چه پنجشنبه خوبی خواهد شد امروز.
(در گوشی:یعنی ایشالله گوش شیطون کر .آخه ما(من و عروس خانوم کوچولو) قراره بریم یه مهمونی تولد (کی ؟نی نی سه ساله داداشی به عنوان عمه خانوم مسن+ه).
گرچه وقت تلف کردن محض است رفتن به آرایشگاه و تغییرات واضح چهره و مو .(ولیاز شما چه پنهون وقت گرفتیم من و عروس خانوم و زن داداشـ تا مث سه تا سبد گل بشیم و بریم تا عکس هامون قشنگ از آب در بیاد).
بعد هشتاد روز دیدن بیماران پر مشکل روانی.
شاید یه تغییر ذائقه در من ایجاد بشه.
بعد از مدتها مواخده کردن دانشجویان
و تحمل کردن تفاوت نگرش ها در تربیت دانشجویان،
شاید امروز من نیز همانند بعضی خانومای بی خیال دور و بر
که گویی خداوند تنها برای آن خلقت شان فرموده که بر طبقی بنشینند
و ندیمه ای بادبزن به دست ......
گرچه از من این گونه مهمونی رفتن ها ،بعیده...............
،ولی یه روز هزار روز نمیشه و امیدوارم.....
و اما باز هم از نتیجه کار بگم
نوبت رسید به نمره دادن به دانشجو ها.
گروه هایی که کار آموزی در بخش روان پزشکی زنان داشتند
دسته دسته بخش را ترک کردند
و رفتند بخش مدیریت
و بخش مراقبت های خاص قلب.
شنیدم وقتی میزان سخت گیری اساتید دیگر را دیده اند
گفته اند صد رحمت به بخش روان پزشکی و مربی بالینی اون.
به طوریکه یکی از مربیان بخش سی سی یو برایم پیغام داده
تو با دانشجویان تو بخش پیک نیک میروی یا مراقبت از بیمار روانی
تمرین میدی؟
خواستم جواب پیغامش را بفرستم
بیادم آمد اصولا هر کس با من حرف بزند
گوش میدهم و سکوت می کنم و میگذرم.
بی جواب ماندن هم جواب است
به قول آن رزمنده بسیجی که برای خدا نامه می نوشت
و چون جواب دریافت نمی کرد در آخرین نامه اش نوشت:
صد نامه نوشتیم و جوابی ننوشتید
اینهم که جوابی ننویسید جواب است
دوست دارید قصه مریم گلی را درباره بعضی عمه ها بشنوید؟خب به اینجا سری بزنید .منم از همه اطرافیان میخوام نقاشی بکشن ولی مریم گلی چقدر لطیف به تصویر کشیده
هر سال روز عید قربان به یاد نوشته مجید می افتم.که نوشته بود اسماعیل تو کیست؟آیا به مذبح بردنش توانی؟و به اسماعیلم فکر میکنم که هنوز هم توان به مذبح بردنش را ندارم
عید قربان بر حاجیان مبارک
سر درد شدید باعث شد سر ساعت سه بیدار شوم تو رختخواب غلتیدم تا ساعت شش صبح شود و ترک عادت شوم نیایم اینجا ولی درد امانم را بریده بود.بناچار آمدم وقتی انگشتان دستم با دکمه کی برد تماس حاصل نمود ابرهای سردرد که کیپ تا کیپ بودند آسمون مغزم را آرام آرام ترک کردند والان دیگه احساس سردرد به ده درصد رسیده.روز سخت و پر حادثه دیروز با اخبار وحشتناک تجاوز به کودک 7 ساله،دختر های چهارده ساله ،بیست و دوساله و ناظر برخورد های از سر بی حوصلگی مسئولین بخش دیگه برام توان باقی نگذاشته بود.
من اگر اینجا را و شماها را نداشتم از کجا سر در آورده بودم؟قبرستان؟یا بخش بیمارن مبتلا به سرطان؟
نمی بینم تان .صداتون را هم نمی شنوم .ولی نمیدونم چگونه امید به تنفس در هوای آزاد را اینجا دارم
نمی دونم چی بنویسم
سر درد شدید باعث شد سر ساعت سه بیدار شوم تو رختخواب غلتیدم تا ساعت شش صبح شود و ترک عادت شوم نیایم اینجا ولی درد امانم را بریده بود.بناچار آمدم وقتیانگشتان دستم با دکمه کی برد تماس حاصل نمود ابرهای سردرد که کی÷ تا کی÷ بودند آسمون مغزم را آرام آرام ترک کردند والان دیگه احساس سردرد به ده درصد رسیده.روز سخت و پر حادثه دیروز با اخبار وحشتناک تجاوز به کودک 7 ساله،دختر های چهارده ساله ،بیست و دوساله و ناظر برخورد های از سر بی حوصلگی مسئولین بخش دیگه برام توان باقی نگذاشت.
آقای دکتر به طوری کلی چه عواملی باعث میشود برخی از انسانها به ریاکاری روی بیاورند و سعی در نشان دادن ماهیتی غیر واقعی از خود داشته باشند؟
به جنبه اجتماعی آن هم اشاره میکنید؟
در حقیقت همان بحث تعارض فرهنگی – اجتماعی میباشد.
