عیادتم کرد و با من چنین گفت

سلام:S صبح به خیردوست عزیز

R: صبح جمعه و اینجا؟

S: باید کجا بود؟

R: حرم حضرت معصومه ُدعای ندبه نداره؟

S: ای بابا شما اشتباه گرفتی من آن نیم که به تقوا جامعه پاره کنم به گوشه میخانه خوب و خوش باشم

R: یعنی در خرابات معان نور خدا می بینم؟

: واین عجبه؟

در خرابات مغان نیز نور خدا دیدن باعث تعجب میشه:

:S: به نظرت اینطوری بهتر نیس?

R: آره اینجوری عالیه

: با دوری پدر کنار اومدی؟

S: من ناراحت نبودم تو وبلاگم راجع به قرآن نوشتم خوندی؟

آره خوندم.میلیمتر به میلیمتر آیات را توضیح داده بودیR

S: می خوام خواننده یه دیدی وسیع پیدا کنه

R: خوبه میدونی ما نیاز به دانستن معانی قرآن داریم

R: رفته بودم عمره

S: خب

R: از یه پاکستانی پرسیدم میدونی معنی این آیه چیه؟: گفت فقط تلاوت

S: ولی قرآن را برای فهمیدن فرستادن

R: عربستانی ها که اگر میدیدند معنی میخونی میکشتندت شاید اونا فقط به ثواب قرائت می اندیشند: گویا از خدا اجازه ندارند تعمق و تفکر کنند فقط روخوانی میکنند و رد میشن

S: نه ازیه باب دیگه هس اونا این طورحالی شدن که قرآن های ترجمه دار تحریف شده به همین دلیل جمع آوری اونا را واجب می دونن

R: خب خودشان که عربندما چی؟

S: خب تعصب همه جا درد سر سازه. تعصب اونا درد سری برای ما شده

R: ما که ادبیات عرب نمی دانیم

R: شما خودتان چگونه متوجه معانی قرآن میشوید؟

S: ای بابا من که عربی بلدم قرآن زیاد سخت نیس. خیلی روانه

R: باید صرف و نحو عربی بدانیم؟

S: نه : زیاد نیاز نیس: یه خورده تمرین کنی متوجه میشی

R: من هم چیزهایی از قرآن میفهمم ولی کم

S: هدی للمتقین : هدایت است برای متقیان : چه سختی دارد: قرآن خیلی روان و ساده هس

R: پس اشکال در نداشتن تقواست

S: البته معانی اون خیلی عمیقه

R: تقوا یعنی چه؟

S: تقوا یعنی ترس از خدا : تقوا را پرهیزگاری معنی نکن: البته خدا ترس نداره

R: الان من از خدا میترسم؟: خدا به این مهربونی ترس داره؟

S: بلی خدای به این مهربونی : در حق انسان گفته : ظلوم و جهول

R: خدایی که به من اجازه میده با اختیار خودم

S: ظلوم و جهول میشه دیوانه : دیوانه را با ترس باید اصلاح کرد

R: انسان بسیار جاهل و بسیار ظلم کننده

: حالا ظلم را معنی کن

S: عاقل که شد نیاز به ترس نیس: یعنی چون نادان هس زیاد ظلم می کند

R: جالبه

S: ظلم یعنی تجاوز از حد

R: دیوانه ظلوم و جهوله؟و من پرستار ظلوم و جهول هام؟

R: میگن طرف حد خودش را نمی شناسه؟

S: آدمی که جاهل باشه کارش میشه کار دیوانه ها

S: درسته: مردمان نسبت به خود و دنیا عالمن نسبت به خدا و غیب جاهلن

R: خب جالب شد

S: به همین دلیل نسبت به غسب وخداوند کارهای دیوانه وار انجام میدن و خودنمی دانند ولی باید تاوان پس بدن به همین دلیل خدا با ترس یعنی نظم پلیسی می خواد این دیوانه را بترسونه که دیوانگی نکنه

R: عجب چه جالب

S: تا عاقل بشه: وقتی عاقل شد ازاده همون میشه بهشتی

R: تو میگی من دیگه آزاد شده ام؟

S: من از آن دم که بند توام آزادم

S: نه این ازادی به این راحتی به دست نمی یاد

R: چگونه به دست میاد؟

S: اینکه مردم بهت بگویند دیوانه شده : یعنی کارهایت در نظر آنان کارهای ادم دیوانه جلوه کنه: مثلا اونا بدی کنن تو خوبی کنی : اونا بهت ضرر بزنن: تو به اونا نفع برسونی

S: البته اینا سخته

R: اینجوری بگن؟این دیوانه است بابا

S: بلی : حالا بزار ازقرآن برات بگم: سوره فصلت آیه 30 : ان الذین قالوا ربنا الله کسانی که گفتند پروردگار ما خداست وبراین گفته استقامت ورزیدند

: پس از آن ملائکه نازل می شود: و به آنها می گوید دیگر ترسی بر شما نسیت و هیچ نگرانی نداشته باشید شما را بشارت بر بهشت باد یعنی خوف و ترس دیگه نیس بعد ملائلکه می گویند ما در دنیا و آخرت یاور شما هستیم و هرچی بخواهید بهش می رسید : بعد در آیه 33

