دعا کن بیمار روانی نشی.ولی اگر غیر قابل اجتنابه.یعنی از نظر ژنتیک در معرض بیماری هستی(تو فامیل نزدیک کسی هست که بیماره و ممکنه استعداد ژنتیکی داشته باشی)و مشکلات فراوانی هم زندگی روزمره ات را احاطه کرده و خواب و تغذیه و...(نیاز های جسمانی ات)دستخوش عدم ارضا قرار دارد پس دعا کن یکی متوجه بشه و تو را نزد روان پزشک ببره سپس دعا کن بتونی با مصرف داروهای روانپزشک سر پایی بهبود یابی و بتونی به توصیه هاش گوش کنی و پول به اندازه داشته باشی که بتونی روان درمانی فردی و خانوادگی هم بشی.دعا کن اگر بیمار شدی به طوریکه مجبور شدند بستری ات کنند در بیمارستان بتونی اتاق خصوصی داشته باشی و موبایلت در اختیارت باشه و همراه از اعضا خانواده داشته باشی.دعا کن اگر همه اینها شدنی نیست اگر بیمار روانی شدی و چاره ای نبود تو بیمارستان بستری ات کنند تو بیمارستان فارابی تو بخش روان پزشکی گل مریم(برای زنان)و بخش روان پزشکی گل رز برای مردان بستری شوی.چرا؟
خب به خاطر اینکه در بین دو تا بخش روانپزشکی زنان بیمارستان فارابی بخش گل مریم بهتر با بیمارانش برخورد میکنه و همین موضوع در مرد بخش گل رز برای بخش های مردان صدق میکنه.
پرستار دوره دیده یعنی پرستاران محترم مهربون و متخصص بخش های گل مریم(زنان)و گل رز(مردان)
صبح که بیمار را میخواهند از خواب بیدار کنند دارو بخوره براش یه آهنگ صبح شده آفتاب اومده میذارن.وقتی بیماران بیدار شدند یک ترالی با شیر داغ دم در اتاق غذا خوری انتظار بیماران را میکشد ترالی داروهای بیماران هم کنار ایستگاه پرستاری خاضر و آماده شده پرستاران خوبرو و خوشرو به بیماران سلام صبحت به خیر عزیزم میگویند و مسئول اتاق تغذیه هم سی و هشت تا سینی صبحانه را گذاشته پشت درب اتاق غذا خوری.بیماران دیگه نمی تونند بخوابند چون تخت ها به محض بلند شدن بیماران تعویض ملافه میشه و درب اتاق های خواب بسته میشه.بیماران تو سالن غذا خوری بخش صبحانه را میل میکنند و به اتاق تلویزیون راهنمایی میشوند اونجا برنامه های صبحگاهی تلویزیون سراسری پخش میشه شامل سلام صبح به خیر و ورزش صبحگاهی.
بیمارانی که هنوز میل به خواب دارند با تکیه با دیوار در حالی که نشسته اند نوع دیگری از خواب را تجربه میکنند(لازم به یاد آوری است داروهای بخش روانپزشکی اکثرا خواب آور از نوع قوی و متوسط و ضعیف هستند و بیمار از حمله خواب راه گریز ندارد.).با شروع شیفت صبح در ساعت هفت و نیم بیماران یکی یکی به پرستار صبح معرفی میشوند با این اصطلاحات.::؛؛دیشب خوب خوابید همکاری دارد خلقش خوب بود آگاهی به زمان و مکان دارد .؛؛
سپس همه برای انجام ورزش به حیاط بیمارستان برده میشوند.پس از بیست دقیقه ورزش به اتاق موسیقی درمانی هدایت میشوند.سپس (پس از بیست دقیقه)هر کدام از بیماران آزاد ند از بین کارهای هنری ( قلاب بافی گل سازی سفالگری قلاب بافی خیاطی شیرینی پزی گل کاری و باغبانی قالی بافی عروسک دوزی )یکی را انتخاب کنند و تا ساعت دوازده مشغول شوند.در این مدت بعضی بیماران همدیگر را ماساژ می دهند بعضی حمام آِفتاب میگیرند بعضی موهای همدیگر را آرایش می دهند بعضی می رقصند و بعضی گوشه ای می نشینند و بر بخت نامراد مویه می کنند .هیچکدام از بیماران از نظر دور نیست و تمام رفتار ها برای گزارش به پزشک بخش ثبت می شود.هیچکدام از بیماران قبل از صرف ناهار نمیتواند به تخت خواب خود باز گردد و بخوابد ولی پس از صرف غذا بیماران داروهای ظهر خود را قبل از ساعت سه میخورند تا بتوانند تا عصر هنگام در تخت خواب خود دراز کشیده و به احتمال قوی بخوابند.بیماران در روز های دوشنبه و چهارشنبه و جمعه در ساعت ۱۴ تا ۱۶ ملاقاتی های خود را دیدن می کنند و برای اینکار اتاق ملاقات و یا حیاط بیمارستان فضای مورد نظر(در نظر گرفته شده است.بیماران هر روز صبح میتوانند دوش بگیرند هر عصر نیز میتوانند از استخر بیمارستان اسفاده کنند روز های چهارشنبه صبح در سالن سینمای بیمارستان میتوانند فیلم ببینند.هر روز میتوانند به جای حضور در کاردرمانی به تفریح در فضای با صفای بیمارستان بپردازند.بیماران بستری در بخش های روانپزشکی خانواده هایی حمایت کننده دارند که به خوبی از پس مخارج بستری و درمان شان بر می آیند و ختی گاهی برای بیمارستان وسایل مورد نیاز بخش ها از جمله آب سرد کن و تلویزیون و ویدئو خریداری می کنند.زمین بازی بیمارستان فارابی تاب و سرسره و تور والیبال و حلقه بسکتبال دارد میز تنیس و گلخانه هم زینت بخش حیاط بیمارستان است.
دعا کنید اگر روزی نیاز به خدمات روانپزشکی داشتید گذرتان به بیمارستان فارابی بیفتد.
ولی نمی دانم چرا بیماران آرزوی نجات از این بخش ها را دارند.مگر خانواده ها برایشان شرایط بهتری میتوانند فراهم کنند؟چرا بیمار روانی آرزو دارد دکتر به این نتیجه برسد که حالش خوب است و بهتر است مرخص شود؟اینهمه تعجیل برای حضور در خانوداه چیست؟اون خانواده ای که تاب تحمل زفتار های عجیب و غریبش را ندارد.آن خانواده ای که قدرت مقابله با احساساتش را ندارد و تفکرش را باعث خجالت خود می داند؟
آیا شما نیز آرزو میکنید همیشه سلامت داشته باشید؟به خصوص سلامت روان؟
احتمالا همه زندگی انسان زندگی روان اوست و نه جسمش
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
در جامعه دربدر و آشفته و بهم ریخته ی امروز دیارمان - بهره مندی از سلامت روان وجود دارد؟
آیا این جماعت کر و کور که به جان فرهنگ و بنیاد اخلاقی ایرانی افتاده است - برای کسی (سلامت روان) باقی گذاشته؟؟؟
و آیا ( صرفنظر از عادتی که داریم ) هنوز و همچنان - باید هجوم پلیدی ها و زشتی های جماعت تزویر و ریا را بجای واکنش های عقلی و اصولی - با (دعا) بر طرف کنیم؟؟؟؟