از روز شنبه به مدت دو هفته هر روز در بخش ران پزشکی زنان در معیت ده نفر دانشجوی دختر ترم هشت بیماران را با انواع درمان های روان شناختی و روان پزشکی....
لذا تا مدت دو هفته فرصت نوشتن نخواهم کرد.
اوقاتی را که در بخش میگذرانم خیلی دوست دارم.چرای آن را نمی دانم .چند تا علت برای آن محتمل است اول اینکه بیماران را می بینم و بر سلامت نسبی خود خدا را شکر می گذارم دوم اینکه احساس می کنم برای قشر مظلومی فعالیت می کنم و کارم با ارزش است.سوم اینکه دانشجویان جوان با نشاط خود مرا قرین شادی می کنند چهارم اینکه مجبورم ظاهرم را بی خیال و شاد و مطمئن نشان دهم و این جزء وجودیم می شود و پنجم اینکه بعد از پنج شش ساعت کار در بخش میتوانم در کنار خانواده بمانم.
با مسائل جدیدی خدمت تان شرفیاب خواهم شد
داشت با یه خانومه صحبت میکرد که به قصد ترساندن همسرش دست به
خودکشی
زده بود .
اجازه گرفتم و با دانشجو ها رفتیم تو اتاقش.
ما را پذیرفت و از بیمار اجازه گرفت به دانشجوها خوشامد بگه.
زن جوان و زیبایی بود و یه بچه هم داشت که خیلی دوستش داشت.ولیکن نمی توانست به میل شدید خود بی اعتنا باشد.
دکتر گفت : این خانوم جوان اگر خودش مایل باشد برای شما از تجربه تلخ شسشتشوی معده اش در اورزانس مسمومین خواهد گفت ولیکن الان چند سوآل مرا درباره نوع قرص های مصرفی و آخرین رفتارهای قبل از اقدام پاسخ خواهد داد.
خانومه از نقشه اش گفت از روبوسی با فرزندش و گذاشتن او در خانه خواهر بزرگترش که نزدیک خانه اش بوده و ..
دانشجوها مبهوتکه چرا با وجود دوست داشتن فرزندش از زندگی خسته و سیر شده.
نحوه خوب سوآل پرسیدن دکتر هاشمی مسئول کلینیک خودکشی دانشجو ها را سر شوق آورده بود.
بعد از ترخیص بیمار از اتاق کلینیک ،دکتر برای دانشجویان من توضیح داد که علل خودکشی ایناست و نحوه اقدام ها اینا و نحوه برخورد ما نیز چنین.
و من خود نیز آموختم.
از پیر ،دوست دنیای مجازی ممنونم که این عکس قشنگ را یافت و عذر میخواهم اگر....