نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

اعتیاد به...

 به باور جامعه شناسان، افراد در صورت استفاده بیش ازحد از اینترنت، نوع تفکرشان با اکثریت افراد جامعه متفاوت می‌شود. آنها فکر می‌کنند که اینترنت تنها دوست و همدم آنها است. همچنین این افراد معمولا اظهار می‌کنند، اینترنت تنها جایی است که آنها در آن، احساس خوبی نسبت به خودشان و جهان پیرامونشان دارند.
شما چقدر معتادید؟
تست اعتیاد به اینترنت
IAT یکی از معتبرترین تست‌های مربوط به سنجش اعتیاد اینترنتی است که توسط دکتر کیمبرلی یانگ ابداع شده است. آیا شما تا به حال میزان اعتیاد خود به اینترنت را سنجیده‌ اید؟
اعتیاد به اینترنت شرایط مختلفی دارد. گاهی افراد ممکن است با 20 ساعت استفاده از اینترنت در هفته، معتاد محسوب شوند و برخی نیز ممکن است حتی با 40 ساعت استفاده از اینترنت مشکلی نداشته باشند. اما آنچه که در این بین از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است آن است که اعتیاد شما به اینترنت تاکنون به چه اندازه به زندگی شما ضربه زده است؟ و چه مسائل و مشکلاتی را برای خانواده، روابط کاری و یا حتی درس و مدرسه و دانشگاه شما ایجاد کرده است؟
این تست به شما کمک می‌کند تا میزان اعتیاد خود به اینترنت را بسنجید و یا اگر از اعتیاد خود به اینترنت مطمئن نیستید، شک دارید و یا می‌ترسید، این تست به شما کمک می‌کند تا نسبت به وضعیتتان، مطمئن شده و از شک درآیید.
در این آزمون 20 پرسش وجود دارد که برای هر پرسش پنج جواب در نظر گرفته شده است.
1 - چقدر بیشتر از آنچه قصد دارید در اینترنت می‌مانید؟
2 - چقدر به خاطر آنلاین ماندن، اعضای خانواده را نادیده گرفتید؟
3 - چقدر اینترنت را به بودن با خانواده، همسر و یا دوستان نزدیکتان ترجیح می‌دهید؟
4 - چقدر از طریق اینترنت با کاربران دیگر رابطه ایجاد می‌کنید؟
5 - چقدر دیگران از شما به خاطر میزان آنلاین بودن‌تان شاکی هستند؟
6 - چقدر به خاطر اینترنت، نمرات، اوضاع تحصیلی و حتی اوضاع کاری و مالی‌تان افت کرده است؟
7 - چقدر ایمیل‌هایتان را پیش از کارهای ضروری دیگرتان چک می‌کنید؟
8 - چقدر عملکرد کاری، شغلی و بهره‌وری شما به خاطر استفاده از اینترنت آسیب دیده است؟
9 - وقتی که از شما می‌پرسند که چه کارهایی را به صورت آنلاین انجام می‌دهید، چقدر در موضع تدافعی یا پنهان کاری قرار می‌گیرد؟
10 - چقدر افکار آزار دهنده در زندگی را با افکار آرام‌بخش در اینترنت خنثی می‌کنید؟
11 - چقدر فکر می‌کنید وقتی که در اینترنت هستید، توانایی پیش‌بینی همه امور را دارید؟
12 - چقدر فکر می‌کنید که زندگی بدون اینترنت، چیزی کسالت بار، تهی و بی لذت است؟
13 - وقتی آنلاین هستید اگر فردی مزاحم شما شود، چقدر غر می‌زنید، فریاد می‌زنید و یا حتی عصبانی می‌شوید؟
14 - چقدر به خاطر دیسکانکت نکردن اینترنت، دچار بی‌خوابی هستید؟
15 - چقدر فکر می‌کنید که در حالت آفلاین حواس پرتی دارید و در حالت آنلاین بهتر هستید؟
