نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

دوسش داری براش یه هدیه میخری با همه توانت تونستی همین هدیه را بخری خوشحالش می کنی به تو دل میبنده از تو خوشش میاد تو محیط عشق و دوستی قیمت هدیه را نمی پرسی برات اهمیتی نداره این هدیه با چه قیمت تهیه شده مهم اینه که نشانه صداقتش بوده.مادرت سراغت میاد دست میکنه زیر جنس.براش قیمت میذاره.مسخره ات میکنه که با این هدیه حاضر به دوستی با اون شدی مشکل از مادرته که دوستی ها را قیمت میذاره.دل پاک تو را مسخره میکنه او از داشتن یه دوست این چنین محروم بوده تو دنیای اون دوستی ها قیمت دارند. 

درسته که زندگی در عالم واقه با حساب و کتاب سر وکار داره و اینجا عقل و عشق در حال مسابقه اند و هر کدام طرفدار هایی دارند ولی اید بدونی عشق پاک تو هم خریدارانی داره.پای استدلالیان چوبین بود یعنی همین.اونا که همه چیز را دو دو تا چهارتا میدونند و از خواص کیمیا گری عشق غافلند دوست دارند تو را مثل خودشان ببیند. 

خوشحال می بینمش امروز پست چی براش یه بسته پستی آورده بود که چون خودش نبود من تحویلش گرفتم نمی دونستم تو بسته پستی چی هست شب اومده خونه بسته را باز می کنه و میگه اینو براش هفت هزار تومان خریده ام سفارش اینترنتی بوده میخوام خوشحالش کنم.هر وقت رفت سفر و با خودش شارژر موبایلش را نبرده بود به کارش میاد با کاغذ رنگی بسته بندیش میکنه تا در اولین فرصت بهش هدیه بده میدونم این روزا پول و پله درست و حسابی نداره ولی تا بخوای عشق و علاقه صادقانه و راستین داره که اگر قدر شناسی بشه من مطمئن میشم خوشبخت شده.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد