نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

حیف که مقدور نیست شما را در مهمانی ببینم ولی این روزا چند تا مهمونی داشتیم که جای شما خالی بود

نظرات 1 + ارسال نظر
معلومه کیم ...! شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:03 ب.ظ

از نهار هائی که نوشته بودی و قرار بود بدی خبری نشد !

اگه قرار باشه یه روزی بخوایم شما رو خلاصه نویسی کنیم - باید بنویسیم .

بانوئی که میگوید - می نویسد - میخواند - می خندد و می گرید - اما هیچ کدامشان را به آخر نمی برد..... من یکی که دق مرگ شدم !!....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد