچون دیگر...