16 - چقدر وقتی آنلاین هستید این جمله را به کار می‌برید: «فقط چند دقیقه مونده، الان میام»؟
17 - چقدر سعی کرده‌اید از میزان آنلاین بودن خود بکاهید و البته موفق هم نشده‌اید؟
18 - چقدر سعی دارید، میزان آنلاین بودنتان را از دیگران مخفی سازید؟
19 - چقدر میزان آنلاین بودنتان را با بیرون رفتن و گشت و گذار با دوستانتان ترجیح می‌دهید؟
20 - چقدر وقتی آفلاین هستید، احساس افسردگی و عصبیت دارید که با آنلاین شدن این احساس از بین می‌رود.
برای هر کدام از این سوال‌ها، پنج جواب در نظر گرفته شده است که هر کدام از یک تا پنج امتیاز دارند.
1 - شامل حال من نمی‌شود 2- به ندرت 3- گه‌گاهی 4- اغلب 5- همیشه. در مقابل هر سوال عدد مربوط به جواب خود را نوشته و در پایان تمامی‌اعداد را با هم جمع بزنید.
اگر جمع نمراتتان بین 20 تا 49 بود، اعتیادتان خفیف است و به عنوان یک کاربر معمولی محسوب می‌شوید. اگر چه دارید کمی ‌در استفاده از اینترنت افراط می‌کنید. اما هنوز به رفتار خود مسلط هستید و جای امیدواری برایتان وجود داشته و می‌توانید میزان اینترنت خون‌تان را کنترل کرده تا خدایی ناکرده افزایش نیابد.
اگر جمع نمراتتان بین 50 تا 79 بود، دچار اعتیاد متوسط شده‌اید. مواظب باشید که این مقدار استفاده از اینترنت در زندگی شما تاثیر نگذارد.
اگر جمع نمراتتان بین 80 تا 100 شده باشد، متاسفانه باید به شما این خبر را بدهم که شما به عنوان یک معتاد خطرناک محسوب شده و به شدت به یک تخت و چند متر طناب نیاز دارید. باید تا بیشتر از این دیر نشده، مشکل خود را در اسرع وقت حل کنید چرا که شما به بیشتر پرسش‌ها نمرات 4 یا 5 را داده‌اید. اگر در پرسش دوم جواب شماره 4 را انتخاب کرده‌اید و یا برای سوال 14 جواب شماره 5 را در نظر گرفته‌اید، باید به حال شما افسوس خورد که چه بلایی سر خود آورده‌اید.
پیشگیری بهتر از علاج است
حتما در حال حاضر و با توجه به انجام آزمایش فوق میزان اعتیادتان به دنیای سایبر برایتان روشن شده است، هر چند که زودتر از اینها باید به فکر این مشکل می‌افتادید اما بازهم دیر نشده و ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه‌ است. با به کارگیری تمرین‌های زیر می‌توانید از میزان اعتیادتان کاسته و به تدریج آن را ترک کنید، البته این بدان معنا نیست که محیط سایبر را ترک کنید، بلکه از این پس می‌توانید استفاده حساب شده‌تری نسبت به دنیای مجازی داشته باشید.
از میزان ورود و خروجتان در اینترنت مطلع باشید و آن را در دفترچه یاداشتی برای خود بنویسید. زمانی که کارخاصی ندارید برای چت کردن و وب‌گردی بیهوده، بی‌خود آنلاین نشوید، به جای این کار می‌توانید پیاده روی کنید و در حین پیاده روی نیز سیب یا پسته بخوردید. یادتان باشد که اینترنت، بیشتر جنبه کاری دارد، تا تفریح و وقت‌گذرانی. ‌اگر کارتان ارتباط مستقیمی‌با اینترنت ندارد بیشتر از دو بار در روز ایمیل‌های شخصی‌تان را چک نکنید و در آخر نیز هنگام آنلاین بودن مزاحم دیگران و حریم خصوصی‌اشان نشوید.


وسواس

تو مبتلا به وسواس هستی؟

 

 

 

با اطمینان بگو.از نفست حمایت نکن.نفس و شیطان هر دو یک تن بوده اند در دو صورت خویش را بنموده اند.آره نفس اماره است

 اگر لوامه شد حال مون بهتر میشه.

 بعضی وقتها ملامت کن خودت را.

با اطمینان نگو نه،مطمئنم که عیب و ایرادی ندارم.

اگر خدا ناکرده مبتلا به وسواس شده باشی غیر قابل انعطافی.بخشش تو وجوت نیست.نرم خویی نداری.بی گذشتی.حالا فرق نمیکنه با خودت یا با دیگران.اگر کسی بتونه خودش را ببخشه دیگران را هم میتونه ببخشه.کاتولیک تر از پاپ شدن یعنی از خدا و رسول جلو افتادن و این صفت تو خوارج نهروان هم بود این گروه علی (ع) قرآن ناطق را رها کردند و گفتند لا حکم الا لله.ا

گر من و تو طوری تربیت شده باشیم که مبتلای به اختلال شخصیت وسواس  شده باشیم کار حضرت فیله عوض کردن مون.

معتقدیم مرغ یه پا  داره.جمود فکری آن چنان در ما پیدا شده که تصور حالات دیگری جز آنچه فکر می کنیم غیر ممکنه.

میدونی؟بی خیالی واسه ما غیر ممکنه.تصور بکن یه شلاق تو دستامونه و عینهو شکنجه گر ها می نوازیم ولی بر تن  و روان دیگران که نه.بر خودمون نیز هم.

همواره با اضطراب نگاه به قدم هامون*حرفامون ،اعمال مون رفتارمون افکارمون داریم.

بیا و رها کن.

میدونم شدنی نیست.میدونم سخته.سعی کن.من نیز با تو همراهم.هر دو با هم.

حتما بارها قصه اون کوهنورد را شنیدی که در شبی تاریک به قعر دره ای پرت شد و در اون حال از خدا یاری خواست که "ای خدا مرا دریاب" و این در حالی بود که طنابی دور کمرش بود.ندایی شنید که اون  طناب را ببر تا نجات یابی با خود گفت  : مگه مغز خر خورده ام فقط همین طنابه که امید  منه.به اون ندای درونی اعتنا نکرد و صبح روز بعد جسد یخ زده اش در حالی یافت شد که دریک متری  سطحی صاف  ته دره به طنابی آویزان بود.او نتوانسته بود بر خدا توکل کند.از خدا یاری خواسته بود ولی باورش نمی شد آنقدر شایستگی داشته باشد که دعایش مستجاب شده باشد.پس به قول ابی در وبلاگش ترمز را رها کن.مته به خشخاش گذاشتن های ما بسیاری اوقات به دلیل این اختلال شخصیته.بیا با خدا زمزمه کنیم خدایا،من نمی دونم چه کسی،و کی و به چه مدت رو شخصیت من مانور اومد و این نقشه سیاه را بر رویش حک کرد که چنین دگم باشم، ولی امروز ؛ گرچه کمی دیر است خودم از تو میخوام کمکم کنی پاکش کنم . لوح سفیدم را به من  باز گردان .میخوام روی اون نقشه قشنگی ترسیم کنم که مهربانی، صداقت ،صفا ،سازگاری، گذشت، صبر، اغماض، تسامح .و..... در اون لحاظ شده باشه.

الگوی شخصیت پایاست.عوض کردن کل شخصیت مشکله.از خودمون انتظار عبث نداشته باشیم ولی تجدید نظر میشه کرد بیایید شخصیت های معیوب خودمون  را کمی ،بله فقط کمی سوراخ سوراخ کنیم تا از پیوستگی اون کاسته بشه یکدست نباشه خدشه دارش کنیم.ما همش با دشمنان خیالی بیرونی در جنگیم غافل از اینکه دشمن خانگی را محبوب میداریم.

این مقاله را بخون

 

«وای چقدر وسواسی هستی»!

 اگر کسی به شما این جمله را بگوید مسلما ناراحت می شوید و می گویید:

من؟

 «نه، من فقط  خیلی بهداشتی هستم.».

 اما برای اینکه واقعا به دیگران و بیشترا ز همه به خودتان ثابت کنید که وسواسی نیستید مطلب زیرا بخوانبد و ببینید آیا واقعا شما وسواسی هستید یا نه.

 و اگر وسواسی هستید راهی برای این معضل بیابید.

 ما آدم ها وسواس را بی مورد می دانیم اما وسواس حالتی اجبارگونه است که به ناچار تسلیم آن می شویم.

او خودش را به ما تحمیل میکنه .

 وقتی از فکری مزاحم، یا تصوراتی بی اساس ،به اضطراب می افتیم، دچار وسواس هستیم.

 افکار وسواس گونه یا وسواس هایی که با بررسی و تردید همراه است معمولا شخص را به طرف تشویش و نگرانی سوق می دهد.

 نگرانی ها، تردیدها و باورهای خرافی که معمولا در زندگی روزمره شایع هستند اگر جنبه افراطی و شدید به خود بگیرند وسواس نامیده می شوند.

 مثلا یک فرد در هنگام شستشوی دست و یا بدن و یا بازرسی و چک کردن، به صورت خیلی زیاد و شدید دست به این عمل بزند و  در مواقع وجود مانع،  دچار اضطراب و استرس شود.

علائمی مانند نفرت و یا نگرانی از دفع ترشحات بدن، ترس از احتمال وقوع اتفاقی وحشتناک، زهد ورزی و عبادت مفرط، اعتقاد به اعداد سور و نحس، مسواک زدن شدید و مفرط، رسیدن به سرو وضع خود به نحو افراطی،  کندن مو از بدن و جویدن ناخن هم ممکن است از علائم وسواس باشد. این بیماری در مواردی با افسردگی همراه می باشد. اگر درصدد یافتن ریشه وسواس هستید باید بدانید عامل وراثت در به وجود آوردن آن نقش مهمی ندارد. وسواس بیشتر اوقات بر اثر الگوبرداری(الگوی ما دچار وسواس بوده) از والدین است و کم کم  جنبه عادت به خود می گیرد. بنابراین علت اساسی آن تربیت و محرومیت های شدید دوران کودکی و خطای والدین است. کمال طلبی، غرور کامل بودن، نداشتن اعتماد به نفس و احساس ناامنی در ایجاد وسواس نقش موثری ایفا می کنند. حال اگر ایرادگیری، سرکوفت مدام پدر و مادر، سرزنش و ملامت و افراط در مراقبت را به آن اضافه کنیم، می بینیم که از کودک بی گناه، انسانی مردد، فاقد اعتماد به نفس و مضطرب ساخته می شود. گاه وسواس در زندگی خانوادگی نیز نقش ویرانگری را بازی می کند به عنوان مثال اگر وسواس زنی ، ناشی از کمال طلبی باشد، مایل است همسرش بی عیب و نقص باشد و هرگاه شوهر، اشتباهی مرتکب شود، به شدت عصبانی می شود. شوهر وسواسی که برای کاهش اضطراب های خود به نظم و مقررات شدید پناه می برد، به همسر خود دستورهای پی درپی می دهد که در نتیجه زن دست و پای خود را گم می کند و احساس می کند که دائما تحت مراقبت شوهر است. اگر زنی از آلوده شدن به شئی کثیف ترس داشته یا نسبت به آن شرطی شده باشد، ناچار است برای تخفیف اضطراب های خود به شستن و آب کشیدن ظرف های خانه روی بیاورد. گاهی اوقات وسواس در کودکان هم دیده شده است که بر اثر سخت گیری های بیش از حد به کودک در  رعایت مسائل بهداشتی، باعث ایجاد وسواس و یا اختلالات رفتاری در کودک شده است. چنانچه آموزش های  بهداشت و اقدامات بهداشتی طبق اصول علمی و به جا و مناسب باشد مشکلات آنها کمتر خواهد بود.به اسم بهداشت ،آنقدر تند می رویم که کودک را دچار اضطراب می کنیم

 پس برای اینکه کودک دچار وسواس نشود از سختگیری نسبت به او در مسائل بهداشتی اجتناب کنید.