وقتی در جامعهای بین این دو تعارض وجود داشته باشد افراد بلاتکلیف خواهند بود.
زمانی که تکلیف بعضی از موضوعات روشن نباشد
یا به خوبی تبیین نشده باشد
قاعدتا افراد به دنبال راه حلی میگردند تا این تعارض را حل کنند
و بعضی افراد سودجو از خلا ناشی از این تعارض استفاده میکنند
و نقش بازی میکنند،
و دچار ریاکاری میشوند.
باعث میشود که افراد میدانی برای ریاکاری پیدا نکنند.
در یک نظام ارزشی درهم و تعریف نشده، افراد به راحتی میتوانند ریاکار باشند.
میتوانید یک مثال در این مورد بزنید؟
بله، مثلا در جامعه ما ممکن است حد حجاب به خوبی روشن نشده باشد.
خود این مسئله باعث میشود که هر کس برداشت متفاوتی از این موضوع داشته باشد
و فرد برای آسیب ندیدن موقعیت و جایگاه خود و یا جلوگیری از متضرر شدن، از ریاکاری استفاده کند
و دچار دورویی شود
و در خلوت خود به گونه دیگری رفتار کند
و این دوگانگی تعارض ایجاد میکند.
وقتی مردم جامعه در وضعیت تعارضی به سر ببرند، چون تکلیف افراد مشخص نیست
و افراد دقیقا نمیدانند چه چیزهایی ارزش محسوب میشوند
و چه چیزهایی ضد ارزش هستند، حدود رفتار خود را نمیدانند.
بنابراین به گونه ای رفتار میکنند که دیگران آن را تایید میکنند
و به درست به همین خاطر به سمت ارزشهای دیگران میروند
و دچار بحران هویت میشوند
و از خود واقعیشان فاصله میگیرند.
بله، البته.
در بعضی موارد افراد برای این که موقعیت اجتماعی خودشان را بالا ببرند، در موقعیتهای مختلف چهره های مختلفی از خود نشان میدهند
و بر طبق نیاز ،از چهرههای مختلفی استفاده میکنند
و از
برای از بین بردن ریاکاری میبایست بر روی دو جنبه فردی و اجتماعی آن کار کنیم.
ابتدا باید فرد را نسبت به تواناییهای خودش هشیار کنیم و تصور مطلوب فرد از خود و یا به عبارتی اعتماد به نفس او را بالا ببریم
و از سوی دیگر در زمینه اجتماعی به «مهندسی فرهنگی» بپردازیم
و «نظام فرهنگی و اجتماعی» جامعه را ،به صورت صریح تعریف کنیم. افراد جامعه میبایست دقیقا با موقعیت خودشان آشنا شوند
و آن را بپذیرند.
اگر این اتفاق بیافتد ریاکاری نیز کاهش مییابد.
وقتی برخی رفتارها با اهداف سودجویانه صورت گیرد
و فرد برای کسب منافع بیشتر، همرنگ دیگران شود
و در این راه از ارزشهای جامعه نردبان بسازد
و در واقع این ارزشها را به سمت بیارزش شدن سوق دهد،
بدترین نوع ریاکاری اتفاق میافتد،
زیرا ارزشهای اصلی یک جامعه را ،دستخوش منافع سودجویانه
و جامعه را نسبت به آنها بدبین کرده است.
با توجه به این که ریاکاری نوعی بحران هویت است
و بحران هویت نیز باعث اختلال در سلامت روان افراد میشود،
و از آنجا که جامعه نیز جدای از افراد نیست،
باید بگویم که این نوع ریاکاریها به سلامت روان جامعه ،آسیبهای زیادی وارد میکند.
به بیان دیگر وقتی افراد، هویت کاذب و استیجاری به خود میگیرند، در یک التهاب به سر میبرند و نوعی ناامنی روانی و دلهره را احساس میکنند و این ناامنی و دلهره قطعا به سلامت روان آنها آسیب میرساند.
که میتواند تعارضات موجود در زمینههای مختلف فرهنگی و اجتماعی را کاهش دهد.
خانوادهها، رسانهها و صدا و سیما باید تا حد ممکن
مسائل تربیتی، فرهنگی و اجتماعی مختلف را تبیین کنند
و آنها را برای افراد به شکل قابل قبولی در آورند
و اگر در مواردی اختلاف نظری وجود دارد
باید به بحث و بررسی گذاشته شود.
هر چقدر افراد هم سلیقهتر
و هم فکرتر
باشند میزان دورویی و ریاکاری نیز کاهش مییابد.
صدا و سیما نیز با طرح موضوعات مختلف در برنامههای گوناگونی که پخش میشوند
و با مشارکت دادن مردم و مسئولان
در چنین بحثهایی
سعی در نزدیکی آرا
و ایجاد همدلی و همگرایی بیشتر در جامعه دارد
که در اینصورت زمینههای ریاکاری نیز کمتر خواهد شد.
واگرایی در موضوعات مختلف باعث دوگانگی و دورویی میشود
و باعث افزایش ریاکاری خواهد شد.
با دکتر رضا پورحسین، عضو هیات علمی دانشگاه تهران به گفتوگو نشستهایم