: نمونه ای از استقامت را بیان می کند: اول می گوید بدی و خوبی برابر نیستند: یعنی این یه امر بدیهی است بعد می فرماید حالا که می دونید بدی و خوبی برابر نیستند: بدی را با خوبی دفع کنید

یعنی در برابر بدی ها خوبی کنید که اگه اینکا ر را انجام دادید کسی که به شما بدی کرده برای شما دوست مهربانی خواهد شد: بعد می فرماید البته این کار از هرکسی ساخته نیست: کسانی که خیلی صبور هستن

و حظ و بهره زیادی از ایمان دارند خب این یه نمونه از استفامت هست که خدای تعالی بیان نموده ما در زندگی تا به حال چن بار بهش عمل کردیم تا ملائلکه به ما نازل شود

R: من دلم نمیخواد دیگران فکر کنند خیلی زرنگند هی بدی کنند من هی خوبی کنم جنگیدن با اونا را عین مسلمونی میدونم

S: ولی مومنان دفاع از خود را به عهده خدا می زارن : و دفاع خدا خیلی شیرینه

R: منهم دفاع از خود را به عهده خدا میزارم: ولی وقتی با دیگران همین گونه کنند که با من کردند و من گذشت کردم و باورشان شده بود درست عمل کرده اند جلویشالن در میام به بهانه دیگران

S: بالاخره من ایه را برات معنی کردم

R: نمیدونم چرا تو فضاهایی که زندگی کرده ام احساس کرده ام طرف خرش بار منزل برده: تو روش در میام

S: همه جا همینطوریه به همین دلیل خدا هم فرموده این مسئله صبر زیاد می خواد : تمرین می خواد به راحتی میسر نیس

R: اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما

S: اون هم تاییدی برای همین ایه هست: که مومنان در برابر رفتارهای جاهلانه واکنشی مثبت نشون میدن و باسلام آن را اظهار می کنن

R:?

: ولی وقتی امر بر کسی مشتبه شود که همیشه حق با اوست کی باید حالی او کنه؟

S: ما مسئول نجات خود هستیم اون هم باید فکری به حال خودش بکنه

R: وقتی پای دیگران در میان باشه فرصت مناسبی است که به او بگیم ببین ممکنه من بخوام بگذرم ولی اینجا ایشون درست میگن نه شما

S: تازه وقتی با گذشت ما اون دوست ما شد می تونیم تاثیر زیادی در رفتارش داشته باشیم

R: من گاو نه من شیر نامیده میشم چون بارها به خاطر خودم گذشت کرده ام ولی پای دیگری به میان آمده جنگیده ام و حاصل زحمات خود را هدر داده ام

S: ما حق نداریم به خاطر دیگران خودمان را از بین ببریم تازه مشکل کار اینجاست که ما فکر می کنیم کارهای ما تاثیر گذار هس در حالی که هرچی خدا بخواد همون بشه الان اگه من فکر کنم حرفام در دل تو اثر می گذاره یعنی خودبینی هس خدا می خواد به تو نعمتی بده من شدم واسطه نعمت اون اثر گذاری هنر من نیس: منظورم اینه عالم با نظر خدا می گردد

R: درسته

:Sهر کجا فکر کردی که تو در نظام عالم تاثیر می گذاری اشتباهه اون هرچی بخواد انجام میده ما باید به وظیفه ای اون بر عهده ما نهاده عمل کنیم اون میگه با بندگان من مهربون باشید ما باید همینطوری باشیم اگه رو به سوی بالا می کردی که اونا هم صاحبی دارن و اون به اونا از من و تو مهربانتره فکر صلاح کار خود می کردی : و تاثیر شگرف می نهادی : آن می شد که باور نمی کردی

خب باید سعی کنی با پایینی ها کاری نداشته باشی : اونو به عهده خود اون بزاری : یعنی تغییر مسیر بدی : بلی همه حرفا یکی است: یعنی مبنای حرفای من یکی است: یعنی در برخورد با دیگران باید خدای را از خودت راضی کنی نه اینکه او سو استفاده می کنه یا شان من پایین میاد اینها بزار بر عهده اون و ببین برات چکار می کنه

S: تو فرد شایسته ای هستی. این رسوبات افکار اجتماعی است که در ذهنها مانده و نیاز به هشدار و اصلاح نمیذاره درس کنی

S: ببین برداشت خودت را از همین مکالمه دراز: تو چند سطر بنویس با همون قلم روانی که داری : هم برام مهمه هم می خوام یاد خودت بمونه

S: بنویس برداشت من اینه که در رفتار با دیگران باید ....

S: با عنوان قلم و کلام خودت بنویس تو چند سطر تا به عنوان به فرمول یادت بمونه و در روزهای بعد هم ارزیابی کنی

که طبق اونا رفتار کرده ای یانه

R: چیزایی را که من یادمیگیرم باید بنویسم مبادا دچار فراموشی شود اگر ننویسم

روزی

که بد حال میشم ندارمش که با خوندنش یاد آوری شود

S: منظور من هم همینه

به صورت کوتاه و مختصر و مفید

ولی اگه رفتارات را اصلاح کنی تو خوب میشی