. اختلال وسواس به دو صورت فکری و عملی نمود پیدا  می کند و در تمام سنین رخ می دهد اما در سنین جوانی کمی شایع تر می باشد.

 - 1 )
وسواس عملی: وسواس عملی، اعمال اجباری هستند که شخص بارها و بارها و بر طبق یکسری قواعد و مناسک خاص، برای خنثی کردن افکار وسواسی خود ،اقدام به انجام آن می کند. شایع ترین نوع وسواس عملی عبارتند از: وارسی، شستشو، شمارش، پرسیدن و یا اعتراف، تقارن و دقت و ذخیره سازی و یا انبار نمودن می باشد.
-  2 )
وسواس فکری: وسواس فکری ، افکار و یا تصاویری هستند که، مکررا رخ می دهند و تحقیقا  خارج از کنترل  فرد هستند    به وضوح معلوم است  شخص نمی خواهد این افکار را داشته باشد و آنها را ناراحت کننده ,مزاحم و بی معنا تلقی می کندولی ناتوان از مقاومت در برابر آنست . شایع ترین نوع وسواس فکری عبارتند از : ترس از  آلودگی به میکروب ها و وعفونت ها، تردید و شک نسبت به حسن انجام یک کار، افکار مزاحم در خصوص تکرار یا عمل پرخاشگرانه یا جنسی، تقارن و یا دقت بیش از حد و شک دینی و یا اخلاقی مفرط.

علائم وسواس

علائم ناهنجاری وسواسی - جبری ، طیفی از خفیف تا شدید را در برمی گیرد. عده ای ممکن است فقط به افکار  وسواسی دچار باشند. برخی ممکن است بتوانند افکار وسواسی و رفتارهای جبری خود را برای مدت کوتاهی مهار کزده و بدینوسیله علائم خود را در مدرسه یا محل کار پنهان کنند. اما هنگامی که اختلال وسواسی- جبری شدید تر می شود، آنقدر زندگی فرد را اشغال می کند که دیگر نمی تواند در فعالیت های روزانه

 عملکرد  مناسبی داشته باشد چون بسیاری از وقت خود را  ،صرف مراسم وسواسی خود می کند. ناهنجاری وسواسی - جبری گاهی همراه افسردگی، اختلالات تغذیه ای، ناهنجاری" سوء  مصرف مواد"، یک ناهنجاری شخصیتی، ناهنجاری نقصان توجه یا دیگر ناهنجاری های اضطرابی باشد. این اختلالات همراه، در ترکیب با تمایل به پنهان کردن مشکل، تشخیص و درمان ناهنجاری را بسیار مشکل می کنند. و بدین ترتیب افراد مبتلا به ناهنجاری وسواسی - جبری تا سال ها پس از شروع علائم هیچ درمانی دریافت نمی کنند.

راه حلهایی برای بهبود وسواس

اختلالات وسواسی - اجباری از دیرباز یکی از پیچیده ترین و مقاوم ترین اختلالات نوروتیک (عصبی) شناخته شده  است و بدون مراجعه به متخصص به آسانی درمان پذیر نیست. برخی اقدامات اولیه که به بهبود نسبی این مشکل کمک می کند، به شرح زیر است:

الف) روش حساسیت زدایی: با این روش از اضطراب ها و تشویش های خود کم کنید تا نیاز به واکنش جانشینی که به نظر آرام بخش می آید، نداشته باشید.
ب) روش نیت متضاد: شخص وسواسی باید سعی کند در ذهن، خود را با موقعیت های گوناگونی که از آنها می ترسد روبه رو(رویا رویی) سازد، یعنی به صورت ارادی بالاترین اشتباه یا شکست را در ذهن مجسم نماید و به خود تلقین کند در بدترین شرایط هم اتفاق مهمی نخواهد افتاد.
ج) روش اشباع سازی: آدم وسواسی باید افکار وسواس گونه خود را پشت سر هم برزبان آورد یا آن را روی یک صفحه کاغذ بنویسد تا غیرمنطقی بودنش به او ثابت شود.
د) روش مواجهه: آدم وسواسی باید به اشیایی که به نظرش آلوده می آید دائما دست بزند. این روش معمولا در درمان وسواس ناشی از ترس های ناشناخته هم موثر است.
ه) تقویت اعتماد به نفس : هر قدر اعتماد به نفس بیشتر شود، اضطراب های ناشی از وسواس های فکری کاهش می یابد.
و) تغییر آب و هوا، محیط زندگی، محل کار: زندگی در جمع و حشر و نشر با آدم ها در فرونشاندن اضطراب های ناشی از وسواس فکری موثر است.

شیوه‌های رهایی از وسواس فکری در تصمیم گیری

-1
هنگام تصمیم گیری به خود تردید راه ندهید. اجازه ندهید افکار منفی بر شما مسلط شود وگرنه نمی توانید هیچ کاری انجام بدهید. همیشه دیدی مثبت ،نسبت به توانایی های خود داشته باشید.
2 
- اگر از عواقب احتمالی تصمیم خود هراس داشته باشید، قادر به تصمیم گیری نخواهید بود، فکر شکست را از خود دور کنید تا بتوانید بر وسواس خویش غلبه کنید.
 - 3 
تا زمانی که کاملا به اشتباه بودن تصمیمتان پی نبرده اید، آن را تغییر ندهید. تا رسیدن به نتیجه نهایی حوصله به خرج دهید هیچ کاری را نیمه کاره رها نکنید. از این شاخ به آن شاخ پریدن هیچ حاصلی در بر ندارد.
4 
 - اجازه ندهید دیگران در تصمیم گیری شما دخالت کنند، مگر اینکه قصد مشورت داشته باشید، در هر حال بکوشید تصمیم نهایی را خود بگیرید.
 - 5 
هیچ گاه عجولانه تصمیم نگیرید. ممکن است شکست بخورید و شکست زمینه وسواس را بیشتر می کند، به طوری که دیگر قادر به تصمیم گیری نخواهید بود.

توصیه به خانواده ها در مورد بیمار وسواسی

 -1 
استرس و موارد بحران است که  وضعیت بیمار را بدتر کرده و احتمال عود را افزایش می دهد. لذا علی رغم ایجاد مشکلات و آشفتگی در خانواده به واسطه این بیماری در منزل سعی نمایید فضای آرامی برقرار باشد.
 - 2
بیمار نیاز به درک خود از طرف دیگران دارد لذا پایین آوردن انتظارات از او  به طور موقت، مهربان و شکیبا بودن کمک کننده خواهد بود.
 - 3 
بدانید بیمار، برای رفع اضطراب خود دست به اعمال وسواس گونه می زند و هیچ کس به اندازه خود او از رفتارهایش متنفر نمی باشد. لذا از قضاوت و یا مسخره نمودن اعمال او حذر نمایند.
4 
 - شما درگیر رفتارهای وسواس گونه بیمار نشوید اما حد و حدود این اعمال باید به روشنی مشخص شده و فرد وسواسی طبق همان محدودیت ها و قواعد عمل نماید.
5
 - به بیمار جهت ترک اعمال خود فشار وارد نیاورید.
 - 6 
حرکات رفتاری که برای بیمار بسیار سخت است و قادر به انجام آن نمی باشد به صورت آهسته و در دراز مدت تغییر دهید و همیشه تغییرات  مطلوب در بیمار را را به بیمار گوشزد نمایید.
 - 7  
خشونت، تهدید به خودکشی و یا دیگرکشی را جدی بگیرید.
 - 8 
باید مواظب اعتمادبه نفس بیمار باشید و به جای او تصمیم نگیرید ولی در تصمیم گیری او را کمک نمایید.
 - 9 
فعالیت های روزانه مثل دویدن، شنا و ورزش های گوناگون که باعث صرف انرژی می شود را زیاد نمایید.
10 
 - تلاش موفقیت آمیز فرد برای موفقیت در برابر وسواس را مورد تشویق قرار دهید.
 - 11 
دائم رفتارها و علائم بیماری را زیر نظر داشته باشید . درصورت ظهور علائم جدید و علائم عود، مسئله را با درمانگر در میان بگذارید.

یه روز خوب آخر ماه

امروز با پای پیاده ،قدم زنان اومدم محل کارم.هوای تمیز و خوبی بود.اگر هر روز اینجوری مصمم می شدم و پیاده می آمدم فواید بسیاری داشت.خوبی روزهایی که مصمم میشم اینه که یه مروری به زندگی و افکارم می کنم.و به مسائل جالبی پی می برم .

دیروز عصر راجع به اینکه کار من درست است یا غلط با همسرم حرفایی رد و بدل کردیم.او معتقد است نوشتن وبلاگ توسط یک زن اگر راجع به همسرش و بچه هاش باشه یا درباره موضوعات علمی باشد بلا مانع است ولی اگر قرار باشد از حالات روان و روح خود بگوید و از آنچه باید راز باشد پرده بردارد اهانت به همسرش و خیانت به خانواده اش است چرا که کاسه های داغ تر از آش پیدا می شوند که به بهانه قرار دادن مرهم بر جراحات عاطفی خانم،به نوعی مناسبات زندگی خصوصی او و همسرش را مورد تعدی قرار می دهند .او به من میگفت آدم دریا دلی هست که، با وجودیکه می داند ،من با صراحت، او و شگرد هایش برای اداره زندگی را ،مورد نقد قرار مید هم، باز هم اجازه نوشتن وبلاگ ،به من می دهد.می گفت صبر انسان حدی داره و چنانچه کاسه صبرش لبریز شود هرگز اجازه زنده بودن و زندگی کردن به من نمی دهد چه رسد وبلاگ نویسی.نمی دانم او را چه شده بود(البته میدانم ،یعنی حدس می زنم ولی خب گاهی اوقات خوبه آدم خودش را به آن ره بزند که ....)و یا  چه کسی اینقدر متشنجش کرده بود (به عبارت دیگر چه کسی گوشش را پر کرده بود زیر پایش نشسته بود سعایت کرده بود)که با تند ترین کلمات وبلاگ نویسی مرا مورد حمله قرار داده بود و من،منی که با هشیاری تمام، وبلاگ می نویسم از تعجب شاخ در آورده بودم او را چه شده؟یه روز برایم فضای آزاد میذاره با هر کس میخوام حرف بزنم با هرکس می خوام رفت و آمد کنم و هر چه راحتم بگویم و یک روز اینگونه منقلب می شود.اهمیتی ندادم و با ورود برادرم و همسر و دخترش (به عنوان مهمان ناخوانده)بحث ما هم به پایان رسید.

امروز صبح دیدم زن خانه دار بودن این بدی را دارد که تو مجبوری بعد هر بگو مگو رو تو روی همسری بیندازی که هر چی دوست داشته به تو گفته  .ولیکن سر کار رفتن (که نعمتی است برای خانوما) میتونه روزنه امیدی باشه تا تو صبح زود (شش)بروی برای بچه ها نون گرم بخری .صبحانه را آماده بذاری سر میز و تو این هوای ملس آرام آرام به سوی مقصدی(محل کار)قدم بزنی و سر راه به مناظر بدیعی چشم بیندازی و تو افکار خودت غوطه ور باشی و به گذشته ها سفر کنی و بار ها و بارها خودت و همسرت و روابط فیما بین تان را مرور کنی و کسی هم موی دماغت نمیشه (که تو چه فکری هستی؟).

تعطیلات تابستان که دانشگاه تعطیل هست اینقدر آرام و راحت میتونی از اینگونه مسائل بگذری ولی با شروع کلاس های دانشگاه ،تو یه ذهن آرام می خوای تا بتونی تدریس کنی و اگر ایشون در آن روز ها هم اینگونه منقلب شود باید برای رهایی و راه  نجات بهتری را جستجو کنی.

