نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

tasmim e kobra

سلام من

به

شمایی که مینویسید

بر سر آنم که گر ز دست بر آید

دست به کاری زنم که غصه سر آید


راستی شما بر سر چی هستید؟

منظورم اینه چه تصمیمی دارید؟

تصمیم بگیرید که از امروز تو وبلاگ من که در خدمت شماست اظهار نظر کنید اینجوری منو کلی خوشحال میکنید

ببخشید که به خودم اجازه دادم تو تصمیمات تون دخالت کنم

ولی خیلی مایلم بدانم شما مصمم شده اید چه کنید

میشه من نیز در جریان قرار بگیرم؟

شما خوانندگان این وبلاگ برای من زندگی هستید.

میدونید؟شاید از سر بیکاری یه قدمی رنجه کرده باشید و اومده باشید اینجا

ولی جای پای شما دم در وبلاگم منو غرق شادی میکنه

میگم چقدر خوشحالم که جای پاتون باقی میمونه هرچند ساکت میگذرید

من از قدیم وقتی بچه بودم رو سکوی در خونه مون می نشستم و رهگذران را تماشا میکردم بعد هم میرفتم عصرونه میخوردم شب با خیال راحت سر رو زمین میذاشتم و میخوابیدم

چرا اینقدر شما رهگذرا را دوست دارم

انگاری با خودتان بویی از بهشت میارید

میگم نکنه بخیل باشید و تا بفهمید من اینقدر دوست تان دارم این لطف را از من دریغ کنید؟

یه ضرب المثل معروفی هست میگه .....نه ببخشید کمی بی تربیتی است نمیشه بگم

آخه شما ها مودب و محترمید ازین ضرب امثل ها که من بلدم خوش تان نمیاد ممکنه برنجید و بگین این لایق .....

داشتم چی می گفتم؟

آهان راجع به تصمیم گیری

من تصمیم گرفته ام هر روز یه نفر را تو خونه ام ناهار بدم و بعد قصه زندگیش را تو دفترم یاد داشت کنم

اولین نفر هم فرشته خواهر منیره است

همون که برایتان گفتم دخترش سر جلسه کنکور نشست و بعد به خاطر مشکل تنفسی راهی بیمارستان شد و الان چهل و اندی روز است دیگه تو خونه مامانش اینا نیست

ببخشید اشک چشم تان را در آوردم

نمی دونم چرا من هر وقت میام حرف بزنم باید یه اشکال و ایرادی داشته باشه و باعث فراری دادن شما بشه

اصلا بهتره سکوت کنم تا شما بیایید و من تماشاتون کنم

میگم این حسن را که به شما داد؟که من محو تماشاش هستم؟

اوا ببخشید مامانم داره صدا میزنه دختر تو کجایی؟اینجوری مهمون دعوت میکنن؟برم تا عصبانی نشده باهاش صبحانه بخورم بعد میام مفصل می بینم تون

نظرات 11 + ارسال نظر
نام وبلاگ خود را رایگان عوض یا کوتا دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:41 ق.ظ http://33ir.com/faqs.php


با سلام خدمت مدیر محترم وبلاگ
اگر میخواهید این امکانات را رایگان داشته باشید
1- صفحه خانگی _HomePage_شدن خودکار >بدون اجازه< صفحه وبلاگ شما در مرورگر های بازدیدکنندگان
2- عوض کردن نام وبلاگ خود به نام کوتاه و دلخواه با پسوند داتکام
33IR.Com.نام وبلاگ خود.Www
3- امکان معرفی وبلاگ شما توسط بازدید کننده ها به یکدیگر
4-نمایش آمار وبلاگ شما از قسمت کنترل پنل سایت
برای این کار
به سایت
WWW.33IR.Com
بروید و یک نام کوتاه در صفحه اول انتخاب کرده و در صفحه بعد فرم را پر کرده و آدرس وبلاگ خود را صحیح وارد کنید و مراحل را تا آخر بروید

در آخر آدرس جدید خود را به دوستان خود بدهید یا تبلیغ کنید تفاوت بازدید کننده ها رااحساس خواهید کرد

ماریا دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:45 ق.ظ http://negahekhodemani.blogfa.com/

چه کار عجیبی می خواهی بکنی...:(((
نوشتن قصه زندگی دیگران !!!خیلی دل بزرگو پر طاقتی داری...
انشااله خدا اون بچه نازنین رو هم زودتر شفا بده<<<
آمین

عباس تمرتاش ( شاهد) دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:30 ب.ظ http://www.abbasshahed.blogfa.com

سلام
ابتدا باید ازتون بابت تاخیر در پاسخ عذرخواهی کنم چون امروز از سفر برگشتم.

و دیگه اینکه متوجه منظورتون از عجولانه بودن اشعارم و... نشدم !
و اینکه در راه خدا شعر را نمی پسندید ! یعنی چه ؟!

در عین حال می خواستم ازتون خواهش کنم اگر به مطالبی که در معرفی وبم در زیر عکس صفحه اول نوشتم لطفا توجه کنید که عرض کردم ( اگر چه به ظاهر شعر می نویسم اما در حقیقت مشغول پیام رسانی هستم ! و اگر ایرادی در صتعت شعری می بینید لطفا؛ به محتوا توجه کنید و...

تمامی مطالبی که می نویسم مستند ! تحقیق شده و همراه با راه حل است که نتیجه سالها تدریس و درس پس دادن این حقیر و مشاوره هایم خدمت دانش آموزان و دانشجویان و دیگر عزیزان در مراکز مختلف عمومی و... می باشد


هنر شعر را از جهت کم گویی و... حوصله مخاطب و.. ارتباط به همه اقشار از جمله نوجوانان و جوانان انتخاب کردم و ... لطف خدا و پژواک فعال و مثبت خانواده ها و جوانان موجب ادامه کارم و تشویق به اقدام برای چاپ کتاب و ...شده ام


عباس تمرتاش ( شاهد) دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:40 ب.ظ http://www.abbasshahed.blogfa.com

پیامهای در قالب شعرم ! بعنوان منو و کمک آموزشی مورد استفاده همکاران معلم و مدرس در مراکز آموزشی و دانشگاهی قرار گرفته و در جلسات تریبون آزاد و جامعه شناختی و...بی تاثیر نبوده و از همین طریق بیشترین مخاطب کامنتهای خصوصی میل و تلفن
موجب افزایش آگاهی و تجربه هم برای من ! و هم مخاطبینم شده ۱

اگر زحمتی براتون نیست هر زمان وقت کردید پیامهای در قالب شعر که متعاقبا؛ براتون بعنوان نمونه ارسال می کنم را مطالعه بفزمایید که هم به مسائل روبنایی اجتماع و هم زیر بنایی مانند خانواده اشاره دارد
از پر حرفی غذر خواهی می کنم و منوی پیامها را ارسال می کنم .
خدا نگهدارتون.

عباس تمرتاش ( شاهد) دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:41 ب.ظ http://www.abbasshahed.blogfa.com

سلام
( ابتذال )
پسری گفت که می خوام هیپی باشم
پانکی یا بیتل همین تیپی باشم!!
دوست دارم تیپ بزنم یه تیپ توپ
راه برم هر کجایی شلپ شلوپّّ ..........
وسط این صحبت و این گفتگو
صدا زد دختری با بغض گلو !! ...... ( آرشیو خرداد 85)


(ماهواره )
دیش ماهواره سر بوم خونه ... خونواده رو کجا می کشونه ؟!
خونه ای که زیر سایه دیشه ... سرنوشت اهل خونه چی می شه ؟!
این که روی بوم خونه سواره ... می دونی که قیمتش چه مقداره ؟!
منظورم چند بسته هزاری نیست... منظورم دلاری یا ریالی نیست!!
قیمت ظاهری رو کنار بزار ... قیمت واقعی رو وسط بیار !!...... ( آرشیو تیر 85)


( کتاب زندگی )
زندگی مثل کتاب قصه است ... توش گاهی شادی و گاهی غصه است!!
این کتابیست برای هر زن و مرد ... به چهار بخش می شه تقسیم او نو کرد
کودکی و نوجوونی جوونی ... بخش آخر پیری و قد کمونی !!
اگه یک بخشو نخونی معلومه ... بخشای دیگه برات نا مفهومه !!......( آرشیو تیر 85)


( قلب شکسته )!!
چی می شه که مرد می زنه زنشو ؟! می شکنه قلب پاره تنشو ؟!
چی می شه که پنجشو مشت می کنه !! به حر فای نامزدی پشت می کنه ؟! .....
(آرشیو مرداد859


( گل رز ) !!
یه بوق و یه ترمز و یه بفزما !! کجا میری بیا سوار شو حالا !!
نه نمیام از اونو اصرار از این !! آخر نشست رو صندلی تو ماشین !!
راستی چی شد که پا رو ترمز گذاشت؟! بهتر بگم پا رو گل رز گذاشت !!
یا این یکی با نمی خوام نمیام ... چی شد که با پای خودش رفت تو دام ؟!......
( آرشیو مرداد 85)

عباس تمرتاش ( شاهد) دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:42 ب.ظ http://www.abbasshahed.blogfa.com


( درخت و میوه ) اختلاف دو نسل !!
عقد و عروسی آخرش پا تختی ... بسر اومد با شادی یا با سختی !!
بعد از مراسم عروس دامادی ... از فردا پا گشا می شن با شادی .....
یکی دوسال که می ره چون برق و باد... کوچو لوی خونه به دنیا میاد
این کوچولو که چون شکو فه نازه... سلول به سلولش پر از نیازه !!
مادر که شیرش می ده با نوازش ... این مقطع بر طرف می شه نیازش
هر مقطع سنی که می شه آغاز ... فرزند انسان داره یک جور نیاز !!......( مهر 85

( عروسی )
بله برون مهریه تعیین میشه... هی صحبت از ائمه دین میشه !!
با بای دوماد میره تو عمق دین!1 از قناعت می گه و نان جبین !!
که زندگی باید در این راه باشه... مهر عروس سبکتر از کاه باشه !!
یو هو دادش کوچیک دوماد پا شد... گفت مهر آبجی پس چرا ویلا شد ؟! دوماد دادش کوچیکه رو ماساژ داد !! رو لا له گوشش کمی ویراژ داد
سپس به نرمی رو زمین جلوس کرد... لبخندشو حواله عروس کرد !!
اون طرف اتاق پدر ونوس !! آخ معذرت می خوام پدر عروس !!
در جواب نطق پدر داماد ... بیاد حضرت سلیمان افتاد !!.....( شهریور 86)

( رجعت ) !!
سال هفتاد گفتم اما نشنیدن!! تک و توکی هم به شعرام خندیدن !!
هر چی گفتم ما داریم عوض میشیم.. دچار بیماری و مرض می شیم
نمره بیستا دیگه نوزده میگرن... نوزده ایا دیگه پونزده میگرن!!
هر چی گفتم دور شدیم از تزکیه ... جوابم این بود : این شعرا چیه ؟!!
بعض از شعرا مو تکرار می کنم ... روی اون نکته ها اصرار می کنم :
نوکر این خانه بودنم سا لها ... می زدم حلقه بر این در ما ه ها
همچو مجنون طی نمودم راه ها .. در پی لیلی کشیدم آ ه ها
لیکن اکنون گم نمودم راه خود !! مدتیست گم کرد ه ام دل خواه خود !! .... (مهر۸۵


عباس تمرتاش ( شاهد) دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:46 ب.ظ http://www.abbasshahed.blogfa.com

وبلاگی ها )
منتظر چی هستی وبلاگ نویس دلسوز ؟که بیستا بیستا ایمیل بیاد برات شب و روز ؟
نظر های فله ای جاش توی فلهستونه !! بعضی از این نظرها ایمانو می سوزونه!! ...
(آذر 85)


( عروسک )!!!
دختر دارم خوشگل تر از عروسک!! وای که چه ماه شدی تو با این عینک !!
مامان فداش بشه عروسه عروس !! زود بده به ما مانی حا لا یه بوس !!
این تاپ که الان تنته قشنگه ؟! ای دامن مینی خوش آب و رنگه ؟!
قربون اون قد و با لاش برم من !! قر بون دامن کوتاش برم من !! ....(تیر 86)


( تکلیف یا نتیجه )!!
به من میگن (شاهد چقدر دلخوشی !1 خودت رو داری برا کی می کشی ؟!
برا کی می نویسی و برا چی ؟! با اشعارت عوض نمی شه هیچی !!!......(تیر 86

( حق فروشی) !! ......... آبان ۸۵

اینکه چی شد از وادی اشعار معلول گرا ( روضه و مولودی ) که به جای خود لازمه !! به حوزه اشعار علت گرا ( چرا و به چه علت ؟! ) نقل مکان کردم را می توانید در ( حرف دل 1) و همین شعر سال هفتاد گفتم اما نشنیدن ( رجعت ) مطالعه نمایید

خوشحال می شم با نظرات و پیشنهادات خود تون بهم در این مسیر کمک کنید.
والعاقبه للمتقین!! خوشبخت و سعادتمند و آینده نگر باشید !!

پیر سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:36 ق.ظ

با تماشای تصاویر شاه داماد . کنار مادر و برادر ، بی اندازه خوشحال شدم ..
این طور که از چهره داماد جوان میشود فهمید - کمی خجول - دارای پشتکار و شاکر و مهربان و حتما با چنین خصوصیاتی - یار پایدار در زندگی مشترک خواهد بود.
لطفا از جانب من - به عنوان خان عموی (اینترنتی!) داماد را ببوسید .... و تبریک بگوئید....
آفریدگار یارش باشد . ....

نهال چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:33 ق.ظ http://ma2nafar.blogsky.com

خانم اجازه من بگم؟؟؟؟؟؟؟ ما ناهار هم نمی خواهیم! یعنی زحمت نمیدیم!!! ما فقط و فقط و فقط و فقط خودتون رو میخوایم!!!!!! خود خودتون رو!!

دردک ! پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:16 ق.ظ

جمال آقا مجید را عشق است

مناسبت ارسال تصاویر را نفرموده بودید ؟

تلخک! پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:24 ب.ظ

( من تصمیم گرفته ام هر روز یه نفر را تو خونه ام ناهار بدم و بعد قصه زندگیش را تو دفترم یاد داشت کنم

اولین نفر هم فرشته خواهر منیره است)*

خوب حالا یکی از دوستان همین تصمیم را در باره شما گرفته و میخواهد (یه نهار ) که حتما بریونی هم باشه بده و قصه ی رندگی تونو بشنوه و بنویسه...
راستی ، راستی ، با یه نهار دادن - شما راضی باین کار میشی؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد