از روز اول ماه ربیع الاول میخواستم بگویم که مادر بزرگ پسرام در چنین روزی قدم رنجه فرمودند تشریف آوردند خانه ما تا با ب بابا مامان راحع به ازدواج من و پسرشان مذاکره بفرمایند.آن روز در کمال خونسردی رفتم مزار شهدا تا در روز جشن تولد پیامبر و حضرت امام جعفر صادق(ع) با شهیدان مان جشن بگیریم و اعتنایی به جلسه خواستگاری نداشتم بعد از دیدار حاج خانوم با مامان توافق شدند جناب همسر را هم بیاورند .این قصه برای من بسی با مزه است که چه شد بعد از یازده ماه من و او همسرانی متناسب تشخیص داده شدیم و به مدت بیست و شش سال در کنار هم ماندیم و فرزندان مان را با روش جالبی تربیت کردیم.
هر گاه خواسته ام از زندگی شکایت کنم خود داری کرده ام مبادا دیگرانی که میخواهند پا جای
پای ما بگذارند منصرف کنم
امروز از همون صبح (ساعت نه ) تا به حال، به عوض مهمونی رفتنو جشن گرفتن مشغول تغییر دکوراسیونو گرد گیری و سابیدن و پاک کردن و لکه گیری خونه نیم وجبی مون بودم.
(البته به اتفاق گلناز خانوم)
فردا سر صبر مفصل خواهم نوشت .الان عازم منزل مادر بزرگ حاج خانوم (مادر جناب همسر)هستیم.
روز تولد پیامبر نور و امام و رهبر مذهب (حضرت امام صادق )بر شما مسلمان معتقد مبارک باد
امیدوارم اشارات طنزگونه و گاه کنایه های دوستانه ی (دوستان اهل اصول) را جدی نگیری و تجسمی خطا، نداشته باشی....
در اینجا - یعنی حتی در دنیای مجازی، هستند افرادی که برای دیگران ( صرف نظر از دیدگاه های تند و کند مسلکی و باور های غلط تاریخی شان) همواره احترام قائل هستند.....
در سایه حمایت عشقیم و ایمنیم
محکم تر است از همه کس - تکیه گاه ما
بر روی دل دری ز قناعت گشوده ایم
از هر طرف اگر که ببستند راه ما
آنجا که این و آن ز گناهند سر فراز
ما را گناه نیست - همین بس گناه ما !
گفتم که در حساب جهان - اشتباه نیست
این بود " پارسا " ز نخست - اشتباه ما
ماده 12 بیانیه جهانی حقوق بشر:
«نباید در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامتگاه یا مکاتبات هیچ کس مداخلههای خودسرانه صورت گیرد یا به شرافت، آبرو و شهرت کسی حمله شود. در برابر چنین مداخلهها و حملههایی، برخورداری از حمایت قانون، حق هر شخصی است»....
حالا سر انگشتی حساب کنید برداشت و رفتار و اصرار مدعیان ناب!!!!!! را ؟؟؟