با خودم فکر می کردم خوبی زندگی مردا اینه، که وقتی تو خونه شکر آب باشه ،مفری دارند و خوبی زندگی زنها اینه که در مدتی که همسرشان با کلی مشکل در محیط کار  مواجه است اونا بعد از یک بگو مگو تو خونه راحتند(چون خوب میتونند فکر کنند و مشکل را مرور کنند و تلافی سر کازه و کوزه که اشیا بی جانند در آورند).و من هر دو امکان خوب نصیبم شده و باید برای زنان در بند و مردان رانده از خانه راهی بیابم مبادا حوادث محیط کار و یا مشکلات تربیتی بچه ها از این بگو مگو ها ناشی شود.و باری بر دوش اجتماعی که در آن زندگی می کنم گذاشته شود.

خوش به حال من در آخرین روز خوب مرداد ماه.که توانستم خودم را مجاب کنم که این بگو مگو های همسر ،فقط و فقط به خاطر نوع نگاهش به زن،مردو روابط انسان هاست و نه مشکل دیگر

ناکامی

اینو ببین تو فکر می کنی او را چه شده؟هیچ اتفاق افتاده این حالت عارض تو بشه؟

این یکی را ببین

 

و این

حالا این یکی را

و اما عکس العمل ها

                             

بله بحث بر سر نبود قاعده و نظم است که منجر به ناکامی افراد میشه .پیش بینی های تو غلط از آب در میاد چرا؟چون نظم همواره تغییر میکنه و ثابت نمی مونه .تو پیش بینی نکرده بودی تا خودت را با شرایط تطبیق دهی .موانع سر راه بسیار و کامیابی اندک باعث میشه تو هم چنین عکس العمل ها داشته باشی.اگر کسی درکت نکنه چه حالی پیدا می کنی؟چقدر دوست داری در چنین مواقعی کسی کنارت باشه و امیدت بده.همراهیت کنه تا دوران بحرانی را پشت سر بگذاری و به تعادل روانی برسی.خب آیا تو در چنین مواقع به جای آنکه قضاوت کننده ظالمی باشی کمی خودت را جای اونا میذاری؟

هر یک از ما باید خود را آماده کمک به دیگرانی کند که به چنین وضعیت گرفتار شده اند.تا امید باشد خود ما نیز در چنیم مواقع دوست و همراه مهربان داشته باشیم

 

 

توهم شنوایی

 

نوعی از ادراکات مختل توهم نام دارد .

در حس های پنجگانه توهمات شنوایی بینایی لامسه بویایی چشایی این اخلال ایجاد می شود

 

به این تصویر نگاه کنید در وهله اول چه می بینید؟

ب

زنی جوان با موهای رنگ روشن و لباسی با پالتو پوست؟و کلاه پر؟یا پیر زنی با دماغ گوژ و موهای قرمزو روسری زرد؟

حال به تصویر زیر نگاه کنید با وجودیکه هر دو فلش هم اندازه است شما فلش همگرا را از فلش واگرا کوتاه تر می بینید.

حال به تصویر زیر نگاه کنید آیا یک جام می بینید؟یا دو چهره نیم رخ(روبرو) حین گفتگو؟

گاهی انسان در حس شنوایی دچار مشکل می شود .خانم در تصویر زیر ظاهرا به صدایی گوش می دهد

آره داره می شنوه.

صدایی را که موجود نداره.بلکه اکو ذهنش است.

معمولا اهانت آمیزه آنچه می شنوه.شاید به دلیل هذیان های گزند و آسیب است

.این آقا نیز هم صدایی را می شنود که.....

خیلی خشمگین می شود

ممکن است ادراکات من و شما نیز دستخوش اختلال شود؟

زندانییانی که از دریافت محرکات شنوایی بویایی چشایی بویایی لامسه محروم شوند کم کم دچار توهم می شوند.

جالبه به این فیل نگاه کنید و به تعداد پاهایش توجه کنید