بشر از دیر بازبه پدیده عشق علاقه مند بوده است اما تا امروز تعریف دقیق و فراگیری از عشق که بتواند همه را قانع سازد ارائه نگردیده است.
برخی معتقدند که به طور غریزی عشق را می شناسند بنابریان اصلا زحمت تعریف کردن آن را به خود نمی دهند.
اما در سالهای اخیر دانشمندان تحقیقات گسترده ای درباره عشق انجام داده و به نتایجی جالب دست یافته اند.
از جمله آن می توان به فرضیه مثلث عشق اشاره کرد.اینفرضیه عشق را به سه مولفه تقسیم می کند.
صمیمیت،شهوت(هوس)،تعهد
در زیر به سبک های مختلف عشق اشاره گردیده است.
سبک های مختلف عشق
اروس( eros):عشق شهوانی، عشق به زیبایی فاقد منطق ،عشق فیزیکی که به واسطه جذابیت و کشش های جسمانی و یا ابراز آن به طور فیزیکی نمایان می گردد.همان عشق در نگاه اول-با شدت آغاز شده و به سرعت فروکش می کند (عشق تند تبش زود سرد میشه).
لودوس (ludus):عشق ...که بیشتر متعلق به دوران جوانی می باشد .عشق های رمانتیک زودگذر،ابراز ظاهری عشق کثرت گرا نسبت به شریک عشقی به اصطلاح فرد را تا لب چشمه بردن و تشنه برگرداندن که رابطه دراز مدت در این عشق بعید به نظر می رسد.
فیلو (philo):عشق برادرانه -عشقی که بر پیوند مشترک مبتنی باشد.عشقی که بر پایه وحدت و همکاری بوده و هدف آن دستیابی به منافع مشترک می باشد.
استورگ(storge ): وابسته به احترام و نگرانی نسبت به منافع متقابل در این عشق همنشینی همدمی بیشتر نمایان می باشد صمیمانه و متعهدانه رابطه دراز مدت لست و با دوام و پایدار -فقدان شهوت
پراگما (pragma):عشق منطقی مختص افرادی که نگران این موضوع می باشند که آیا مثلا فرد متقابلشان در آینده پدر یا مادر خوبی برای فرزندان شان خواهد شد عشقی که نگران این موضوع
مانیا( mania)عشق افراطی انحصار طلب وابسته و حسادت بر انگیز شیفتگی شدید به معشوق اغلب فاقد عزت نفس عدم رضایت از رابطه مانند وسوسه ماماند و میتواند به احساسات مبالغه آمیز و افراطی منجر گردد عشق دردسر ساز عشق وسواس گونه
اگیپ ( agape ) :عشق فداکارانه و از خود گذشتگی عشق نوع دوستانه تمایل به انجام دادن کاری برای دیگران بدون چشمداشت عشق گرانقدر
نوشتنت تو وبلاگ، چقدر توانسته جراحات عاطفیت را التیام ببخشد و از یدک کشیدن بار عاطفی رهایی ات بخشد؟)
ماریا :آره ..شاید ۱۵ درصد شایدم کمی بیشتر برام موثر بوده
...
نیکا :راستش اگه یه کم راحت تر مینوشتم خیلی بهتر بود.یه کم نوشتن برام سخته منظورم زمانشه.سرم شلوغه .گاهی اوقات یه اتفاق بد واسم میوفته.شب با خودم فکر میکنم فردا حتما مینویسم حتی کلمه هاش رو هم انتخاب میکنم ولی خوب فرصت نمیشه.حتی همینکه با خودم در موردش فکر میکنم یه کم آرومم میکنه.
نازمنگولا: راستشو بخوای به نظر من تاثیر مثبت چندانی نداشته و بعضی مواقع برام ناراحت کننده هم بوده.
شهره :بنویسم و مورد قضاوت قرار بگیرم بیشتر تحت فشار عاطفی قرار می گیرم.
شید رخ : نوشتم و آروم شدم و ادامه دادم تا الان که نوشته هامو تنظیم کردم و کتابچه کردم.
دانشجویان پرستاری دختر دانشکده توانستند با موفقیت کارآموزی در بخش روان را بگذرانند.ممکن است سوآل شود که مگر می شود این روز ها با عدم موفقیت بگذرد؟
باید عرض کنم بله.دانشجویانی هستند که به محض ورود به بخش از شدت افسردگی بد حال می شوند و دست ما به درمان آنان می گذرد.دانشجویانی مورد آزار و اذیت بیماران قرار می گیرند و گذران این ایام با سختی صورت می گیرد.دانشجویانی با مربی یا کارکنان بخش برخورد پیدا می کنند به کمیته انضباطی ارجاع داده می شوند
ولی دانشجویان این چند دوره توانستند به خوبی بخش را پاس کنند.
امروز که از کارکنان بخش خداحافظی میکردم گفتند دانشجو هم دانشجویان قدیم.این روزا دانشجویانی را شاهدیم که ام پی تری تو گوش تو وادی هایی دیگه سیر می کنند و یا همواره نگران پاسخگویی به موبایل و پراندن پیامک هستند
دانشجویان از طرف دیگر می گفتند خانم اگر مانیز در آینده پرستارانی چنین بی حوصله باشیم ترجیح می دهیم کار نکنیم.اگر انسان در کار پرستاری از بیمار روانی چنین فرسوده شود که حوصله دانشجویان را نداشته باشد باید به فکر تغییر دان شغل آینده خود باشیم ما فوق لیسانس خود را در رشته غیر پرستاری)بافت شناسی-فیزیولوژی و یا روان شناسی خواهیم گذراند).
من حلقه میانی این اعتراضات هستم.
گفتم بیماران روانی به ما می آموزند سازگاری نشان دادن مانع بستری شدن در بخش روانی است.اگر همچنان بر مواضع انتقادی خود پافشاری کنید عنقریب ممکن است مشتری این بخش باشید رعایت انصاف را بکنید و سلامت روان خود را مد نظر داشته باشید .زیرا هیچ کسی نمی تواند ادعا کند مصون از بیمار روانی شدن است