یه روز در بخش داخلی اعصاب بیمارستان لزهرا

گل نسا پیرزن با مزه هشتاد و هشت ساله بستری در بیمارستان الزهرا رو تخت بیست و نه بخش داخلی اعصاب در حالت نیمه کما منو غرق شادی و نشاط کرد .داشتم موهای زن داداش مبتلا به ام .اس را شانه میزدم که دیدم صدایی از گل نساءدر میاد خوب گوش دادم دیدم داره میگه میخوای عکس منو بگیری؟به عروس خانومش که بر بالینش بود گفتم این خانوم داره به دست و پاش تکان میده احتمالا گئشاش هم می شنوه و حرف هایی هم زیر لبی میزنه گفت ولی چرا کاملا هشیار نمیشه که من از محنت این بیمارستان رهایی یابم؟ازش خواستم با موبایل براش صدا ÷خش کنه خانومه عروس ÷یرزن گفت یه زیارت عاشورا رو موبایلم دارم خیلی خوشش می آد گفتم بذار کنار گوشش تا بشنوه و در حین گوش دادن او دهان شویه اش کن و به صورتش با روغن زیتون ماساپ بده .تا ساعت ÷نج عصر هم ÷یش اونا موندم امروز صبح که رفتم سرکار خانوم زن داداش را عیادت کنم دیدم عروس خانومه میگه دیشب خیلی واضح حرف زد و چشماش را گشود .خیلی ازین بابت خوشحالم.زیر گش گلنسا میگم ببینم جوون بودی خیلی خوشگل بودی؟میگه آره عروس خانومش خندید و گفت خیلی هم گیر میداده گفتم دیوار موش داره موش هم گوش داره حرافایی که می زنیم می شنوه و در مغزش تجزیه تحلیل میکنه جز خوب نگو.شاید بتونیم امیدوار باشیم بهبود یابد.قبول کرد .به زن داداش میگم در اولین فرصت که حالت بهبود نسبی یافت مرخص شو بستری بودن در بخش باعث میشه نقش بیمار داشته باشی و به نقش خود خدمت کنی به روی مبارک نیار ام اس باعث بیحرکتی ÷اهات شده غرورت را حفظ کن خودتو از تک و تاه ننداز مث شیرین درنده باش نه مث زوباه شل از جا برخیز میگه خدا شاهد است که دلم میخواد ولی نمی دونم چرا اختیار ندارم بر خودم میگم چون فرمانده بدن مغز است و هر آنچه ارده محکم هم داشته باشی ÷لاک های موجود در مغز یک واقعیت تلخ است میگن تازگی ها با تعویض ÷لاسمای خون بیماران ام اس میتوانند بهبود شان را سرعت ببخشند ولی اگر ناسازگاری خونی ÷یدا کنند چه؟خلاصه گرچه زبانم روزه بود ولیکن توفیق خدمت گذاری به سه تا از بیماران بستری در بخش داخلی اعصاب نصیبم شد خوش به حال ÷رستاران شاغل در این بخش که چقدر انسان های مفید و موثری هستند